با فیلم های جشنواره کودک|پرسشگری و ماجراجویی با مربایی که هنوز شیرین است

به گزارش خبرنگار تئاتر سینمای خبرگزاری فارس، جشنواره سی و سوم بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان امسال هم به ایستگاه پایانی و روز ششم رسیده است . یکی از فیلم هایی که در این جشنواره به اکران در آمد، مربای شیرین مرضیه برومند تولید سال 80 یعنی نوزده سال پیش است فیلمی که در یک ساعت و سی و سه دقیقه در ژانر کودک به نویسندگی فرهاد توحیدی و تهیه کنندگی علی کلیج و مهدی کریمی به تولید رسید.

بازیگران این فیلم لیلا حاتمی، مانی نوری، محمدرضا شریفی‌ نیا، گوهر خیراندیش، امیرحسین صدیق، ژاله صامتی، رامین ناصرنصیر، ابراهیم آبادی، محمدرضا فیض نوروزی، سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، حمزه علی اکبری، حسین سلیمانی، نوید جوزا، آرمین سلیم مقدم، اشکان ملک لی، لیلی رشیدی، لیلا شیرمرد، پروانه عباسی، علی لک پوریان، مهیار مجیب، سروش خلیلی، غلامحسین بهرامی، فاطمه دانش زاد، حسین مؤذنی، جهان مهربخش، بهروز خوش رزم، علی جوادی، مریم امیرجلالی، محمدرضا منصوری، سعید واثق، داوود زم، جهانسوز فولادی، کامران بزرگ منش، آزاده خورشیددوست، گیتی معینی، پروین میکده، سعیده بروجردی، حسین شفیع، علی عارف زاده، فریبرز صدیق، صالح فرازنده، مجتبی میرزایی، لطف اله نعمتی زاده، فرهنگ فکور، مهدیس عزیزپور، آیسان دهقان، یاس سنجری، مجتبی واثق، مهدی مهابادی، محمدرضا درویش، ابوالقاسم رضایی، بیژن افشار، جابر عزیزنیا، بهزاد بخشنده، یونس یزدی، بهنام قربانی، رامین جلیلی بودند.

مربای شیرین پس از فیلم های « شهر موش ها » تولید سال ۱۳۶۳ و « الو الو من جوجوام » تولید سال ۱۳۷۲ سومین فیلم مرضیه برومند کارگردان مجموعه های موفقی چون « مدرسه موش ها »، « آرایشگاه زیبا »، « خونه مادربزرگه »، « تهران ۱۱ »، « هتل »، « کاراگاه شمسی و مادام » و ... است که در جشنواره کودکان اصفهان نیز درخشید. این فیلم پس از شش سال در گروه سینماهای کودک و نوجوان به نمایش درآمد. فیلم ساخته سال 80 و به اکران در آمده سال 85 است.

اثر موفق هوشنگ مرادی کرمانی مربای شیرین جزو کتاب های محبوب و پر مخاطب ایرانی است، داستان جذاب و گیرایی که دارای یک گره ساده و معمولی است و آن گره هم باز نشدن درب شیشه مربا است که هم در آن طنز و هم اغراق و هم واقعیت دیده می شود.

داستان از این قرار است که  یک نوجوان، هر چه سعی می کند نمی تواند درب شیشه مربا را باز کند. از مادر، همسایه، دوستان، معلمان و بقال محله کمک می طلبد اما هیچ کس قادر به باز کردن آن نیست و سرانجام مشخص می شود تمام شیشه های کارخانه مرباسازی همین شکل را دارند.

این پسر که از برخورد توهین آمیز عوامل کارخانه ناراحت است با کمک یک دوره گرد نان خشک جمع کن از مدیریت کارخانه شیشه مربا شکایت می کند، ولی مسئولان کارخانه به جای رفع مشکل، مسابقه ای با موضوع باز کردن درب شیشه مربا برگزار می کنند. این فکر فریب کارانه باعث فروش بالای مرباها می شود اما جلال با شرکت در یکی از مسابقه ها به افشاگری علیه کارخانه می پردازد و مدیران آن را به اتلاف سرمایه ملی متهم می کند.

این امر باعث هشیاری و بیداری مردم شده و همه معترض می شوند و در واقع کارخانه به مرز تعطیلی می رود اما مسئولان با رشوه و تطمیع فعالیتشان را از سر می گیرند و با طراحی شیشه های جدید محصولاتشان را به بازار می دهند و... خلاصه داستان ضمن سرگرم کننده و جاذب بودن درس آموزی نیز برای مخاطب دارد.

اینکه شهروندان در برابر هر مسئله ای به راحتی از کنار آن نگذرند و پیگیر حقوق قانونی و شهروندی خود باشند و اجازه ندهند کلاه سرشان برود و همین که به بچهها و به ویژه نوجوانان در خانواده بها داده بشود تا بتوانند به شکوفایی برسند و عزت نفس خود را به دست بیاورند داستان کاملا خلاصه و فشرده و همینطور سریع اتفاق می افتد و برای اتفاقات نیاز نیست زمان زیادی منتظر باشیم  و ریتم کندی را متحمل شویم بلکه برای کودکان و نوجوانان خیلی سریع مسائل رخ می دهد.

بنابراین موضوع فیلمنامه و کتاب فرافرهنگی و فراجغرافیایی است چرا که برای هر کسی از هر فرهنگی می تواند جاذب باشد . بحث نقد و پرسشگری در بین نوجوانان مسئله ای است که همه خانواده ها می بایست آن را در نظر بگیرند اینکه بچه ها در این سنین نوجوانی جویای کارهای خودشکفتن و همینطور کنجکاوی و موفقیت هستند تا راه آینده خود را بدست بیاورند اگر خانواده ها این نکته را دریابند که در مسیر بزرگسالی آنها راهی را هموار کرده اند وگرنه آنها را آسیب پذیر و بدون هویت تربیت می کنند.

نکته دیگر توجه به بعد طنز و دیالوگ های کار است که به خوبی البته با این چاشنی کار همراه شده و علاوه بر موسیقی جاذب و همراه خوانی بچه ها با موسیقی  و همینطور دیالوگ های خنده دار به جذابیت کار افزوده و اجازه نمی دهد کودک و نوجوان خسته شوند  و ازپای کار کنار بروند هر چند که برای بزرگسال هم کار جاذب است و هنوز هم بعد از حدود بیست سال می تواند همه را جذب خود کند همین نشان از فرامحدوده و زمانی بودن فیلمنامه دارد.

حضور موفق لیلا حاتمی ، محمدرضا شریفی نیا ، گوهرخیر اندیش و ژاله صامتی در تأثیرگذار بودن کار افزوده و البته باز هم بازیگران موفق و خوبی در این کار عرض اندام کردند که حال می توان گفت جزو شناخته شده های سینما و تلویزیون ما محسوب می شوند.

انتقادی بودن داستان، لطمه ای به طنز لطیف و لذتبخش آن نمی زند چرا که این هنری است که تنها از پس نویسنده ای چون هوشنگ مرادی کرمانی بر می آید، به طوری که کتابش را بارها خواند و هر بار از شیرینی و سادگی کودکانه آن لذت برد. این کتاب جوایز زیادی را از آن خود کرده است.

یک بخش جاذب انتخاب شده از کار براین اساس است: زبانش را درآورده بود، یک وری کجش کرده بود. دندان هایش را فشار می‌داد روی زبان. هی زور می‌زد. هی زور می‌زد. سرخ شده بود. چه جور! وا نمی‌شد. هرچه زور می‌زد باز نمی‌شد. عجب! بالاخره وازت می‌کنم. زانو زد کف آشپزخانه. شیشه را گذاشت بین دو تا پاش. با دست چپش شیشه را قائم چسبید. انگشت های دست راستش را گذاشت دور شیشه، هرچه زور داشت آورد تو بازوهاش، در شیشه را بپیچاند، نه نشد!...

انتهای پیام/