یادداشت مصطفی باقرزاده، کارشناس مسائل سیاسی را در ادامه میخوانید:
احساس پیروزى ناشى از شکست ایالات متحده امریکا در تصویب قطعنامه ضدایرانى در شوراى امنیت، چنانچه با استراتژى تقابلى توسط جمهورى اسلامى همراه نباشد میتواند مانند برجام خسارت محض باشد.
در متن برجام، پاشنه آشیلهاى متعددى وجود دارد که دست ایالات متحده آمریکا را براى عملیاتهاى ایضایى و حقیقى روانى، سیاسى، اقتصادى و امنیتى باز گذاشته است و این نشان میدهد حریف در شطرنج برجام هنوز مهرههاى متعددى دارد که میتواند بهواسطه آنها خسارتهاى ناشى از برجام را پیوسته افزایش دهد.
بعد از عدم توفیق غرب در تصویب مفاد اعلامى کارگروه اقدام مالى FATF و CFT که ما به ازاى آن مهمترین ارکان امنیت و پیشرفت جمهورى اسلامى ایران را هدف قرار داده بود، استراتژى ایالات متحده امریکا به حذف عناصر قدرت تغییر یافت و با ناآرامىهاى لبنان و عراق و شهادت سردار سلیمانى و هدف قرار گرفتن هواپیماى اوکراینى زمینه را براى تحقق نتایج تعهدات FATF و CFT از مسیر دیگر را دنبال کرد و براى آن نمایش بینالمللى فراهم نمود.
اقدامات ایالات متحده با وجود عدم استراتژى مؤثر دولت در عرصه مدیریت جنگ تمام عیار اقتصادى نه تنها مؤلفههاى قدرت ایران را محدود نکرد بلکه باعث قوت و قدرت مضاعف آنها شد، ناآرامىهاى لبنان و عراق مدیریت شد و خروج آمریکا از منطقه عملیاتىتر شد و توان نظامى و استراتژیکى اصلىترین نیروى مقاومت یعنى سپاه پاسداران بهطرز عجیبى افزایش یافت که شاید مهمترین آن پرتاب ماهواره نظامى و رصد جهان از نگاه سپاه که نتیجه آن ترانزیت بنزین با حمایت موشکهاى سپاه به ونزویٔلا بود که همه این مؤلفهها حکایت از تحقق یک نظم جدید فرامنطقهاى با محوریت ایران در عرصه بینالملل دارد و چنانچه با اتخاذ استراتژى اقتصادى صحیح از سوى دولت مواجه شود میتواند روایت تحریف را بشکند که نتیجه آن شکستن استراتژى تحریم خواهد بود.
شاید بتوان گفت اگر اقدام مجلس شوراى اسلامى بعد از قطعنامه شوراى حکام آژانس انرژى اتمى الزام دولت براى اجراى گامهاى عملیاتى جدى جهت گریز هستهاى ایران اسلامى میبود امروز حتى ایالات متحده آمریکا پیشنهاد قطعنامه ضدایرانى تحریم تسلیحاتى ایران را به شوراى امنیت نمیداد.
سادهانگارى است اگر تصور کنیم رأى ممتنع اروپا به قطعنامه آمریکا تنها ناشى از انزواى آمریکاست، بلکه بهنظر میرسد میتواند حکایت از یک سناریوى طراحى شده براى اقدامات بعدى علیه ایران باشد.
اروپا میداند که چین و روسیه با قطعنامه آمریکایى ضدایران مخالفت خواهند نمود لذا در این زمین بازى نقش ممتنع بازى مینمایند اما حقیقت نظر اروپا در خصوص مقاومت و ایران را میتوان در ابراز همدردى و در عین حال یاوهبافىهاى مکرون روى خرابههاى بندر بیروت یافت و این در حالى است که کمتر از ٧٢ ساعت از انفجار بیروت گذشته بود.
از طرفى اعضاى اروپایى ٥+١ از سناریوى مکانیسم ماشه مطلع هستند و میدانند که نتیجه آن چه خواهد بود.
برای فعالسازی مکانیسم ماشه آمریکا باید شکایتی را علیه ایران درباره نقض برجام به شورای امنیت ببرد، سپس شورای امنیت باید ظرف ۳۰ روز درباره قطعنامهای برای ادامه معافیت تحریمی ایران تصمیمگیری کند، اگر این قطعنامه تا مهلت مقرر ارائه نشود، همه تحریمهای سازمان ملل که قبل از سال ۲۰۱۵ برقرار بود، به طور خودکار بازمیگردد.
بهنظر میرسد اروپا میداند و بازى میکند و این در بیانیه انگلیس کاملا مشهود است:
رأی ممتنع دادیم چون مشخص بود که از حمایت شورا برخوردار نبود! مکررا نگرانیهای خود را از «رفتارهای بیثباتکننده ایران در منطقه» ابراز کردهایم.
تصور بفرمایید وضعیت اقتصادى حبابى دلار و سکه با چاشنى امنیتى سیاسى و بورس تلاطمى و شرایط کرونایى و وعدههاى توخالى گشایش اقتصادى دولت در کنار کنشهاى روانى اقدامات تحریمى ایالات متحده آمریکا چه آینده اى را میتواند متصور بسازد.
تنها راه پایان همه اقدامات ایالات متحده آمریکا داشتن یک استراتژى اقتصادى کاملا داخلى در هماهنگى کامل مجلس و دولت همراه با خروج قطعى ایران از برجام است، حتى بیان غیررسمى خروج ایران از برجام بسیار حائز اهمیت است.
از دولت انتظار اتخاذ این استراتژى نیست اما مجلس در دومین آزمون تقابلى خود باید بداند در صورت عدم اتخاذ تدبیر دقیق و بهموقع چه آیندهاى ممکن است در انتظار جمهورى اسلامى ایران باشد.
حل مشکلات امروز جمهورى اسلامى ایران تنها در نبود استراتژى اقتصادى نیست که اتمسفر مجلس صرفا اقتصادى باشد، بلکه برخى از مشکلات ناشى از سناریوهاى امنیتى و سیاسى است که یا عامدانه و یا از روى جهل در عرصه اقتصاد نتایج ویرانکننده داشته است.
انتهای پیام/ 70051