یاران حماسه| از حریم شهادت تا شهیدآباد

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، این روستا که واقع  در شهرستان خرم‌بید است ، دارای ۴۶ شهید و  بیش از ۵۰ جانباز است که از این تعداد ۳۳ شهید از خاندان اکبری هستند. برادران محمدشفیع خرداد ۶۰ ، هدایت اله فروردین ۶۲، نورالدین اسفند ۶۳ و حاج عین‌اله در دی ۶۵ به شهادت رسیدند.

در روستای شهیدآباد، یک خانواده چهار شهید و یک خانواده سه شهید و پنج خانواده دو شهید زندگی می کنند. عین اله اکبری با شروع جنگ و تشکیل سپاه پاسداران خود را به عضویت در سپاه و با پوشیدن لباس مقدس در جبهه، مقابل دشمن حاضر شد که در آن زمان هر سه برادرش شهید شده بودند.

خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می‌شناسند

قسمتی از وصیت نامه شهید عین اله اکبری به این مضمون است: خدایا قلم در دست گرفتم تا به عنوان وصیت نامه چند کلمه ای بعد از خودم باقی بماند خدایا تو کمکم کن. به خاطر خدا برخیزید و بنیاد شرک را براندازید. من از پدر و مادر، خواهر و برادران می خواهم که هر کجا هستند از اسلام، روحانیت و امام دفاع کنند. گول دو روز دنیا و شیطان را نخورید این وقت های ارزشمند که با ریخته شدن خون شهیدان به دست آمده را از دست ندهید.

اما مهدی تنها برادر باقیمانده ام به تو وصیت می کنم به درس خواندن ادامه بده تا بتوانی جای تک تک برادرانت را بگیری و مایه دلخوشی پدر و مادر باشی و تو ای ستم‌کش دوران، همسرم می دانم که همسر خوبی برای شما نبودم چون که وظیفه همسری خود را خوب انجام ندادم و من را عفو کن. دلم می خواهد فرزندانم را طوری تربیت کنی که شایستگی خدمت جمهوری اسلامی را داشته باشند.

مادر شهیدان اکبری به بازگو کردن خاطره ای از هدایت اله پرداخت و گفت : او دوره راهنمایی و دبیرستان خود را در سعادت‌شهر به پایان رساند، هر روز قرآن می خواند به طوری که یک روز خانم همسایه به من گفت صبح وقتی صدای قرآن خواندن هدایت اله بلند می شود، از تمام کارها دست کشیده و گوش فرا می دهم.

وی ادامه داد: از همان دوره تحصیل، همیشه با وضو بود و نماز شبش ترک نمی‌شد، وقتی نگاهش می‌کردم که چگونه در سجاده اشک می‌ریزد و با خدای خود درددل می کند، احساس حقارت می کردم. 

این مادر شهید بیان کرد: آن زمان در روستا ۱۲ نفر شهید شده بودند و پسرم همیشه می گفت سزاوار نیست در روستا بدون وضو باشیم چون این شهدا قداستی به روستای شهیدآباد داده اند .

وی اظهار داشت: هدایت اله همیشه تمیز، مرتب و با اخلاق خوش در میان مردم بود، در بند تجملات نبود و هیچ وقت لباس نو برای جبهه نگرفت و از لباس های کهنه رزمندگان استفاده می‌کرد.

مادر شهیدان اکبری ادامه داد : برادرش نورالدین کوچکترین برادر بود و زمانی که تصمیم داشت به جبهه برود، خانواده که هیچ حتی معلمانش هم نتوانستند مانع رفتن او شوند.

وی خاطرنشان کرد: نورالدین در جبهه ابتدا زخمی شد بعد شیمیایی و از ناحیه چشم آسیب دید، در حالی که دست راستش زخمی و بدون قابلیت حرکت بود اما باز هم از جبهه دست برنمی‌داشت.

سفر حج، جواز ورود به جبهه شد

سیدجلال میرعظیمی، همکار عین اله اکبری نیز به بیان شخصیت و اخلاق شهید پرداخت و گفت : عین اله، فردی متواضع، شوخ طبع و دوست داشتنی بود که همواره در سلام کردن پیشی می گرفت و در مسائل دینی تعصب داشت.

وی بیان کرد: این شهید عزیز تکیه کلامی داشت که همیشه سر زبانش بود: رفیق نصف جانم برایت فدا شود.

میرعظیمی با اشاره به سجایای اخلاقی شهید عین اله و سخاوتمندی و بزرگ‌منشی او، بیان کرد: به دلیل این که سه برادرش به شهادت رسیده بودند، اجازه رفتن به جبهه نداشت تا بتواند راه سه برادرش و سیدالشهدا را ادامه دهد بنابراین همواره حسرت حضور در جبهه را داشت.

وی افزود: پس از مدتی از طرف بنیاد شهید به پدر و مادرش پیشنهاد سفر حج داده شد اما پدر و مادر گفتند که این  حق تنها فرزندمان است و عین اله هم در جواب گفت به شرطی راهی خانه خدا می شوم که به جبهه برگردم که همین امر اتفاق افتاد و پس از حج، به آرزوی خود رسید.

رسول اکبری نیز به بیان خاطره‌ای از شهید محمدشفیع اکبری پرداخت و گفت: او در اصفهان درس طلبگی می خواند با شروع جنگ ایران و عراق به سمت خوزستان رفت و در دارخوین رحل اقامت کرد که شبانه روز با تمام سختی ها، استقامت ورزید و مشغول خدمت بود.

وی اظهار داشت: در آن زمان توانست با هم‌رزمانش، سه کیلومتر کانال حفر کند و خود را به عراقی ها برساند که در عملیاتی که انجام دادند اولین پیروزی را برای ایران رقم زدند و در همین عملیات نیز به شهادت رسید.

قسمتی از وصیت نامه محمدشفیع به این شرح است: شما باید راهی بروید که پیغمبران و امامان پیمودند و در حال حاضر رهبر عالیقدر، امام خمینی این راه را می پیماید.

اینقدر قلب امام را نلرزانید و به فرمان امام باشید، قدر این امام که سالها رنج کشیده و امید همه مستضعفان جهان به اوست را بدانید.

آنقدر باید خون در راه اسلام داد و هزاران پیر و جوان خونشان در راه اسلام ریخته شود تا ریشه درخت اسلام آبیاری شود. در گذشته اسلام و قرآن را از ما گرفتند و فقط به مادیات مشغولمان کردند. خدایا من فقط در راه تو می جنگم نه برای زمین‌گشایی نه برای قهرمان شدن، فقط هدفم هدف الله است.

شهید کسی است که در خط مقدم جبهه به شهادت برسد، غسل و کفن برای او واجب نیست. او روح بزرگ و هدفی مقدس دارد اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح ترکیب کنند، منطق شهید به دست می آید منطق سوختن و روشن کردن.

انتهای پیام/ س