به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، رضا اسماعیلی عضو انجمن قلم ایران به مناسبت دوم اردیبهشت، زادروز قیصر امین پور یادداشتی را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.
تاملی در سلوک انقلابی «قیصر»
قیصر امینپور از شاعرانی بود که شخصیتی جامعالاطراف و چندضلعی داشت. جزماندیش و تک ساحتی نبود؛ شاعری که بین «سلوک انقلابی» و خطاب «فروغ» به عنوان خواهر، هیچ تناقضی نمیدید، چنان که در بسیاری از شعرها نیز ـ به صورت غیرمحسوس ـ از فروغ متاثر است. راز مقبولیت و محبوبیت او در جامعه ادبی و در بین مردم کوچه و بازار نیز ـ پیش و بیش از هر چیز دیگر ـ در سعه صدر ادبی او نهفته بود. انتخاب قالب نیمایی برای سرودن شعر در دهه اول انقلاب که بسیاری به نیما با سوء ظن و بدبینی نگاه می کردند، از دیگر مصادیق سعه صدر ادبی اوست.
بی هیچ تردیدی، نظام فکری و شبکه ذهنی و زبانی قیصر متاثر از آموزههای اسلام انقلابی و جهانبینی توحیدی بود، چنان که همراهی با دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی موید همین نکته و یکی از عناوین قابل تامل در کارنامه فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی اوست. هر چند قیصر به علت فاصله گیری از سیاست و سیاست زدگی، بعد از آن، هرگز در نوشتهها و گفتوگوهای خویش به صورت صریح به این مسأله نپرداخت. برای رفع سوءتفاهم ضروری است گفته شود مواجهه قیصر با سیاست به عنوان یک شاعر انقلابی بیشتر یک مواجهه ادبی و منطبق بر سیره سیاسی مولیالموحدین، علی (ع) بود. آنجا که میفرماید: «جمال السیاسه العدل فی الامره و العفو مع القدره؛ زیبایی سیاست، عدالت در حکمرانی و گذشت از موضع قدرت است». (غررالحکم و دررالکلم با شرح مرحوم خوانساری، ج ۳، ص ۳۷۵) سیاستی مطابق و منطبق بر ارزشهای الهی و انسانی که زمینه رشد و شکوفایی انسان را فراهم میکند و او را به سرمنزل مقصود سعادت و رستگاری رهنمون میشود. قیصر انقلابی بودن را کنشی اجتماعی میدانست که به حرکت از «وضع موجود» به سمت «وضع موعود»، تحقق «جامعه توحیدی» و پاسخگویی به مطالبات مردمی ختم میشود.
مطالبه قیصر از انقلاب اسلامی ـ همچنان که در بسیاری از شعرهایش به صراحت گفته است ـ زمینه سازی برای تحقق «آرمانشهر» انسانی بود، چنان که در شعر کوتاهی گفته است:
خدا روستا را
بشر شهر را...
ولی شاعران «آرمانشهر» را آفریدند
که در خواب هم خواب آن را ندیدند!
آری! یکی از دغدغههای همیشگی قیصر «آرمانخواهی» و دوری از «روزمرّگی» و «روزمرگی» بود، چرا که روزمرّگی شعر و ادبیات را از محتوا تهی میکند و تندیسی پوشالی و توخالی از آن بر جا میگذارد که به تلنگری از هم فرومیپاشد. دور شدن از رسالت مداری و بیدارگری و فرو افتادن در روزمرّگی و انفعال ادبی، شاید بزرگ ترین آفتی است که میتواند ادبیات یک جامعه را از مسیر تکامل و بالندگی بازدارد و آن را دستخوش «رخوت» و «رکود» کند و از نقشآفرینی مؤثر در حیات اجتماعی و سیاسی یک جامعه بازدارد.
قیصر، شعر و ادبیات را وسیلهای برای نشان دادن راه به در راه ماندگان می دانست. او به دنبال ادبیات زنده و پویا بود، ادبیاتی که جامعه را به همافزایی، هماندیشی، مشارکت اجتماعی و گفتمانی اصلاح گرانه فرا میخواند و جامعه را از فرو افتادن در سیاهچالههای «ایستایی» و «دل مُردگی» بازمیدارد، چرا که او منزل «شور» و «شعار» را پشت سر گذاشته و به سرمنزل «حضور و شعور» رسیده بود:
خستهام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظههای کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگیهای اداری...
اگر به مرور تاریخ ادبیات ایران و جهان بپردازیم، متوجه خواهیم شد مسیر حرکت ادبیات یک کشور، از نقطه «آرمانگرایی» آغاز و پس از عبور از منزل «واقعگرایی»، در بستر ناکامیهای اجتماعی، به نقطه روزمرّگی ختم میشود. در واقع، اگر ادبیات کشوری بعد از گذر از منزل «آرمانخواهی»، در دایره «واقعگرایی» که نقطه اعتدال است به حرکت خود ادامه دهد، دچار روزمرّگی نمیشود. اما عموماً بحرانها و ناکامیهای سیاسی ـ اجتماعی، آن را از دایره «واقعگرایی» و اعتدال منحرف و دچار روزمرّگی میکند. قیصر اما از آن دسته شاعرانی بود که با گره زدن «آرمانخواهی» و «واقعگرایی»، بعد از بحران سیاسی پذیرش قطعنامه ـ به رغم بسیاری از شاعران که فکر میکردند دنیا به آخر رسیده است ـ ناامید نشد و با هوشمندی انقلابی همچنان به رفتن ادامه داد، چنان که خود در دیداری که با بعضی از شاعران در اواخر عمر داشته با صراحت بر «صداقت انقلابی» خویش پای میفشارد و میگوید: «الحمدلله برخلاف افرادی که رفیق نیمه راه هستند و میگویند ما برخی شعرها را نگفتیم و انگار توبه کردند از انجام برخی کارهایشان در گذشته، ما این گونه نیستیم و لااقل در آن لحظهای که شعرها را گفتیم صداقت داشتیم، چون الحمدلله نه برای سکه بود و نه برای تکهای زمین».
این نوشتار را با بازخوانی دوباره پیام امین شعر انقلاب در درگذشت قیصر عزیز به پایان میبرم، پیامی که گویای بسیاری از حرفهای ناگفته در باره خالق مجموعههای «در کوچه صبح»، «آینههای ناگهان»، «گلها همه آفتابگردانند» و «دستور زبان عشق» است:
«بسمالله الرحمن الرحیم ـ با اندوه و دریغ، خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانه انقلاب دکتر قیصر امینپور را دریافت کردم. از دست دادن او برای اینجانب و برای همه اصحاب شعر و ادب، خسارتبار است. او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قلههای این هنر بزرگ پیش میرفت. درگذشت او آرزوهایی را خاک کرد ولی راه فتح قلهها را امید است دوستان و یاران نزدیک و شاگردان این عزیز، ادامه دهند. او و دوستانش نخستین رویشهای زیبا و مبارک انقلاب در عرصه شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست. خداوند پاداش خوبیهای او را امروز که بیش از گذشته به آن نیازمند است، با کرم و فضل به او برگرداند و او را در آغوش رحمت و مغفرت خویش بگیرد. به خاندان و بازماندگان و دوستان و شاگردان آن عزیز صمیمانه تسلیت میگویم.
(سیدعلی خامنهای، ۹ آبان ۱۳۸۶)
انتهای پیام/