اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

اقتصادی  /  صنعت ، تجارت ، بازرگانی

نقش هوشمندانه «میدان» در راهبرد تجارت/ چرا روسیه ایران را بین 40 کشور برای بستن قرارداد تجاری انتخاب کرد؟

یک پژوهشگر اقتصادی با اشاره به دلایل انتخاب ایران از سوی روسیه برای انعقاد قرارداد تعرفه ترجیحی با اوراسیا در میان 40 کشور متقاضی، گفت: «میدان» هوشمندانه راه تجارت با بازارهای بالقوه را باز کرده است.

نقش هوشمندانه «میدان» در راهبرد تجارت/ چرا  روسیه ایران را بین 40 کشور برای بستن قرارداد تجاری انتخاب کرد؟

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، پس انتشار مصاحبه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه  با سعید لیلاز و ادعاهای ضدملی که در این مصاحبه پیرامون سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی و سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی مطرح شده بود، کماکان واکنش‌ها به این اظهارات از ابعاد مختلف بخصوص بعد سیاسی ادامه دارد.

لذا با توجه به نقش حائز اهمیت میدان در برقراری روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای مختلف از جمله کشورهای منطقه مصاحبه ای تفصیلی با احمد صالحی پژوهشگر اقتصادی انجام شده و نظرات وی در مورد تاثیر میدان و دیپلماسی و نقش این دو در برقراری روابط تجاری با کشورهای با کشورها را جویا شدیم. 

این پژوهشگر اقتصادی معتقد است که به طور کلی باید از دوگانه سازی بین دیپلماسی و میدان پرهیز کرد چرا که اساسا چنین دوگانه ای وجود ندارد و این دو میتوانند کاملا در راستای یکدیگر باشند.

در ادامه متن کامل مصاحبه آمده است: 

فارس: اگر بخواهیم برای شرایط ایران نقش میدان و دیپلماسی را در وضعیت اقتصادی کشور مقایسه کنیم از کدام نقطه باید شروع کرد؟

صالحی: ببینید با توجه به اینکه منظور از میدان کشورهای منطقه و به نوعی همسایه های ما هستند فلذا ابتدا باید به نقش و اهمیت همسایه ها در صادرات بپردازیم و البته در نظر داشته باشید که یکی از مشکلات ما در تجارت بین الملل این است که سیاست خارجی ما منطبق با راهبرد اقتصادی ما در تجارت نیست و تقریبا بین آنها هماهنگی وجود ندارد.

من خیلی خلاصه به شما بگویم که آمار جهانی نشان می‌دهد که به صورت میانگین , حدود ۶۰ درصد از صادرات کشورها به همسایه های آنها می باشد به عنوان مثال برای انگلستان که یک قدرت جهانی است،  تصور می شود که گستره تجارت آن با نقاط دوردست بیشتر باشد و حتی این رقم معادل ۵۰ درصد است، و در نتیجه در خصوص ایران با داشتن ۱۵ همسایه تا قبل از جنگ قره باغ که ایران را در رتبه دوم از نظر تعداد همسایه در دنیا قرار می دهد این موضوع اهمیت دو چندانی دارد، بخصوص اینکه ایران در منطقه نسبتا پولداری از دنیا واقع شده است.

* سقف 12 میلیارد دلاری صادرات به عراق نتیجه عملکرد میدان است 

اگر فرض کنیم که میانگین صادرات غیرنفتی ما طی ۱۰ سال گذشته حدوداً سالی ۴۰ میلیارد دلار بوده باشد، در آن صورت عدد صادرات 10 میلیاردی دلاری به عراق یک آمار خیره کننده به حساب می آید چراکه بدان معنی است که حدود 25 تا 27 درصد از کل صادرات غیرنفتی ما به یک کشور به نام عراق است که البته خبرگزاری دولتی ایرنا نیز به نقش 27 درصدی عراق در تجارت خارجی غیر نفتی کشورمان اذعان دارد و این در حالی است که تا قبل از تحولات "میدان" در سال های اخیر این رقم معادل صفر بود.

حال تصور کنید که یکی از کشورهای توسعه یافته مثلا انگلستان چنین شرایطی را داشته باشد ، یعنی ۲۵ درصد از کل صادراتش تنها به یک کشور باشد. در آن صورت شما خواهید دید که برای آن کشور به معنی کامل کلمه فرش قرمز پهن می‌کنند و تا آنجا که بتوانند از روابطشان با آن کشور صیانت و مراقبت می کنند و در بخش های مختلف مالی و لجستیک نیز شب و روز تلاش و تسهیلگری میکنند. اما شما ببینید که ما با عراق چه کردیم؟!

به هرحال "میدان" کار خودش را کرد و سقف ۱۲ میلیارد دلاری صادرات به عراق لمس شد. اما جبهه متمایل به غرب در کشور ما آن قدر بر روی اختلافات بین دو کشور و دو ملت بنزین ریخت تا نهایتاً آتش آن را در کنسولگری ایران در بصره شعله ور کرد. دولت نیز تلاشی در راستای ایجاد زیرساخت های مالی و لجستیکی انجام نداد بطوری که ما  هنوز  خط راه آهن به عراق نداریم.

من معتقد هستم که کسانی که روابط سیاسی یا فرهنگی ایران و عراق را تخریب می کنند به هیچ وجه هدف سیاسی ندارند، بلکه به شکلی تقریباً مستقیم سفره مردم را هدف گرفته اند.

شما در نظر بگیرید که ما در طول همین دو سالی که با کره جنوبی برای آزاد شدن یک میلیارد دلار از پول‌های بلوکه شده صادرات نفت مذاکره می‌کردیم در همین بازه چیزی بیش از ۱۶ میلیارد دلار از عراق درآمد داشتیم که این مطلب به وضوح توانمندی "دیپلماسی موجود"  و "میدان" در تحقق منافع اقتصادی مردم را نشان می دهد .

البته به یاد داشته باشیم که منظور ما دیپلماسی موجود است و الا به طور کلی باید از دوگانه سازی بین دیپلماسی و میدان پرهیز کرد چرا که اساسا چنین دوگانه ای وجود ندارد و این دو باید کاملا در راستای یکدیگر باشند.

ضمنا همه اینها را شما اضافه کنید به درآمدهای ناشی از توریست منطقه که البته عموماً توریست زیارتی است و علاوه بر پیوندهای اجتماعی و عقیدتی به هرحال منابع قابل توجهی را نیز وارد کشور می کند، که بدون تردید همه اینها ناشی از حضور منطقه ای ما و کمک به برادران و خواهران مسلمان خود در روزهای سخت بوده است. به یاد داشته باشیم که بر اساس آیه شریفه قرآن که فرمود اگر اهل قریه ها ایمان بیاورند ما درهای رحمت را از آسمان به روی آن ها باز میکنیم.

فارس: طی چند سال اخیر در تجارت با عراق، بخشی از پول حاصل از صادرات ما یعنی پول حاصل از صادرات بخش دولتی به کشوربازنگشته است بنابراین این تجارت چه سودی دارد؟ به عبارت دیگر ما به هر کجای دنیا کالا مفت بفرستیم استقبال می کنند؟ 

صالحی: سوال خوبی است و باید بگویم که  همانطور که می دانید پول صادرات بخش خصوصی به عراق کامل برمی گردد و نقد هم بر میگردد اما پول مربوط به صادرات انرژی به عراق که دولت انجام می دهد با تأخیر برمیگردد. که آن هم بر میگردد، ولی با تاخیر! فلذا اینکه گفته می شود پول صادرات به عراق باز نمی گردد گزاره دقیقی نیست. 

* روسیه در انعقاد قرارداد تعرفه ترجیحی با اوراسیا ایران را به 40 کشور دیگرترجیح داد

فارس: با توجه به اهمیت همسایگان، حضور منطقه ای چقدر توانسته به صادرات ما به همسایه ها کمک کند؟

صالحی :  برای پاسخ به این سوال باید به شما بگویم که اگر عراق و یا حداقل شهرهای مهم عراق به دست داعش افتاده بود امروز صادرات ما به این کشور صفر ریاضی می بود. این نکته اول !

در خصوص افغانستان هم کمابیش همین مطلب صحت دارد و تثبیت شرایط میدانی در افغانستان آرام آرام ما را امروز در وضعیتی قرار داده که حدود ۱۰ سال پیش با عراق داشتیم. یعنی به تعبیر دقیق تر در نقطه شروع شیب افزایش نرخ صادرات به افغانستان هستیم.

اما نکته مهمی که من قصد دارم به آن اشاره کنم و شاید اصلاً تا به حال بدان پرداخته نشده باشد، موضوع نقش حضور منطقه ای ما در تجارت با اتحادیه تجاری اوراسیا است.

قبل از هر چیز باید اهمیت این اتحادیه را درک کنیم. ببینید کل صادرات ما در سال ۹۹ نسبت به ۹۸ نزولی بود که دلیل آن هم کرونا و تحریم های امریکا بود اما با توجه به انعقاد قرارداد تعرفه ترجیحی با اتحادیه آسیا در آبان ۹۸ میزان کل صادرات ما به این اتحادیه در شش ماهه نخست سال ۹۹ نسبت به دوره مشابه سال ۹۸ حدود ۶۰ درصد رشد داشت و کل صادرات ما به اوراسیا در سال ۹۹ نیز نسبت به سال ۹۸ افزایشی بود.

خوب البته پیگیری امور اداری و اجرایی انعقاد این قرارداد توسط دولت  انجام شد که انصافاً باید اعتراف کرد یکی از معدود اقدامات مثبت دولت بود. اما نکته‌ای که من قصد دارم توجه شما را بدان جلب کنم نگاه راهبردی به این همکاری می باشد.

در واقع حدود ۴۰ کشور متقاضی انعقاد قرارداد با اتحادیه تجاری اوراسیا مرکب از کشورهای قرقیزستان، قزاقستان، ارمنستان، بلاروس، و روسیه بودند که مهمترین رقبای منطقه ای ما در تجارت یعنی چین و ترکیه نیز در صف متقاضیان قرار داشتند. اما چرا روسیه این قرارداد را با ایران منعقد کرد و به تعبیر من این کیک شیرین چرا نصیب ایران شد؟!

خوب البته اگر شما این سوال را از وزرای صمت و خارجه دولت بپرسید یحتمل ایشان به شما خواهند گفت که این به دلیل پیگیری های دولت بوده است. اما بنده خدمت شما عرض کنم که این تصمیم راهبردی توسط روسیه پس از آن گرفته شد که آقای سلیمانی در آن سفر معروف به روسیه ولادمیر پوتین را مجاب به ورود تمام عیار به عرصه منازعه سوریه کرد و در واقع پس از آن ما شاهد تغییر نگاه استراتژیک اقتصادی روسیه در روابط اقتصادی با ایران بودیم.

* قرارداد تعرفه ترجیحی با اتحادیه اوراسیا نتیجه اقدامات راهبردی مرد میدان 

این را شما اضافه کنید به صوتی که اخیراً فاش شد و نگاه آقای ظریف نسبت به روسیه را نشان داد. بنابراین منطقی است که بپذیریم این نگاه منفی ایشان در طول مراودات با روسیه در طی سال‌های اخیر نیز وجود داشته است. در نتیجه اینجا بنده به شما و مردم ایران عرض می کنم که کیک شیرین قرارداد تعرفه ترجیحی با اتحادیه اوراسیا نتیجه اقدامات راهبردی مرد "میدان" ما در سال‌های نه چندان دور بوده است.

فارس: در مورد سوریه چطور؟

صالحی: در مورد سوریه هم دقیقا همینطور است با این تفاوت که اندک تأمل ما در اقدام در مورد سوریه منجر به فراگیر شدن جنگ شهری در این کشور و از بین رفتن زیرساخت‌ها شد و در نتیجه در حال حاضر سوریه منابعی برای واردات در اختیار ندارد و مردم این کشور در رنج زیادی به سر می‌برند. اما حتی در مورد سوریه نیز حضور منطقه‌ای ما منجر به در اختیار گرفتن بخش عمده‌ای از منابع معدنی این کشور شده است که از طرف حاکمیت سیاسی سوریه در اختیار ایران جهت استحصال و بهره برداری قرار گرفته است. البته ما کاملاً باید حواسمان باشد که خدای ناکرده تعاملات ما با کشورهای برادر منطقه مشابه تعاملات استعماری و استکباری جنایت‌کاران جهانی نشود که اگر این اتفاق زشت بیفتد در میان مدت و بلندمدت کاملاً به ضرر منافع ملی ما خواهد بود.

ضمنا سوریه با همین وضعیت اقتصادی ناگواری که باز هم فرصت های صادراتی بسیار خوب برای ایران دارد که متاسفانه اینجا هم باید گفت که از منظر میدان کار به اتمام رسیده ولی در حوزه دیپلماسی اقتصادی دچار مشکل هستیم.

فارس: جناب آقای صالحی ما در زمینه تجارت با کشورهایی غیر از کشورهای منطقه مانند کشورهای اروپایی چندان موفق عمل نکرده ایم با توجه به موضوع تاثیر میدان و دیپلماسی در تجارت خارجی کشور از نظر شما عدم موفقیت ما در تجارت با این کشورها نتیجه چیست؟  به عبارت دیگر عملکرد کشور در تجارت با سایر نقاط دنیا حاصل عملکرد دپیلماسی است یا میدان؟ 

صالحی: اگر فرض کنیم که در راهبرد تجارت خارجی، ایران باید 60 درصد از تجارت خود را با تجارت با همسایگان متمرکز کند بنابراین باید برای 40 درصد دیگر فکری کنیم، لذا باید به این مساله بپردازیم که برای 40 درصد باقی مانده کدام کشور یا منطقه جغرافیایی در دنیا می تواند شریک تجاری مطلوبی برای ایران باشد.

راهبرد و نگاه غرب گرا در مورد تجارت این است که نهایتا تحریم ها رفع شود و ما بتوانیم نفت بفروشیم و از درآمد حاصل از آن کالاهای مورد نیازمان را تهیه کنیم. راهبرد دیگر بستن در چاه های نفت است که حتی آرزوی مقام معظم رهبری نیز بوده است که اقتصاد ما باید مستقل از نفت بشود.

اگر بخواهیم به این هدف دست یابیم باید برای کسب درآمد به فکر جایگزینی برای صادرات نفت باشیم و به جای آن محصول صادر کنیم، و این محصولات صادراتی می تواند محصول کشاورزی، صنعتی و دانش بنیان باشد.

این نکته مهم را نیز به یاد داشته باشید که ریشه تورم ساختاری در کشور، اقتصاد نفتی به معنای فروش نفت خام و تبدیل دلار نفتی به ریال و تزریق آن به کشور و افزایش پایه پولی است و این مهمترین دلیل تاریخی تورم ساختاری کشور ما در طول 60 سال گذشته بوده است.

به عبارت دقیق تر ما به سه روش در کشور خلق پول می کنیم که یکی افزایش خالص دارایی های خارجی بانک مرکزی یا چاپ ریال با پشتوانه دلار نفتی است. دوم استقراض دولت از بانک مرکزی است یعنی چاپ ریال بدون پشتوانه توسط دولت برای جبران کسری بودجه و سوم نیز استقراض بانک ها از بانک مرکزی است که براساس گفته دکتر مسعود نیلی مشاور سابق آقای روحانی در دولت فعلی ما گرفتار این موضوع شدیم و این بدان معناست که بانک اقدام به خلق پول خارج از ضابطه می کنند.

اگر به دو روش اول خلق پول انجام شود، پایه پولی افزایش می یابد و تورم بالا می رود که امری مضر است اما بالاخره دولت این پول را تقریبا بصورت مساوی بین مردم تقسیم می کند. یعنی یا پروژه های عمرانی می سازد و یا حقوق معلمان و پرستاران را پرداخت میکند.  اما وقتی بانک ها اقدام به خلق پول می کنند، آن پول را تبدیل به ثروت و دارایی برای خود  و یا بنگاه های زیرمجموعه و دوستان و آشنایانی که به منابع بانکی دسترسی دارند می کنند. یعنی همان که آقا فرمودند بنگاه داری بانکها یعنی چه؟!!!

بنابراین اقتصاد نفتی که ریشه و ام المصائب کشور ما است بخش کوچکی از آن به خام فروشی یا عدم بهره گیری از ارزش افزوده انرژی است، بلکه عامل زیان بار آن این است که از روزی که نفت وارد ساختار بودجه ای کشور شد، هزینه های ریالی دولت منبع درآمد دلار نفتی پیدا کرد و این باعث افزایش پایه پولی و تورم شد. و من در اینجا ادعا میکنم که ریشه 95 درصد نارضایتی ها ناشی از سقوط ارزش پول ملی و تورم است.

* مشکل تورم با تغییر محل درآمد دولت از نفت به مالیات حل می‌شود

فارس: دولت های مختلف در دنیا چگونه تورم را حل کرده اند؟

صالحی: ببینید همه دولت های دنیا هزینه دارند اما کشورهایی که از 70 سال پیش تورم را حل کرده اند مثل کره جنوبی از محل درآمدهای پایداری به نام مالیات این معضل را حل کرده اند به این صورت که این کشورها از نقدینگی موجود در جامعه درصدی را به عنوان مالیات اخذ می کنند و همان پول را در سال بعد از طریق پرداخت حقوق و یا ساخت پروژه ها به جامعه تزریق و یا اصطلاحا خرج می کنند و بنابراین به نقدینگی و پایه پولی دست نمی زنند.

مثلا در عربستان براساس قانون تبدیل دلار به ریال سعودی برای تامین هزینه های داخلی دولت ممنوع است مگر به اندازه ای که نسبت 3.75 تبدیل ریال سعودی به دلار را تنظیم کند.

ریشه اصلی مشکلات اقتصادی ما از تبدیل دلار نفتی به ریال است لذا راه حل کلان کشور ما این است که دو قانون بودجه تدوین شود که یکی قانون بودجه ریالی باشد و در آن تمام هزینه های ریالی دولت باید منشاء درآمد پایدار ریالی داشته باشد و برای پول حاصل از صادرات نفت نیز باید یک قانون بودجه دلاری داشته باشیم تا براساس آن پول حاصل از نفت فقط  براساس فرمول صندوق توسعه ملی صرف زیرساخت ها شود و از محل آن درآمدها مواد اولیه وارد کشور شود و با پول آن خط تولید و فناوری به کشور وارد شود.

پس مشکل اساسی کشور ما فروش نفت و وارد کردن پول حاصل از صادرات نفت به ساختار بودجه است و این مساله از سال 1345 که ناترازی بودجه اتفاق افتاد تورم ساختاری سالانه 20 تا 30 درصد را به کشور تحمیل کرد و تفاوتی هم نمی کند که جمهوری اسلامی حاکم بوده یا رژیم گذشته. مثلا به محض اینکه در رژیم قبل و در اوایل دهه 50 درآمدهای نفتی افزایش یافت، شاه گفت ما به چشم آبی ها احتیاج نداریم و می خواهیم روی پای خودمان بایستیم. خب چکار کرد؟ دلار نفتی را به ریال تبدیل کرد و پیمانکار ایرانی گرفت یعنی همان کاری را کرد که جمهوری اسلامی نیز در 40 سال گذشته انجام داده. نتیجه چه شد؟! تورم های لجام گسیخته سال های 55 و 56 .

* میدان هوشمندانه به سمت راهبرد تجارت با کشورهای اروپایی و آمریکایی نرفته است

فارس: ارتباط این مطلب با بحث ما چیست؟

صالحی: در راهبرد جریان غربگرا نهایتا اگر تحریم ها رفع شود به این وضعیت خواهیم رسید که نفت خام بفروشیم و خرج کنیم و لذا تمام مشکلات همچنان ادامه می یابد...

البته در همین راهبرد نیز باید به این فکر کنیم که چه کسی می تواند شریک ما در این راهبرد تجاری باشد؟! آیا آمریکا می تواند در این راهبرد شریک تجاری مان باشد؟ آیا روسیه میتواند؟

باید بگویم از آنجا که آمریکا خود بزرگترین تولید کننده نفت است نمی تواند شریک ما باشد. روسیه هم نمی تواند زیرا این کشور نیز فروشنده نفت است. و البته چین و اروپا می توانند خریدار نفت ایران باشد.

اما به یاد داشته باشید که این راهبرد نهایتا ام المصائب کشور ما وابستگی به فروش نفت و ساختار بودجه نفتی و تورم ساختاری را که اصلی ترین عامل نارضایتی مردم است را همچنان حفظ می نماید.

حال اگر به سمت راهبرد دوم تجارت خارجی یعنی صادرات غیرنفتی حرکت کنیم باز هم این سوال مطرح می شود که آیا اروپا می تواند شریک تجاری ایران باشد؟! پاسخ منفی است. زیرا ما کالای صادراتی برای صادرات به اروپا نداریم. اروپا درصنعت بسیار جلوتر از ماست و در کشاورزی نیز قاره سبز است و نیازی به ایران ندارد و تنها زمینه ای که شاید بتواند مقداری گردش مالی ایجاد کند توریست اروپایی باشد.

لذا برای توسعه تجارت از طریق راهبرد دوم یعنی صادرات غیر نفتی ما باید به سراغ آمریکای جنوبی یا آفریقا برویم و از 40 درصد باقی مانده تجارت خارجی عمده آن را به بازار آمریکای جنوبی و آفریقا اختصاص دهیم، زیرا زمینه صادراتی در بخش کالاهای صنعتی  و خدمات و کالاهای دانش بنیان به این دو قاره فراهم است.

خب حال شما ببینید که "میدان" برای توسعه حضور ما در امریکای جنوبی موثر تر بوده یا دیپلماسی؟!

از طرف دیگر و به عنوان یک جمله پایانی میتوان گفت "میدان"، هوشمندانه به سمت راهبرد تجارت با کشورهای اروپایی و آمریکایی نرفته است چراکه انتهای این جاده صرفا صادرات نفت خام است و همه باید بدانند که افزایش صادرات نفت خام راه حل رفع مشکلات اقتصادی کشور نیست بلکه خود بخشی از مشکل است.

یادمان باشد اگر می خواهیم برای رسیدن به یک اقتصاد پایدار صادرات را مورد بررسی قرار دهیم صرفاً باید نقطه تمرکز ما روی صادرات غیرنفتی باشد.

انتهای پیام/ 

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول