گروه سیاسی خبرگزاری فارس: عرصه رقابت یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، یک مشخصه جدّی پیدا کرد و آن، حاکم شدن جوانگرایی بر گفتمان جریانات و گروههای سیاسی بود. یکی از نامهایی که در این موسم، بر سر زبانها افتاد، ابوالفضل عموئی است.
عمویی که دکتری علوم سیاسی دارد، کارشناسی سیاسی وزارت امورخارجه را در کارنامه دارد.
او همچنین، دبیر دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در ژاپن بوده است.
عمویی علاوه بر سوابق دیپلماتیک، فعالیت رسانهای را نیز در کارنامه دارد. گذشته از اینکه او در هفت دوره مذاکرات هستهای در بغداد، مسکو، آلماتی و ژنو، مسئولیت هماهنگکننده رسانهای مذاکرات را برعهده داشته است، سردبیری روزنامه انگلیسی زبان TEHRAN TIMES را نیز در کارنامه دارد.
عضویت در شورای سردبیری مجله مسیر وابسته به موسسه پژوهشی انقلاب اسلامی، دبیری گروه بین الملل روزنامه همشهری، دبیری تحریریه ماهنامه همشهری دیپلماتیک و عضویت در شورای سیاستگذاری هفته نامه پنجره از دیگر سوابق رسانهای عمویی است.
عمویی، این تجربیات متعدد را در حالی گذرانده که متولد سال ۶۰ است. او متأهل و دارای دو فرزند است.
متن کامل گفتوگوی فارس با ابوالفضل عمویی کاندیدای لیست وحدت اصولگرایان را در ادامه میخوانید.
***
برنامه شما و اعضای لیست شورای ائتلاف در حیطه سیاستخارجه چیست و اگر شما وارد مجلس شوید اولویتها، مسئلهها و پاسخهایتان برای آنها چیست؟
عمویی: ممنون از فرصتی که خبرگزاری فارس در اختیار بنده قرار داد. مجموعه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب در قالب پیگیری بحثهای انتخاباتی خود، کمیتههای محتوایی مختلفی را تشکیل داده که یکی از آنها، کمیته سیاست خارجه بوده است. افراد صاحبنظر، باتجربه و چهرههای دانشگاهی جلساتی را با هم داشتند و برنامه و نگاه و راهبردی را تدوین کردند که عنوان آن را «دیپلماسی متوازن» گذاشتهاند.
این ایده وجود دارد که با توجه به شرایط جدیدی که در سیاست خارجه با آن مواجه هستیم؛ کمپین فشار آمریکا، ناتوانی اروپا در انجام تعهداتش در برجام و حتی ناتوانی در انجام مقدمات تعهدات خود، یعنی اینستکس، این شرایط را در اختیار ما قرار داده که راهبردها و رویکردهای خودمان در سیاست خارجه را توازنبخشیِ مجدد دهیم.
ایده دیپلماسی متوازن، راهبردی است که چنانچه مجموعه نیروهای انقلاب مورد اقبال قرار بگیرند تلاش میکنند از طریق مجلس و فرصتهایی که مجلس در حوزه سیاست خارجه دارد آن را دنبال کند. در این راهبرد و نگاهِ مبتنی بر دیپلماسی متوازن، اولین محور، «توسعه تعامل با همسایگان» است.
ایده دیپلماسی متوازن، راهبردی است که چنانچه مجموعه نیروهای انقلاب مورد اقبال قرار بگیرند تلاش میکنند از طریق مجلس و فرصتهایی که مجلس در حوزه سیاست خارجه دارد آن را دنبال کنند. در این راهبرد و نگاهِ مبتنی بر دیپلماسی متوازن، اولین محور، «توسعه تعامل با همسایگان» است.
ایده دیپلماسی متوازن، راهبردی است که چنانچه مجموعه نیروهای انقلاب مورد اقبال قرار بگیرند تلاش میکنند از طریق مجلس و فرصتهایی که مجلس در حوزه سیاست خارجه دارد آن را دنبال کنند. در این راهبرد و نگاهِ مبتنی بر دیپلماسی متوازن، اولین محور، «توسعه تعامل با همسایگان» است.
جمهوری اسلامی با داشتن ۱۵ همسایه، یک فرصت بینظیری دارد که جمعیتی بیش از ۵۰۰ میلیون نفر را در اطراف خود قرار داده است. همسایگان، اولویت ما باید برای تعامل باشند. کما اینکه هماکنون حدود ۱۲۰۰ میلیارد دلار در منطقه ما تجارت صورت میگیرد. سهم ایران به تناسب سالهای مختلف یا شرایط مختلف بین ۱۷ تا ۲۴ میلیارد دلار است. این در قالبی است که شاید کمتر از ۲ درصد از کل تجارت منطقه سهم جمهوری اسلامی است.
اگر ما بتوانیم این فرصت را فراهم کنیم که سهم جمهوری اسلامی از 2 درصد به 4 درصد برسد، خودش یک گشایش بزرگ در تجارت صادرات غیرنفتی ماست. برای این کار، مقدماتی لازم است؛ از جمله این ریلگذاریهای قانونی، مذاکرات و گفتوگوهای سیاسی و همینطور زیرساختها و اقداماتی است که میتواند از طریق مجلس دنبال شود.
دیپلماسی پارلمانی در این چارچوب یک فرصت است تا بتوانیم با کشورهای همسایه از طریق نمایندگان مردم ارتباط دقیقتری بگیریم و بتوانیم مسیر تهاتر را تقویت بکنیم. همین الان هم بخش زیادی از ظرفیتهای تجاری کشور، صادر میشود هم اینکه از آن مسیر، واردات انجام میشود.
فرصتهای زیادی وجود دارد؛ اشتراکات فرهنگی و تاریخی و اقتصادی زیاد است. زمینههای تکمیل اقتصادهای مکمل در منطقه زیاد است و از این چارچوب فکر میکنیم اگر نگاهمان را روی بحث تعامل با همسایگان متمرکز کنیم، گام بزرگی را برای رفع مشکلات اقتصادی مردم و حل مسائل آنها داریم.
راهبرد دوم در این چارچوب، توسعه اقتصادهای نوظهور مثل هند، چین روسیه و آفریقای جنوبی است. همینطور سایر اقتصادهایی که به آن اقتصادهای رو به خیزش گفته میشود؛ مثل اندونزی و مالزی که فرصتهای دیگری هستند. این کشورها عموماً رویکرد غربی ندارند. حداقل در مواضع رسمی اعلام میکنند که تمایلی برای اجرای تحریمهای یکجانبه از سوی آمریکا ندارند. این کشورها بهدنبال راهکار میگردند تا بتوانند تجارت خود را با ایران حفظ کنند و منافعی را بهدست بیاورند. لازم است ضمن توجه به تعامل و گفتوگو با این کشورها،کمک کنیم که زیرساختهای قانونی برای تجارت به این کشورها فراهم شود.
در این مسیر، ایده پیگیری اتاقهای تهاتر به این معنا که بتوانیم با کشورها، مکانیسمهای تبادل و تسویه مالی پیدا کنیم، مهم است. اینکه تجّار ما بتوانند صادرات انجام دهند و بهطور متقابل، تجّار ایرانی، منابع مالیشان را دریافت کنند.
ما نباید منتطر باشیم که مسیر اینستکسی بهعنوان یک مکانیسم جامع بین کل تجارت ایران و کشورهای اروپایی شکل بگیرد، بلکه میتوانیم مدلهای کوچک ملّی دوجانبه و مکانیسم تسویه تجاری را دنبال کنیم. همینطور من فکر میکنم راهبرد و محور سوم فعالیت در قالب دیپلماسی متوازن، توسعه اقتصادیِ محور مقاومت است. محور مقاومت یک محوری است که بیشتر با دغدغه امنیت شکل گرفته است. به برکت خون شهدای مدافع حرم، حاج قاسم سلیمانی و سایر بچّههایی که در این مسیر از فاطمیون و زینبیون و نیروهای سوری و لبنانی و ایرانی در این مسیر مجاهدت کردند، تا حدود زیادی امنیت در منطقه تأمین شده است.
ما نباید منتطر باشیم که مسیر اینستکسی بهعنوان یک مکانیسم جامع بین کل تجارت ایران و کشورهای اروپایی شکل بگیرد، بلکه میتوانیم مدلهای کوچک ملّی دوجانبه و مکانیسم تسویه تجاری را دنبال کنیم.
سوریه در شرایطی قرار گرفته که میتواند بر بخش زیادی از خاکش اعمال حاکمیت کند. در عراق، حاکمیت داعش از بین رفته و همینطور تهدید تروریسم تا حدود زیادی از این ملّتها دور شده است. ما میتوانیم امروز مشاهده کنیم که محور مقاومت، فقط یک محور حول موضوع امنیت نیست، بلکه فرصتی است برای توسعه اقتصادی. یکی از کارهای بزرگ حاج قاسم، پیش از شهادتشان کمک و تأثیرگذاری در افتتاح مرز بوکمال - قائم بین عراق و سوریه بود. در گفتوگوهای بین طرفهای عراقی و سوری، اعلام شده بین حدود سیصد کامیون کالا ظرفیت تبادل در مرز بوکمال - قائم وجود دارد و این ظرفیت، میتواند در خدمت توسعه تجاری و اقتصادی این کشورها قرار بگیرد.
تمایل در ساختار سیاسی عراق، سوریه، لبنان و ایران زیاد است و برای اینکه بتوانیم روابط دوستانهمان را شکل دهیم و تقویت کنیم و به برکت خون شهدای مدافع حرم، انتظار داشته باشیم که نهفقط امنیت تأمین شود بلکه آرامش و آسایش و رفاه هم برای مردم تأمین بشود.
در این چارچوب، محورهایی برای دیپلماسی متوازن دیده شده و فکر میکنیم که باید این انتخابات فرصتی برای تأیید این نگاه از جانب مردم باشد. همینطور انشاءالله اگر دوستان شورای ائتلاف در مجلس حضور پیدا کنند میتوانند این ظرفیت را فعال کنند و از مجلس شروع کنند و همینطور دولت را در این مسیر قرار دهند که این اولویتها را در نظر بگیرد و موضوع را دنبال کند.
در سالهای اخیر، شاهد هجوم معاهدات بینالمللی نسبت به ایران هستیم و همین موضوع، مباحث فراوانی را در محافل سیاسی و کارشناسی رقم زده است. نوع مواجهه شما و همفکرانتان به این معاهدات در صورت راهیابی به مجلس چطور خواهد بود؟
عمویی: امیدواریم یکی از کارهایی که مجلس آینده دنبال میکند تقویت مباحث کارشناسی در حوزههای تخصصی باشد و باید کمک کرد که اندیشکدهها و مجامع دانشگاهی در این مسیر، نقش مؤثرتری دنبال کنند. یعنی بتوانیم حوزه قانونگذاری و نهادهای مردمی که میتوانند نظر داشته باشند را مرتبطتر کنیم و دقیقتر از نظرات کارشناسی استفاده کنیم. امیدواریم شرایطی فراهم شود که کمیسیونها فرصت استماع نظر کارشناسان را داشته باشند تا بتوانیم نظرات را بهصورت جامع دنبال کنیم. سیاست خارجه جزء عرصههایی است که باید تلاش کنیم نسبت به آن، اجماع ملّی حاصل شود تا با نگاه دقیقتر آن را دنبال کنیم.
سؤال شما، نکته مهمی را در بر دارد. به نظر میآید دنیای غرب و نظام بینالملل فعلی تلاش دارد بسیاری از الزامات را در قالب رژیمهای بینالمللی برای کشورها تعریف کند و نُرمهایی را بسازند و از طریق آنها موضوعاتی را جا بیاندازد که کشورها را ملزم به اجرای آنها بکند. مثل FATF که گروه اقدام مالی است و یک نهاد غیر سازمانمللی است ولی کمکم میتواند کل ایدههایش را به همه اعضای سازمان ملل تحمیل کند و همه را مجبور کند که انجام دهند.
درباره موضوع FATF یکی از بحثها این است که ماهیت آن، مجموعهتعهداتی است که از کشورها میخواهد تا منابع مالی را رصد کنند و در مسیر حمایت از تروریسم یا پولشویی قرار نگیرند، و در این قالب بهدنبال شفافیت و تبادلات مالی هستند. واقعیت این است با فشارها و تحریمهایی که غربیها تحمیل کردهاند، ما ناگزیر شدهایم بخشی از تجارت خارجی را بهصورت غیر شفاف انجام دهیم و تا موقعی که این مسیر ادامه دارد و تحریم علیه کشور ما وجود دارد، انتظار شفافیت، بهجا نیست. اگر مجموعههای بینالمللی تمایل دارند کشوری مثل ایران هم در این رژیمهای بینالمللی مشارکت بکند، باید این ضرورت را هم درک بکنند که کسی حق ندارد تحریمهای یکجانبهاش را به کشوری تحمیل کند.
واقعیت این است با فشارها و تحریمهایی که غربیها تحمیل کردهاند، ما ناگزیر شدهایم بخشی از تجارت خارجی را بهصورت غیر شفاف انجام دهیم و تا موقعی که این مسیر ادامه دارد و تحریم علیه کشور ما وجود دارد، انتظار شفافیت، بهجا نیست.
ما به واسطه قوانین داخلیمان حتماً مخالف پولشویی هستیم و حتماً تلاش داریم که تبادلات مالی در مسیر حمایت از تروریزم قرار نگیرد و این بهصورت داخلی دارد رصد میشود. موضوع این است که ما اگر شفافیت را در این چارچوب بپذیریم فرصتهایی که امروز برای دور زدن تحریمها داریم از دست میدهیم میخواهند از ما بگیرند.
اگر تحریمی در کار نباشد و آمریکاییها نخواهند تحریمهای یکجانبهشان را تحمیل کنند، فرصت برای گفتوگو در این باره فراهم میشود. امروز انتظار شفافیت از جمهوری اسلامی در قالب مبادلات مالی، انتظار بهجایی نیست. در همین قالب فکر میکنم فرصت گفتوگو حتماً باید در مجلس فراهم شود و بحثهای کارشناسی شکل بگیرد. افراد مختلف بیایند و گفتوگو کنند. نظرات جمعبندی و کمیسیون سیاست خارجه مجلس فعال و پویاتر شود.
مجموعه تعهدات بینالمللی در قالب حقوق بینالملل، کشورها را ملزم میکند که بخشی از الزامات بینالمللی را بپذیرند و تا حدودی از اعمال حاکمیت خود بر آن کوتاه بیاند. امّا مسئله این است که آیا اجازه فعالیت آزاد بینالمللی به ایران داده میشود و تجارت آزاد بینالمللی برای ایران امکان دارد؟ اگر این امکان وجود دارد، آنوقت میشود درباره شفافیت گفتوگو کرد. ولی تا زمانی که تحریم وجود دارد، موضوع شفافیتِ تبادلات مالی ما، خواسته زیادهخواهانهای است.
با توجه به اینکه اکثر کارشناسان متفقالقول هستند که برجام در یک باتلاق فرو رفته است، رویکرد مجلس آینده در قبال برجام چه خواهد بود؟
عمویی:دیپلماسی متوازن این ایده را دنبال میکند که فرصتهای جدیدی برای رفع مشکلات اقتصادی در اختیار ما قرار میدهد. اگر این فرصتها شکل بگیرد آنوقت ابزار مذاکراتی ما هم تقویت میشود. موضوع این است که اگر ما، زمینه تجارتمان را با همسایهها تقویت کنیم و اگر بتوانیم زمینه تبادلات اقتصادی را با اقتصادهای نوظهور ایجاد کنیم فشار اقتصادی کاهش پیدا میکند و حتی مذاکرهکننده ما هم از قدرت بیشتری برای مذاکره برخوردار هست.
اگر ما، زمینه تجارتمان را با همسایهها تقویت کنیم و اگر بتوانیم زمینه تبادلات اقتصادی را با اقتصادهای نوظهور ایجاد کنیم فشار اقتصادی کاهش پیدا میکند و حتی مذاکرهکننده ما هم از قدرت بیشتری برای مذاکره برخوردار هست.
درباره برجام، قائل به این هستم که این موضوع تجربهای برای ملت ما بود از این لحاظ که نباید انتظار داشته باشیم که مشکلات ما از طریق گفتوگو با غربیها به سرانجام برسد، بلکه باید از طریق قویشدن در داخل، اقتصاد داخلی را تقویت کنیم. از فرصت دیپلماسی اقتصادی با کشورهای متنوع دنیا که بیش از دویست کشور هستند باید استفاده کنیم و نباید فقط منتظر آمریکا یا اروپای غربی بمانیم. باید بتوانیم سبد فرصتها را متنوع کنیم و در آن چارچوب، حتی در میز مذاکره هم از قدرت بیشتری برخوردار باشیم.
برجام یک فرصت و آورده برای مردم ما داشت و آن این بود که تبدیل به یک تجربه شد. درباره گفتوگوهای فعلی با اروپاییها هم شاهد هستیم که دستاوردی را نمیتوانیم برای آن ببینیم. آمریکاییها بهصورت غیرحقوقی از برجام خارج شدهاند. طرف اروپایی هم در اجرای تعهدات خود ناکام بود.
اکنون واقعیت این است که برجام بهعنوان یک برنامه اقدام مشترک از توازن خارج شده است. با کاهش تعهدات جمهوری اسلامی، میتوانیم بگوییم امروز جمهوری اسلامی از لحاظ حقوقی قائل به هیچ محدودیتی در برنامه هستهای خود نیست. این دیگر در اختیار جمهوری اسلامی است که تا چه حد بخواهد برنامه هستهای را توسعه دهد. اینکه در چه سطحی بتوانیم برنامه هستهای را جلو ببریم، در اراده داخل قرار دارد و به تصمیمهای توسعهای برمیگردد، یعنی تصمیم نهادی اقتصادی ما و سازمان انرژی اتمی است که در چه سطحی بخواهد غنیسازی شود. از لحاظ حقوقی این میزان میتواند ۴ یا ۲۰ درصد باشد.
تا زمانی که ما غنیسازی را بهصورت صلحآمیز انجام میدهیم این اختیار را داریم و این اراده در اختیار جمهوری اسلامی است. امّا مسئله این است که طرف مقابل، دارد از یک ابزار فشار جدید استفاده میکند. ابزار فشار جدید چیست؟ میگوید من میخواهم مکانیسم ماشه را فعال کنم و بهدلیل اینکه شما تعهدات را انجام ندادهاید، قطعنامههای تحریمی سازمان ملل را که بهمدت هشت سال تعلیق شده بود، دوباره احیا میکنم. امّا واقعیت این است که از لحاظ حقوقی این مسیر پیش از این از سمت جمهوری اسلامی آغاز شده و این ما هستیم که مدعی هستیم که ابتدا طرف مقابل تعهدات را تعلیق کرده و انجام نداده. آخرین حرکت آنها این بود که اعلام کردند ما پروسه این مکانیسم را طی نخواهیم کرد. به آنها بهطور رسمی اعلام شده است که اگر بخواهند این مسیر را جدّیتر دنبال کنند، تعهدات نظارتی که تنها تعهداتی است که از برجام باقی مانده است، کنار خواهد رفت.
یکی از برگهای جمهوری اسلامی، خروج از NPT خواهد بود که دیگر فرصت نظارت را از آنها خواهد گرفت و میتواند یک دغدغه جدی برای آنها باشد.
درواقع تعهداتی که بخشی از آنها مربوط به داخل برجام و بخشی هم مربوط به پرتکل الحاقی است امروز در اختیار ما قرار دارد. آنها میدانند اگر مکانیسم ماشه را فعال کنند این ابزار دسترسی نظارتی را نخواهند داشت و متقابلاً ایران دست به اقدام میزند. یکی از برگهای جمهوری اسلامی، خروج از NPT خواهد بود که دیگر فرصت نظارت را از آنها خواهد گرفت و میتواند یک دغدغه جدی برای آنها باشد. فکر میکنم تهدیدات جمهوری اسلامی مؤثر بوده تا طرف مقابل مکانیسم ماشه را دنبال نکند.
برخی جریانهای سیاسی این نگاه را رواج میدهند که اگر ایران از NPT هم خارج شود و این روند ادامه یابد، سایه جنگ بر سر ما قرار خواهد گرفت. آیا واقعاً روند کاهش تعهدات، چنین خطری را متوجه کشور خواهد کرد؟
عمویی: تعبیری که من از جنگ دارم، درگیری گسترده نظامی است و قائل به این هستم که چنین گزینهای از لحاظ راهبردی در سبدِ گزینههای آمریکا وجود ندارد و موضوع هم فراتر از بحثهای هستهای است. اگر قرار بود اتفاقی رخ دهد، بعد از ماجرای اسقاط پهپاد آمریکاییها میتوانست این اتفاق رخ دهد؛ همینطور در ماجرای حمله علنی، روشن و مستقیم جمهوری اسلامی به پایگاه عینالاسد که میدانید بعد از هفتاد سال اولین کشوری هستیم که رسمی به یک پایگاه آمریکا حمله میکنیم.
بنابراین گزینه جنگ اصلاً گزینهای جدی نیست. موضوع بر سرِ ادعا و معتبرسازی رسانهای و روانی این گزینه است. قائل به این هستم که هر کسی که از لحاظ کارشناسیِ موضوع، به توانایی آمریکا نگاه کند، خواهد دید این گزینه جزء گزینههای آمریکا نیست.
کسانی که اخبار مناظرات داخلی حزب دموکرات آمریکا و حتی جناحهای داخلی حزب جمهوریخواه را دنبال میکنند، معتقدند اینها مخالف هر نوع درگیری هستند. اقدام ترامپ در دستور ترور حاج قاسم را یک اقدام مخرب و بینتیجه، و اقدامی میبینند که نتوانسته هیچ کمکی به حل مشکلات آمریکا بکند، بلکه آنها را بیشتر گرفتار کرده است.
انتهای پیام/