اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

چرا آمریکاییان به جنبش‌های برتری‌طلبی نژادی و تروریستی می‌پیوندند؟

در اکثر روایت‌های به کار گرفته شده از سوی افراطیون خشونت‌گرا، تصویری از یک دشمن واقعی یا خیالی عرضه می‌شود که خود را تا پشت دروازه‌ها رسانده و مبارزه با چنین دشمنی به عنوان کاری باارزش و احترام‌انگیز تبلیغ می‌شود.

چرا آمریکاییان به جنبش‌های برتری‌طلبی نژادی و تروریستی می‌پیوندند؟

خبرگزاری فارس ـ گروه غرب از نگاه غرب: وعده اصلی دولت پرزیدنت جو بایدن فراهم کردن کرامت و احترام برای آمریکاییان بوده است. او هیچگاه از تکرار این حرف پدرش خسته نمی شود که یک بار به او گفته بود: «در شغل افراد چیزی بیشتری از یک چک دستمزد وجود دارد، داشتن شغل به معنای داشتن کرامت و احترام است...به معنای اینکه بتوانی در چشم پسرت نگاه کنی و بگویی"همه چیز درست می شود."»
این حرف شباهت عجیبی به  حرف دو اقتصاددان دانشگاه پرینستون آن کیس و انگوس دیتون دارد که در سال 2020 نوشتند: «مشاغل برای افراد فقط منبع پول نیستند. با از دست رفتن مشاغل، معنا، کرامت، غرور و عزت نفس که سرانجام به یاس می انجامد از دست می رود، نه اینکه تنها یا حتی پیش از هر چیز دیگری منبع درآمد آنها از دست برود.»
من به عنوان روانشناس در مورد «طلب اهمیت و احترام از سوی انسان» مطالعه می کنم. تحقیقات من نشان می دهد که این انگیزه بنیادین، یک نیروی بزرگ در مسائل انسان به شمار می رود. این انگیزه مسیر تاریخ جهان را شکل می دهد و سرنوشت ملت ها را تعیین می کند. این انگیزه دلیل اصلی برخی از چالش های بزرگی است که جامعه با آنها مواجه است و از جمله عبارتند از: خودکشی آمریکاییان طبقه مزدبگیر (که با عنوان «مرگ های از سر نومیدی» از آنها یاد می شود؛ جنبش های برتری طلبان سفیدپوست؛ نژادپرستی سیستمی؛ تروریسم اسلامگرا؛ تولید و تکثیر تئوری های توطئه؛ جدال فزاینده بین میانه روها و افراط گرایان حزب جمهوریخواه.) در تمام این موارد، غالبا به شکل ناخودآگاه هدف انسان ها از تمام اعمال، دیدگاه ها و نگرش های خود تلاش برای برآورده ساختن نیاز اساسی آنها برای به حساب آمدن، به رسمیت شناخته شدن و مورد احترام قرار گرفتن است.
خود واژه «برتری طلبی سفیدپوستان» از دغدغه کسب جایگاه برتر حکایت می کند. در مورد عناوینی چون «پسران مغرور» و «سوگندسپاران» نیز به همین ترتیب است.  نژادپرستی سیستمی در انگیزه فرو کشیدن یک نژاد و بالا کشیدن نژادی دیگر ریشه دارد. تروریسم اسلامگرا اهانت کنندگان فرضی یک مذهب را هدف قرار می دهد. تئوری های توطئه از عواملی فرضی سخن می گویند که در حال نقشه کشیدن برای به زانو درآوردن و بی احترامی نسبت به قربانیانشان هستند. و جناح افراط گرای حزب جمهوری خواه منحصرا در اندیشه برنده شدن است، نه بازی کردن بر اساس قواعد بازی برای پیروز شدن.

بیدار شدن میل به کسب اهمیت و احترام
این طلب برای اهمیت و احترام در ابتدا و پیش از آنکه بتواند محرک رفتارهای شخص شود، باید در او بیدار گردد. این گونه نیست که ما 24 ساعت شبانه روز و در تمام هفته تشنه این اهمیت و احترام باشیم.
این طلب را تجربه  از دست رفتن اهمیت از طریق تحقیر و شکست می تواند به حرکت درآورد. وقتی که ما به چنین فقدانی دچار می شویم، با استیصال به دنبال اعاده اهمیت و احترام نسبت به خود هستیم. آنگاه است که اشتیاق پذیرش هر روایتی را که به ما می گوید چگونه می توانیم این کار را انجام دهیم پیدا می کنیم و رهبرانی را می یابیم که راه را به ما نشان دهند.
فرصت کسب یک دستاورد بزرگ مثل تبدیل شدن به یک قهرمان، یک شهید یا ابرستاره نیز می تواند طلب اهمیت را به حرکت درآورد.
طی چند دهه گذشته آمریکاییان زیادی این فقدان آزاردهنده اهمیت و احترام را تجربه کرده اند. دانشمندان علوم اجتماعی استنباط مردم از طبقه اجتماعی خود را بین سال های 1972 تا 2010 در ایالات متحده مورد بررسی قرار داده اند. در دهه 1970 بیشتر آمریکاییان بی آنکه مشکلی با این موضوع داشته باشند خود را جزو طبقه متوسط می دیدند که در آن زمان طرز رفتار و شیوه زندگی آن را تعریف می کرد؛ یک همسایه خوب بودن و یک عضو خوب اجتماع بودن به معنای ابراز رفتاری مناسب بود.
برعکس تا دهه2000 عمدتا درآمد به عامل تعیین کننده تعلق به طبقه متوسط تبدیل شده بود. و چون درآمدها در طول نیم قرن گذشته ثابت بوده اند، تا سال 2010 خیلی از آمریکاییان (به خصوص آمریکاییان دارای درآمد پایین تر) هویت طبقه متوسطی خود را به کلی از دست داده اند.
پس چندان تعجبی ندارد که آنها به این شعار کارزار انتخاباتی ترامپ پاسخ داده باشند که «بازگرداندن دوباره عظمت» آمریکا (یا آمریکاییان) را وعده می داد.

افزایش احساس فقدان اهمیت و احترام
همه گیری کووید19 احساس شکنندگی و بی اهمیتی را در مردم تشدید کرد. انزوا از عزیزان، خطراتی که متوجه سلامت فردی است و ترس از یک مصیبت اقتصادی همگی عوامل استرس آوری هستند که باعث می شود شخص احساس ضعف و آسیب پذیری کند. این عوامل گرایش به سوی ایده هایی را افزایش می دهد که  راه حل هایی سریع را برای ترمیم احساس فقدان اهمیت و احترام عرضه می کنند.
هرچند ایده هایی که وعده احیای اهمیت و کرامت را می دهند بسیار متنوع هستند، ولی همگی در یک هسته مهم با هم مشترک هستند: آنها ترویج ارزش های اجتماعی مختلف را به عنوان راهی به سوی اهمیت یافتن به تصویر می کشند. ترویج آزادی و دمکراسی، دفاع از کشور یا مذهب یک شخص، پیش بردن اهداف حزب سیاسی فرد، همگی برای جلب کسب احترام و کرامت اجتماعاتی را هدف قرار می دهند که در آنها به این ارزش ها حرمت گذاشته می شود.
وقتی طلب اهمیت و احترام شدت می گیرد، سایر ملاحظات همچون راحتی، روابط یا شفقت به کناری می روند. به این ترتیب هر حرکتی که در راستای کسب این اهمیت باشد، به چشم کاری مشروع دیده می شود. این اقدامات شامل اعمالی نیز می شود که در غیر این صورت قابل نکوهش هستند، مثل خشونت، پرخاشگری، شکنجه یا تروریسم.
طلب شدید احترام و اهمیت، به معنای دعوت مستقیم از اعمال قابل نکوهش نیست. بلکه آمادگی فرد را به گونه ای افزایش می دهد که به خاطر کسب اهمیت و کرامت، نسبت به این اعمال بردباری بیشتری از خود نشان دهد و آنها را تایید کند.
بسته به روایتی که اقدامات اهمیت و احترام آور را در یک وضعیت مشخص تجویز می کند، در نهایت این مسیری است که در پیش گرفته می شود. بسته به چشم انداز اخلاقی فرد چنین اعمالی ممکن است «خوب»، «بد»، یا«زشت» دیده شوند. فرد ممکن است ارزیابی به کلی متفاوتی از جنبش جان سیاهان مهم است و پسران مغرور داشته باشد و با این حال از نظر روانی تایید کند که هدف هر دو مسیر در جهت کسب اهمیت و احترام است.

وسوسه خشونت
خطر خاصی که متوجه جوامع است از کشش اولیه نسبت به خشونت با هدف کسب اهمیت و احترام ناشی می شود. در میان حیوانات سلطه از طریق  «مبارزه تن به تن» تعیین می شود، نکته ای که رودی جولیانی در راهپیمایی پیش از حمله به ساختمان کنگره نیز به آن اشاره کرده بود. و همانطور که پرزیدنت تئودور روزولت در سخنانی معروف خاطر نشان کرده، راه رفتن با یک «چماق گنده» باعث می شود که بقیه کشورها توجه و احترام نشان دهند.
در اکثر روایت های به کار گرفته شده از سوی افراطیون خشونت گرا، تصویری از یک دشمن واقعی یا خیالی عرضه می شود که خود را تا پشت دروازه ها رسانده و مبارزه با چنین دشمنی به عنوان کاری با ارزش و احترام انگیز تبلیغ می گردد. برای نوچه های ترامپ این دشمن، «دولت عمیق» بود. برای بخش عمده ای از راست افراطی این دشمن گاه مهاجران، آوارگان، رنگین پوستان، یهودیان یا آسیایی ها هستند و گاه حتی موجودات چندش آوری که نقشه سلطه بر جهان را دارند.
مسیحیان انجیلی مبارزه ادعایی ترامپ با «دولت عمیق» را به چشم مبارزه ای الهام گرفته از تعالیم آسمان می بینند. در پیام 13 ژانویه 2018 کیوانون نیز گفته شده بود: «شما به دلیلی انتخاب شده اید. بالاترین سطح از دانش و ارزش سیاسی که تاکنون جهان به خود دیده، در اختیار شما قرار داده شده است.» این دیدگاه ها بذر تفرقه را میان اجزای جامعه می افشانند و آن را به دودستگی و قطب بندی دعوت می کنند.
طلب اهمیت و احترام یک جنبه همگانی و لایتغیر طبیعت انسان است. این ویژگی این پتانسیل را دارد برای انجام کارهای بزرگ از یک طرف و پاره پاره کردن جامعه از طرف دیگر از آن الهام گرفته شود. چالش بزرگ این روزها، مهار انرژی هایی است که این انگیزه بنیادین به حرکت درمی آورد و هدایت آنها به سمت اموری است که در جهت خیر و صلاح بشریت قرار دارند.
نویسنده: آری کروگلانسکی (Arie Kruglanski) استاد روانشناسی در دانشگاه مریلند
منبع: https://b2n.ir/a84324

انتهای پیام/ 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول