محمدرضا شرفی خبوشان، نویسند تحسینشده کشورمان در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس درباره عبور از سال ۹۹ و پیامدهای سالی که اغلب افراد در مجامع عمومی کمتر حضور داشتند، اظهار داشت: کرونا هم سختیها و هم فرصتهایی برای درک زندگی پدید آورد؛ زیرا هر مصیبت و هر فقدانی ما را متوجه ارزشمندی زندگی میکند.
* یک رنج و مصیبت به ما بینایی میدهد
نویسنده کتاب «عاشقی بهسبک ونگوگ» با بیان اینکه تکرار، ما را از مهمترین وجوه زندگی غافل میکند، گفت: گاهی روزمرگی و تکرار باعث میشود ما از مهمترین وجوه زندگی غفلت کنیم. همین موارد به چیزهای عادی و معمولی تبدیل شده و از نظر ما غایب میشود. در نتیجه مصیبت و رنجها فرصتی هستند برای ظهور چیزهایی که از نظر ما غایب بودند. یعنی یک رنج و مصیبت به ما بینایی میدهد.
وی با بیان اینکه انسانی که همه چیزش دچار تکرار شده بینا نیست، گفت: گاهی این تکرار، بینایی انسان را فلج میکند و به مثابه کوری برای اوست. این رنج، تلنگری برای قوه بینایی و درک به شمار میآید و تمام حواس ما را زنده میکند. این وجه خوشبینانه هر مصیبت و رنجی است. رویارویی انسان با رنج باید از سر یک تفکر و تامل باشد. زیرا انسان هوشمند رنج را برای خود تبدیل به فرصت میکند.
* مصیبت جمعی میتواند ما را به سمت بیرحمی بکشاند
شرفی خبوشان با بیان اینکه انسان باید ابعاد مختلف یک مصیبت و فقدان را در نظر بگیرد، گفت: یکی از وجوه آن، تلنگر و تذکر است و دیگری، یافتن امید از دست رفته و بیدار شدن حواس ما برای باز دیدن جهان و خودمان، به خصوص اگر این رنج جنبه جمعی پیدا کند. وجه دیگرش زنده کردن حس درونی است؛ یعنی حس شفقت، ترحم، مهربانی، جوانمردی که درون ما از دست رفته است. عکس این وجه هم میتواند وجود داشته باشد؛ یعنی مصیبت جمعی به جای اینکه مهربانی ما را بیدار کند، میتواند ما را به سمت بیرحمی و خودخواهی بکشاند.
وی به عواقب ندیدن این وجوه متعالی اشاره و خاطرنشان کرد: اگر ما وجوه متعالی را نبینیم، بسیاری از افراد جامعه ما به جای اینکه مهربان شوند، خودخواه خواهند شد. امروز مصداقهایی از این موضوع را میبینیم مثل گران فروشی، احتکار و.... گویی این عده مصیبت جمعی را نمیبینند؛ در حالی که در همین روزگار وجه الهی برخی از افراد زنده میشود تا جامعه را نجات دهند. هر دو این رویکردها را در دوران کرونا در انسان پیچیده میبینیم.
نویسنده کتاب «روایت دلخواه پسری شبیه سمیر» با بیان اینکه وجه دیگری که این رنج را پیش میآورد، پیشرفت انسان به سمت ایمان است، تاکید کرد: انسان تکیه صرف بر تلاشهای فنی یا علم محدود خود نمیتواند داشته باشد و باید چیزی فراتر از آن را بیابد. بنابراین ایمان اگر وجود داشته باشد حواس پنجگانه ما در برابر یک رنج بیدار میشود و به جای بیرحم شدن ما را به سمت مهربان و گذشت میکشاند. اگر چنین نشود در چاله خودپسندی فرو میرویم و جامعه با چالش جدی مواجه خواهد شد.
* انسان امیدوار میتواند رنج و غم را برای رسیدن به خوشی تحمل کند
شرفی خبوشان با این جمله که کرونا میتواند درسی برای همه باشد، زیرا نجات از یک مصیبت، نجات دیگران است، گفت: برای روشن شدن این موضوع، مثالی میزنم: استادیومی را در نظر بگیرید که هر کسی یک چیزی در آنجا گم کرده است. اگر هرکس دنبال گمشده خود باشد کسی چیزی نمییابد، اما اگر یک نفر چیزی بیابد و بگوید این گمشده کیست؟ دیگران هم اعلام میکنند و گمشده همه پیدا میشود. یعنی همه در پی گمشده دیگری باشند و تنها خود را نبینند.
این مولف با بیان این مطلب که کرونا مباحثی را برای فلاسفه، هنرمندان و عالمان اجتماعی فراهم کرده است، افزود: تلخی و رنج را نمیتوان نادیده گرفت. گاهی فقط یک فرد از دست نمیرود، بلکه با درگذشت مثلا یک نویسنده ذخیره ارزشمندی را از دست میدهیم و چکیده همه این موارد همان بیت مولاناست:
رنج و غم را حق پی آن آفرید
تا بدین ضد خوشدلی آید
مولف «بیکتابی» معتقد است: انسان امیدوار میتواند رنج و غم را برای رسیدن به خوشی صرف کند؛ در حالی که انسان خودخواه و گمراه با آن رنج و غم به هلاکت میرسد.
* کرونا فرصتی برای تنها زیستن فراهم کرد
وی در پاسخ به اینکه شیوع کرونا تاثیری روی کار نویسنده داشته یا نه، چرا که اغلب نویسندهها پیش از آن هم خانهنشین بودند، افزود: کرونا یک عده را کمتر دچار مشکل کرد و آن عده کسانی هستند که از قبل آموختند که چگونه با تنهایی خودشان سر کنند و ارزش تنهایی را دانستهاند و اصلا به دنبال تنهایی بودهاند. کرونا به دلیل دوری از جمع توصیه به تنهایی دارد تا از این مرحله بگذریم. خصوصا نویسندهها که کارشان تنهایی است تا بنویسند. بنابراین کرونا نویسندگان را آزرده نکرد، اما فرصتی هم برای تنها زیستن فراهم کرد.
* نجات ما در حرکت جمعی و رهایی دادن دیگران است
شرفی خبوشان متذکر شد: اما همین دوری از جمع برای سایر مردم تلخ است و میتواند تلنگری باشد که چگونه با تنهایی سر کنیم و ببینیم چقدر ظرفیت داریم که با خود سر کنیم. گاهی رفتن به جمعها و با دیگری بودن فرار از خویشتن است، در حالی که باید با خویشتن آشتی کنیم، اما کرونا شناسایی وجود خودمان را به ما پیشنهاد میکند، به نوعی معتکف شدن در خویشتن است، اما در این روزگاری که از سرما گذشته بسیاری لطمه دیدند و ضربه خوردند و در این میان بسیاری شکیبایی کردند چون امیدوار به آینده هستند. حق هم همین است به جای نالیدن باید آواز امید سر دهیم و در مسیری حرکت کنیم تا بتوانیم جامعه را نجات دهیم. نجات ما در حرکت جمعی و رهایی دادن دیگران است.
انتهای پیام/