خبرگزاری فارس ـ گروه موسیقی ـ علیرضا سپهوند: چندین سُرنانواز که با صداهای ممتد و کشیده و پَد مانند، زمینه را برای نوازنده سلو(تک نواز) فراهم میکنند تا هرآنچه که دل را داغدیدهتر میکند از اعماق وجود در این صور بیدارگر بدمد. آتشهای سر به فلک کشیده سحرگاه عاشورای خرمآباد، دستههای سینهزنی هزار هزار که خود را گِلآگین عشق حسین کردهاند و سرنا و دهلنوازانی که رستاخیز را برای عزادارانی تداعی میکنند تا واقعه و ماتمی عظیم را با تمام وجود خود احساس کنند...
اینجا خرم آباد است و موسیقی عاشورایی که طی قرن ها به آنچنان تکاملی رسیده که هیچ سمفونی نمی تواند بدین سان عمق فاجعه ای عظیم را که همزمان داغ تمام شیونی های برآمده از نهاد مرد و زن مرز و بومش را در نفیر «سرنا» به تصویر می کشد را روایت کند.
در این هارمونی خطوط موازی سرناها، ساز کوبه ای دهل با میزان ادواری شش چهارم با ضربات «گورچنگ» (چوب بزرگ) و «ترکه» (چوب کوچک)، با تکراری تعمدی تمام توجه شنونده را هیپنوتیزم وار بر نقطه ای از ذهن متمرکز می سازد تا تکرار میزان ها با پَد کششی سرناها ممزوج شود و تنها نمودار سرنای سلو چنگ بر دلت بزند و در میان اکمپانیمان پیرامونی، شنونده را درگیر کند. این نوا به تدریج عزادار حسین را مهیا می سازد تا در سردترین ساعات صبحگاهان خود را غرق در گِلی سرد کند که با گلاب درآمیخته تا از درون و برون مغموم سالارش باشد...
مگر چه در این چند نت سرنای «چمری» هست که حتی وسعتش به یک دانگ هم نمی رسد ولی فراتر از تمام نت های محزون جهان اندوهگینت می کند. مگر از نفیر این ساز چه برمی آید که تو را می برد تا صبح عاشورای کربلا...
آنجا که سرنانواز با «بادگردان» بی وقفه حتی جایی خالی برای یک «چهارلاچنگ» سکوت باقی نمی گذارد، قلب و ذهن شنونده به فاصله چند دقیقه لبریز احساسی از غم می شود و این استمرار نوای سرنا شنونده را سرتا به پا دربر میگیرد و او را لبریز از الحانی بغض آلود می کند.
اینجا اما غمی از سرِ سربلندیست چراکه سرور و سالار شهیدان قرار است سربلندانه تاریخ را رقم بزند و تا پای جان در مقابل ظلم کوتاه نیامد و با آنکه میدانست این راه به نثار جان ختم می شود اما کوتاه نیامد چراکه باید برای بشریت خط سرخ پیروزی خون بر شمشیر را ترسیم می کرد...
قرن هاست که موسیقی کشور ما به شدت کلام محور است و به ندرت می توان اثری بی کلام را یافت که قائم به ذات موسیقایی خود آنچنان گیرایی داشته باشد که شنونده را سخت درگیر کند چراکه سرزمین ما مهد شعر است و کلام فارسی در دنیا در نوع خود نظیر ندارد و این غنای ادبی با موسیقی درآمیخته است.
ازینرو اکثر آثار موسیقایی باکلام هستند. حتی در موسیقی اصیل ایرانی هم «آواز» پیشانی این موسیقی است که خود بر محور غزلیات بزرگانی چون حافظ و سعدی و مولانا و دیگر بزرگان شعر و ادب استوار است.
و اما موسیقی لرستان از معدود موسیقی هایی است که بخش بی کلامش با بخش باکلامش برابری می کند. ازینرو مقام «چمری» سرنا در موسیقی لرستان یکی از بهترینِ این مصادیق است که به غایت شنونده را درگیر می کند.
نوایی به غایت محزون که در غمی در این سربلندی در آن احساس می شود، حزنی مثبت، حزنی زاینده فکرو تصویرگر، غمی ممزوج با سربلندی که در پایان حسی از آزادگی، تفکر و سربلندی دارد و پایانی که احساس می کنی چشمت به حقایق انسانی روشن تر شده و می توانی انسانی بهتر باشی و می توانی بر شهیدی بر او مویه خوانده ای وفادار باشی و در هر شرایطی به فکر اقامه عدل و انسانیت باشی و در مقابل ظلم سر خم نکنی...
به طور کلی مقامهای سوگواری در موسیقی مردمان لر شامل «پاکُتَلی»، «چمری»، «سحری»، «شیونی» و «یاری» که همه این مقامها توسط دو ساز سنتی لرستان «سرنا» و «دهل» اجرا می شود.
نوای موسیقی سوگ که در لرستان به موسیقی «چمر» موسوم است و آوای نوحههای لری و لکی در ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان از گذشتههای دور تاکنون در عزای حسینی(ع) همنوا میشدند و قلب هر شنوندهای را به درد میآوردند.
در لرستان از سرنا و دهل برای عزاداری عاشورا استفاده میشود و در صبح عاشورا، نوازندگان محلی آهنگی به نام «چمرونه» را مینوازند که درواقع ملودی «مرگ» در لرستان است که در غم از دست رفتن عزیزان نواخته میشود و برای اتفاقی که قرار است در ظهر عاشورا بیافتد.
صبح عاشورا در بیشتر شهرهای لرستان با صدای سوزناک «چمرونه» آغاز میشود و همه زمین و زمانبر حادثهای میگریند که سالهاست سرنا و دهل لرستان را به چمری نواختن خو داده است.
حال و هوای عاشورایی در لرستان، عزاداران را به کربلا میبرد و فریاد «هی روو، هی روو» مردان وزنان لر بر پیکر یگانه دردانه زهرا (س) را یادآوری میکند.
سبک مداحیها و نوع اشعار در لرستان بهرغم اینکه در بسیاری از مناطق ایران دستخوش تغییر شده ولی در لرستان همچنان بدون اندکی تحریف و ماندگار باقیمانده است.
انتهای پیام/