سرویس فرهنگی خبرگزاری فارس؛ شیراز | قربان عید تقرب و بندگی و سرسپردگی و جشن جاری شدن عشق از زلال چشمهساران معرفت و دل دادگی ست، روز به قربانگاه بردن اسماعیلهای درون و انعکاس راز «إنی اعلم ما لا تعلمون» و هنگامه تیز شدن خنجر مهربانی برای حنجر میوه انتظار در کویریترین روزهای زندگی و برپا شدن زمزم حیات است، روز به بارپنشستن حقیقت صداقت و گذشتن از ثمره جان در راه جانان عادل و پذیرش امتحانی ابراهیمی است که با نبض اسماعیل گرهخورده؛ روزی که مدعیان بندگی، روزها و لحظات چشمانتظاری را بامعرفت عرفه ورق میزنند و بازتاب نور اطاعت اسماعیل گونهشان بر بیکران کهکشانها میتابد و از زایش نورش چشمههای ایمان در خُم زندگی جاودانه میجوشد.
آری قربان است و تکلیف شانهها بسیار سنگین؛ باید گذاشت و گذشت و اهریمن شکن تاریخ زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی شد و درنهایت تشنگی و در مسیر وصل حق، اسماعیل درون را سر برید و آمین عشق را نجوا کرد
آری قربان است و تکلیف شانهها بسیار سنگین؛ باید گذاشت و گذشت و اهریمن شکن تاریخ زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی شد و درنهایت تشنگی و در مسیر وصل حق، اسماعیل درون را سر برید و آمین عشق را نجوا کرد.
دل بریدن و سربریدن از اسماعیلهای زندگی رسالتی است که برای هر کس، در هر موقعیتی که باشد مصداق دارد و لازمه ادامه مسیر است.
در جامعه ایرانی اسلامی و در یک نگاه وسیعتر در جامعه انقلابی و مهدوی و در مسیری که آرمانش تحقق تمدن نوین اسلامی ست اسماعیلهای زیادی دست و پای دل و زبان و قدم و قلم ما را میبندد، گاه در مسیر عبادت و گاهی در مسیر رسالت افراد در سیاست و قانونگذاری و خدمت و اداره دولت، گاهی غفلت و تردید است و گاه غربزدگی و سرسپرده نااهلان شدن، گاهی مشورت غلط دادن یا گرفتن است و گاه تسلیم هوای غبارآلود سیاست زدگی و رشوه و حزب گرایی و مدیریت بیفرجامی در سایه گذرای برجامهاست.
اسماعیلها متفاوتاند و عزم و اراده افراد در هر پست و مقام و جایگاهی که باشند برای سربریدن متفاوتتر، گاهی این سربریدن، چشم بستن بر هواخواهی و دنیاطلبی و زیادهخواهی است و گاه کنار گذاشتن مسئولیتی که با توجه به «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»
اسماعیلها متفاوتاند و عزم و اراده افراد در هر پست و مقام و جایگاهی که باشند برای سربریدن متفاوتتر، گاهی این سربریدن، چشم بستن بر هواخواهی و دنیاطلبی و زیادهخواهی است و گاه کنار گذاشتن مسئولیتی که با توجه به «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ»، باید در قبالش پاسخگو باشیم و گاهی لبیک گفتن به ندای حق و عدالت و گاه بر مبنای حق و حقیقت و بهدوراز ریا و عجب و تزویر خدمت کردن است.
اسماعیل گاهی به هر قیمتی به جاه و مال رسیدن است؛ بهگونهای که آبروی فردی و خانوادگی و اجتماعی فرد یا گروهی قربانی خودخواهی دیگری میشود، اعتیاد دامن خانواده و جامعه را میسوزاند، با عدم نظارت صحیح و حرص و طمع، درد گلوگیر اقتصادی، فقر و فحشا را رقم میزند و سوء مدیریت سیستمی یک نظام را به باد سؤال و نامههای سرگشاده بی محتوا میسپارد و تعصبات حزبی حجاب از سروزبانها برمیدارد و نگاه غلط اربابرعیتی، شکاف و فاصله طبقاتی را به بینهایت میرساند و توهم آقازادگی و ژن خوب، دزدان و بیدردان را محِق و سهم خواه سفره انقلاب معرفی میکند و صدای ناکوک فریادشان گوش فلک را زجر میدهد. آری حساب اسماعیلها از هم جداست و هر اسماعیلی قربانگاهی خاص میطلبد و ارادهای خاصتر، مهم نیست اسماعیل درونمان چندساله و میزان دلبستگیمان چقدر است؛ چراکه روشن و مبرهن است هر که و هر چه باشد باید به قربانگاه برود و با خنجر ایمان سربریده شود.
اگر در قربانگاه حقیقت، با درایت و اندیشه، اسماعیلها را به قربانگاه بردی؛ بیشک معبود بینا و دانا و توانا، هدیه «تسلیم» و «تصمیم» ات را برائت میفرستد، پس امروز و در قربانگاه درون، خنجر بر حنجر اسماعیلت بگذار و تمام منیت ها را بهپای انسانیت بریز و قربانی کن!
اینک هر نفس یک ابراهیم است و زمان، لحظههایی آکنده از شور و شعور و نور و سرور! هیچ عالیجناب و برادرخواندهای لایق خیانت به نفس و شأن انسانی و مسلمانی دیگری نیست
اینک هر نفس یک ابراهیم است و زمان، لحظههایی آکنده از شور و شعور و نور و سرور! هیچ عالیجناب و برادرخواندهای لایق خیانت به نفس و شأن انسانی و مسلمانی دیگری نیست.
پس در عید الاضحی یکبار دیگر تندیس بندگی و عاشقی در خاک و افلاک را ابراهیم وار به نام خودت سند بزن تا شقایقها آکنده از عاشقانگیهای دلت شود و سبکبال در میعادگاه غدیر پیمان وصل دوباره ببندی و قلم و قدم و زبان و حضورت، متولی ولایت مداری و ولایتپذیری و لایق شاگردی مکتب اخلاق، سیاست و زآنگونه که جناب مالک را خطاب کرد باشد.
والسلام علی من اتبع الهدی
انتهای پیام/ م