مهدی پناهی؛ روزنامهنگار در یادداشتی به طرح مواسات و گفتمان محرومیت زدایی پرداخته که در ادامه آمده است:
دعوت عمومی رهبر معظم انقلاب برای کمک به نیازمندان در شرایط کرونا و رزمایش مواسات و همدلی مؤمنانه موجی از فعالیتهای مردمی را راه انداخته است؛ اما چگونه میتوان بر این موجسوار گشت و آن را به یک هدف مشخص، قابلاندازهگیری، دست یافتنی، منطقی و دارای بازه زمانی تبدیل کرد؟
بیشک چنانچه موضوع مواسات را در منظومه مسائل کشور ایران ببینیم، متوجه اهمیتی پنهان در آن خواهید شد. طبق نظر لغت شناسان واژه مواسات دارای دو معنا میتواند باشد ۱. اصلاح و درمان دردها ۲. حزن و اندوه بر دردها.
پرداختن به موضوع مواسات بدون توجه به منظومه مسائل کشور (آنچه در حال حاضر در حال رقم خوردن است) در نهایت ما را به همان هدف اندوهگین شدن بر دردها میرساند. سطحیترین و مقدماتیترین هدف در رزمایش همدلی مؤمنانه؛ اما چرا؟
برای پرداختن به این چرایی، سؤال دیگری مطرح میکنم، مهمترین مسئله کشور چیست؟ بسیاری «توسعه کشور» را مطرح میکنند؛ اما با نگاه به گفتمان رهبر معظم انقلاب و پیش از آن امام خمینی(ره)، موضوعی دیگر نمایان میشود. «مهمترین مسأله دستگاه ما و نظام جمهورى اسلامى کوشش براى رفع فقر و محرومیت در جامعه و حمایت و کمک به طبقات مستضعف و محروم است. واقعاً باید صحت برنامهها را به این سنجید و دنبال این قضیه رفت و کارهاى دیگر را در اولویتهای بعد قرار داد. کارهاى مربوط به طبقات محروم و مستضعفان جامعه - که تعدادشان هم زیاد است - حقا و انصافاً یک حرکت اساسى را مىطلبد.» (بیانات در دیدار با رئیسجمهور و اعضاى هیئتوزیران1370/06/03)
توسعه در بسیاری از کشورها در حال حاضر رقم خورده است، اما مسئله محرومیت و فقر همچنان حتی در کشورهای توسع هیافته نیز وجود دارد؛ بنابراین از مسئله مواسات بایستی پلی ساخت برای «گفتمان سازی محرومیتزدایی».
گفتمان سازی به معنای حل مسئله نیست، بلکه به ما نشان میدهد که چرا و چگونه با ابعاد مختلف یک مسئله مواجه شویم چنانچه، محرومیتزدایی به واسطه مواسات و رزمایش مؤمنانه تبدیل به گفتمان مشخص و دارای چارچوب نشود، در نازلترین سطح خود ظاهر خواهد شد و بعد از مدتی و با فروکش کردن کرونا به فراموشی سپرده میشود.
شاهد مثال این موضوع تجربه گذشته است، بیشک همواره ضرورت محرومیتزدایی را شنیدهاید؛ اما این مسئله چه بازتابی در رسانههای ما داشته است؟ دو سال قبل از موضوع کرونا در کاری پژوهشی مقایسه تطبیقی از بازنمایی اخبار محرومیت و محرومیتزدایی در بین سه روزنامه با گرایشهای سیاسی مختلف داشتم، طبق نتایج این پژوهش اخبار محرومیت کمترین جایگاه ممکن را در صفحه اول این روزنامهها داشت و مهمترین ارزش خبری مورد توجه آنها هم شهرت بود.
میتوان این مسئله را به اکثر رسانهها تعمیم داد که تنها زمانی به مسئله محرومیتزدایی ورود پیداکردهاند که یک مسؤول درباره آن اظهار نظر کرده است، درحالیکه رویکرد تحلیلی و فرایندمدار ایجاب میکرد و میکند که همواره به دنبال این پاسخ باشیم که «چرا» محرومیت و فقر به وجود میآید و «چگونه» میتوان آن را کاهش داد یا از بین برد؛ هدفی که در معنای مواسات نهفته است؛ اما رسانهها همچون فعالیتهای این روزها، اسیر «چه کسی» و «چه چیزی» شدهاند و صرفاً به روایت توصیفی از محرومیت میپردازند.
آیا کسی میداند که محرومان به خاطر تصمیمات اشتباه خودشان (سستی، بیسوادی، بیمهارتی و غیره) دچار فقر شدهاند یا اینکه نداشتن فرصتهای مناسب باعث شده تصمیم اشتباه بگیرند و دچار فقر شوند؟ سؤالاتی که نیاز به گفتمانسازی بسیاری دارد.
انتهای پیام/ 70071