خبرگزاری فارس ـ گروه آموزش و پرورش: محمد ابراهیم محمدی فعال رسانه و ارتباطات در یادداشتی نوشت: این یک قانون نانوشته است که اگر انسان به اختیار دست به تغییر نزند، جبر زمانه ناگزیر به تغییرش میکند.
یادم میآید 10 سال پیش و مکرر به مقامات در وزارتخانه (وقتی مدیرکل فرهنگی و هنری بودم)و در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی (وقتی که مسؤولیت ارتباطات رسانهای را داشتم)، موضوع ظرفیت رسانه ملی را در قالب طرح توجیهی رسانه آموزشی دادم و در مناسبتهای رسمی و غیررسمی یادآوری و تأکید نمودم که برای آموزش معلمان و دانشآموزان، از ظرفیت شبکههای رسانه ملی و به خصوص شبکه آموزش استفاده کنیم. اما این اتفاق رخ نداد و همه جد و جهدهای ما و دوستان، در چند برنامه «فرصت برابر» و «نقطه سرخط» و...محدود گردید.
اما امروز به یمن این میهمان ناخوانده «کرونا» این دو نهاد رسانهای و عمومی پرمخاطب و دامنه ، این ضرورت را یافتند و فارغ از بحثها و تفاهمات کم نتیجه، به کار هم آمدند.
نگارنده وقتی برنامه مدرسه تلویزیون ایران که این روزها در پیشانی شبکه آموزش پخش میشود را دیدم، خیلی خوشحال شدم که سرانجام این تغییر و استفاده از ظرفیتهای ملی موجود،(نه به اختیار و خواست مدیران، که به جبر «کرونا») صورت میپذیرد.
جای وزیر آموزش و پرورش باشم، شبکه آموزش را بومیسازی مىکنم و از ظرفیت شبکه آموزش برای آموزش معلمان و دانش آموزان، استفاده خواهم کرد؛ شاید یکی از راههای مدیریت، بهبود و توسعه آموزش، همین شبکه آموزش باشد.
12 ساعت آموزش و 12 ساعت تکرار، میتواند بخش مهمی از نیازهای آموزش و پرورش را در آموزش، تبیین، توجیه و تحلیل مسائل کارساز و مؤثر پوشش دهد.
آموزش و پرورش اگر بخش کمی از هزینههای مربوط به آموزشهای ضمن خدمت و نیز هزینههای حاشیهای ناشی از حق مأموریت و پذیرایی و جابجایىها و ... را صرف غنی سازی آموزش کند، به بسیاری از خواستههای خود در توانمندسازی و مهارت آموزی معلمان و کارشناسان دست پیدا میکند و متقابلا رسانه ملی هم هیچ کجا مثل آموزش و پرورش، مخاطبانِ در اختیاری را که از ضریب نفوذ، تأثیر و انتقال بالای اجتماعی برخوردار باشند، پیدا نمیکند.
این اتفاق مبارک، که خدا کند پس از «کرونا» هم عمرش به درازا بکشد، کمک میکند یک خانه تکانى در آموزش و پرورش ایجاد شود و رسانههای مجازی و ملی بیشتر باور شوند و به جای پرداختن به مسائل حاشیه ای و سنتی کمبازده، مدیران به یک مهاجرت جدی در سرعت و دقت پیام دست زنند و لایههای جانبی مؤثر در آموزش را نیز درگیر مسائل آموزش نمایند.
امروز پدران و مادران، نقش پنهان و دوم پس از معلم ومدرسه را در تعمیق و انتقال محتوای درسی دارند.
دور نباشد اگر بگوییم این خانه تکانی هم برای رسانه ملی لازم است تا در کنار مخاطبان شناور، به فکر مخاطبان ثابت و پایه باشد؛ چرا که توسعه شبکهها بدون رصد و شناسایى مخاطبان پایه، هیچ توجیه اقتصادی و فرهنگی ندارد.
بیگانه شدن رسانه ملی و شبکههای به ظاهر موضوعی با مخاطبان اصلی و محوری خود، که صرفا در اثر عدم مفاهمه مدیریتی بوده است؛ موجب بلاتکلیفی برنامه سازان و نیز تقسیم شبکه ها به درجه یک و دو شده است.
این وقت گذاریها و هزینه سازیهای زیاد - که باید تأکید کنم ریشه در خودشیفتگی مدیریتی دارد - فرصت رشد و خدمت را از نهادهای همگن در مأموریت گرفته است.
تجربه تلخ ایجاد یا مشارکت رسانه ملی در یک طرح اقتصادی -آموزشی و نیز ورود ناشیانه آموزش و پرورش، به ایجاد بخش تلویزیون تعاملی از همین جنس، و ناشی از فقدان فهم و زبان مشترک مدیران دو نهاد فرهنگی در عدم استفاده از ظرفیت متقابل بوده است.
امیدوارم این همکاری همپوشانه، مثل عمر «کرونا» کوتاه نباشد، بلکه آغازی برای همکاری و مشارکت عمیق دو نهاد رسانهای مکتوب و دیداری و شنیداری با دهها میلیون مخاطب ثابت باشد.
انتظار میرود آموزش و پرورش و رسانه ملی، به دنبال ایجاد «دفتر مشترک آموزش از راه دور» باشند.
انتهای پیام/