اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

جایگاه خاورمیانه در طرح «مشارکت اورآسیای بزرگ تر» روسیه

روسیه از شرایط معقولانه کافی برای عملی کردن دورنمای راهبردی خود برای خاورمیانه برخوردار است. روسیه قبلا با تبدیل کردن خود به یک بازیگر غیرقابل نادیده گرفتن در امور منطقه ای از طریق نفوذ نظامی و دیپلماتیک خود بر درگیری های سوریه، توانسته است در اجرای راهبرد «متوازن کننده» خود موفق باشد

جایگاه خاورمیانه در طرح «مشارکت اورآسیای بزرگ تر» روسیه

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: طرح «مشارکت اورآسیای بزرگ تر» روسیه، با هدف نزدیکی مسالمت آمیز و قاره ای بر اساس منافع مشترک صلح، ثبات و توسعه، به اجرای راهبرد «متوازن کننده» مسکو در سال های اخیر انجامیده که  برای اولین بار در منطقه خاورمیانه، یکی از مهم ترین مناطق جهان برای دسترسی به این برنامه قاره ای عملی شده است.

مشارکت اورآسیای بزرگ تر
 سیاست خارجی و راهبرد بزرگ روسیه به شکل گسترده ای موضوع مباحث داغی بین کارشناسان در سراسر جهان قرار دارد، اما تمام ناظران هنگام تجزیه و تحلیل این موضوع بر چند واقعیت عینی اتفاق نظر دارند. این «قدرت بزرگ اورآسیایی» رسما در حال دنبال کردن چیزی است که خود آن را «مشارکت اورآسیای بزرگ تر» می نامد و پرزیدنت پوتین اواخر آوریل در خلال نطق رسمی خود در دومین کنفرانس «یک کمربند یک راه برای همکاری های بین المللی» در پکن، آن را چنین توصیف کرد: «پروژه ای که برای چهارچوب های همگرایی یکپارچه  طراحی شده و از این رو همسویی نزدیک تر  روند های همگرایی دو جانبه و چند جانبه مختلفی را که در حال حاضر در اورآسیا در جریان است تقویت می کند.» در عمل این کشور بر این باور است که این طرح با برخورداری روسیه از مزیت واقع شدن در مرکز آن در اورآسیا، سایر سرزمین ها را از طریق راه حل های خلاقانه ای که اهرم دیپلماسی نظامی کلاسیک روسیه به شمار می رود با یکدیگر مرتبط خواهد کرد.

راهبرد سوریه محور روسیه
 باید گفت که در حال حاضر روسیه در حال اجرای یک عمل «متوازن کننده» در اورآسیاست و از این طریق به دنبال برقرار کردن روابط مطلوب همه جانبه بین طرف های مختلفی است که دو به دو با هم رقابت دارند، به خصوص آنهایی که شرکای غیرسنتی روسیه به شمار می روند، در نتیجه این صلح، ثبات و توسعه می تواند تعریف کننده آینده این سرزمین باشد. در زمینه خاورمیانه این مسئله به شورای همکاری کشورهای خلیج فارس و ایران، شورای همکاری کشورهای خلیج فارس و ترکیه، ترکیه و سوریه، ترکیه و اسرائیل، اسرائیل و سوریه و اسرائیل و ایران مربوط می شود. این هدف جاه طلبانه  را فرصت های راهبردی بسیاری امکان پذیر می کند که بعد از مداخله نظامی روسیه در سوریه در سال 2015 در این منطقه به روی مسکو گشوده شده است. به جای اتحاذ رویکردی یک طرفه در قبال این کشمکش - کاری که بسیاری از کشورها انتظار داشتند انجام دهد - نیروهای هوا فضای روسیه حملات خود را علیه ستیزه جویان مسلح ضد دولت متمرکز کرده اند که هم مسکو و هم دمشق آنها را تروریست می داند. یعنی روسیه به طور کلی حملاتی را علیه گروه هایی انجام می دهد که معتقد نیست درخدمت ماموریت این کشور در سوریه قرار دارند، با وجود آن که سوریه گاهی اوقات دیدگاه متفاوتی را نسبت به آنان ابراز می کند.
این رویکرد «متوازن» در خدمت منافع امنیتی روسیه قرار داشته و همزمان این کشور را قادر ساخته تا با موضع ضد دولتی ضد تروریستی اش برای خود اعتبار کسب کند. این اتفاق بعد از آن افتاد که مسکو از سیطره دیپلماتیک خود به عنوان اهرمی در این کشمکش استفاده کرد و کوشید هر دو طرف را به سمت یک مصالحه سیاسی تدریجی کنار هم بیاورد که با سرمایه گذاری روی روند صلح آستانه در ژانویه سال 2017 آغاز شد. نکته بسیار حائز اهمیت مشارکت ترکیه در این چهارچوب در کنار ایران است، با اینکه مسکو و آنکارا از طرف های متفاوتی حمایت می کنند. این واقعیت گواهی بود بر نیت «متوازن کننده» روسیه در این فرایند. هر چند گفتگوهای آستانه از نظر اهمیت سیاسی نتایج زیادی به دنبال نداشته، با این حال این گفتگوها در کاستن از کشمکش مسلحانه در سوریه از طریق ایجاد مناطق به اصطلاح کاهش تنش که موفق ترین آنها ادلب بوده، بسیار موفق عمل کرده است. همچنین روسیه مواجهه مستقیم با نیروهای آمریکایی در شمال شرق سوریه را کاهش داده که باز هم ثابت کننده نیات میانجی گرایانه این کشور است.

عمل «متوازن کننده»
اقدامات «متوازن کننده» روسیه در سوریه به بقیه منطقه نشان داده که این کشور در این باره که به عنوان یک میانجی قدرت تا حد امکان خنثی عمل کند جدیت دارد؛ نقشی که با توجه به عدم قطعیت های به وجود  آمده در سال های اخیر در نتیجه سیاست های عموما غیرقابل پیش بینی آمریکا، اهمیت قابل توجهی دارد. حسن نیتی که روسیه از طریق مداخلات نظامی و دیپلماتیک متعاقب آن در سوریه نشان داده، مستقیم ترین عامل توضیح دهنده این است که چرا این کشور این روزها با افتخار قادر است از روابط عالی و برابر با رقبای منطقه ای دو به دو که پیشتر اشاره شد برخوردار شود. گواه این سیاست را در عمل می توان در ملاقات های متعدد پرزیدنت پوتین با همتایان ترک و ایرانی و «اسرائیلی» خود و نیز دیدارهای رسمی وی از عربستان سعودی و امارات متحده عربی در اکتبر گذشته دید؛ با توجه به اینکه دو سال بعد ملک سلمان در اقدامی تاریخی، به اولین پادشاه عربستان تبدیل شد که از مسکو دیدار می کرد. اگر روسیه این نیک نامی را به عنوان یک میانجی صادق کسب نمی کرد، هیچ یک از این ها امکان پذیر نمی بود.
این دستاورد دیپلماتیک حتی در پرتو تداوم فروش تسلیحات متعدد به برخی از تمام کشورهای رقیب با هم حتی شگفت انگیزتر نیز می شود. روسیه همواره تسلیحات خود را تنها به سوریه و بعدتر ایران می فروخته است، اما اخیرا معاملات چشمگیری را با ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده نیز به انجام رسانده است. از منظر راهبرد بزرگ، روسیه تسلیحات خود را به هر دو طرف از رقبای منطقه ای با نیت حمایت از یکی بر علیه دیگری به فروش نمی رساند، بلکه بیشتر برای حفظ نوعی موازنه قدرت بین آنها با شرکای غیرسنتی جدید خود همچون شورای همکاری کشورهای خلیج فارس و ترکیه انجام می دهد تا به آنها نشان دهد که این کشور اجازه نخواهد داد مشارکت مشروع روسیه با ایران و سوریه، سد راه بهبود روابط نظامی دوجانبه آنها شود. در اینجا نیز با دقت نمی توان گفت که چه میزان از این دستاورد کلی، نتیجه رویکرد «متوازن» روسیه بعد از مداخله نظامی و دیپلماتیک در سوریه بوده است.

کاتالیزور همگرایی اقتصادی
 با توجه به پس زمینه دیپلماسی کلاسیک و نظامی موفقیت آمیز روسیه در خاورمیانه، طبیعی است که این کشور به دنبال  تثبیت این روابط در یک چهارچوب اقتصادی پیش از همگرایی همگی آنها تحت یک دیدگاه مشترک باشد. این نشان دهنده اهمیت توافقات تجارت آزادی است که روسیه می خواهد با تمام شرکای مربوطه خود در سایه «اتحادیه اقتصادی اورآسیا» به آن دست یابد. این کشور پیشتر توافق اولیه ای را با این ماهیت با ایران انجام داده و هم اکنون در مورد امضای چنین قراردادی با «اسرائیل» نیز در حال مذاکره است که نشان می دهد چگونه این دو دشمن دست کم  یک منفعت مشترک در بسط روابط تجاری خود با روسیه دارند. می توان انتظار داشت که در آینده روسیه باب گفتگوهای مشابهی را با شورای همکاری کشورهای خلیج فارس، سوریه و ترکیه نیز بگشاید که همه با هدف بسط نفوذ منطقه ای نویافته خود به شیوه ای صورت می گیرد که به نفع دو طرف – و حتی به طور بالقوه چند طرف- باشد.

آخر بازی
مشارکت اورآسیای بزرگ تر چتری است که این ابتکارات چند وجهی در سایه آن سازماندهی می شوند، اما این مشارکت چیزی بیشتر از نسخه ای از یک تجارت آزاد در وسعت این قاره در آینده است. توافقنامه های تجاری جزء جدایی ناپذیری از این طرح به شمار می رود که روسیه به دنبال آن است، اما قطعا تمام آن نیست، چرا که این مشارکت دارای طرح های نظامی و سیاسی نیز هست که اگر به مرحله عمل برسند، در نهایت همه چیز را به شدت تسهیل خواهد کرد.  در ارتباط با مورد اول روسیه سال گذشته یک توافق امنیتی جمعی را برای خلیج فارس پیشنهاد کرد که هرچند استقبال چندانی از آن به عمل نیامد، با این حال گامی در جهت چیزی است که مسکو تمایل دارد به آن دست یابد، یعنی ایجاد ثبات در این فضای راهبردی تا اعضا را به متمرکز شدن روی راه حل های سیاسی برای این مشکلات تشویق کند. در مورد این مشکل و دیگر مشکلات در این منطقه همچون خصومت های دوجانبه سوریه و ترکیه، روسیه خدمات دیپلماتیکی را برای میانجیگری بین تمام طرف های مربوطه پیشنهاد کرده است، اگر  آنها چنین درخواستی داشته باشند.
آخر بازی جا انداختن چشم انداز اقتصادی اورآسیای بزرگ تر است، اما در کنار اینها اتفاقات دیگری نیز در حال رخ دادن است که  موفقیت تلاش های نظامی و سیاسی روسیه اثرات مثبت زیادی بر آنها داشته است، چرا که مسکو معتقد است با ایجاد یک سیستم تجارت آزاد، سیستم پیچیده ای از وابستگی متقابل بین تمام طرف های ذینفع به وجود خواهد آمد. مسکو قبول دارد که احتمالا اختلاف نظرها بین برخی کشورها ادامه پیدا خواهد کرد، اما این کشور ایمان دارد که هر کدام از طرف ها منافع مشترک خود را در صلح، ثبات و توسعه ای می جویند که مشارکت اورآسیای بزرگ تر آن را به شکل هدفی واقع گرایانه برای هر کسی که آن را دنبال کند در می آورد. چرا که  مخرج مشترک سیاسی بین همگی آنها روابط تماما عالی آنها با روسیه است. 

نتیجه گیری
آنچنان که برمی آید روسیه از شرایط معقولانه کافی برای عملی کردن دورنمای راهبردی خود برای منطقه خاورمیانه برخوردار است. اگرچه موانع مهمی وجود دارد که باید بر آنها غلبه کرد، اما این موانع غیر قابل رفع شدن نیستند. روسیه قبلا با تبدیل کردن خود به یک بازیگر غیرقابل نادیده گرفتن در امور منطقه ای از طریق نفوذ نظامی و دیپلماتیک خود بر درگیری های سوریه، توانسته است در اجرای راهبرد «متوازن کننده» خود موفق باشد؛ راهبردی که تاکنون نتایج بسیار واقعی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و نظامی و راهبردی به بار آورده است. همچنان کارهای زیاد دیگری هست که باید انجام شود و روشن نیست که وقتی از اجرای کامل مشارکت اورآسیای بزرگ تر صحبت می کنیم بتوان از یک چهارچوب زمانی مشخص سخن گفت، اما واقعیت این است که خاورمیانه یکی از مهم ترین مناطق جهان برای این ساختار قاره ای به شمار می رود و بر این اساس می توان پیش بینی کرد که روسیه همچنان به سرمایه گذاری در تلاش های خود برای دنبال کردن این هدف راهبردی بزرگ خود در سال های آینده ادامه خواهد داد.
نویسنده: اندرو کوریابکو (Andrew Korybko) تحلیلگر سیاسی متخصص در روابط بین راهبرد آمریکا در آفریقا و اورآسیا و چین
منبع: https://b2n.ir/596686

انتهای پیام. 

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول