اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

اقتصادی  /  اقتصاد کلان و بودجه

بنای ایران| انرژی ارزان و دیوار تعرفه‌ها بلای جان تولید کشور/ کمک به تولید با حمایت از ارتقای تکنولوژی

رئیس پژوهشکده سیاست‌گذاری دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به ناکارآمدی سیاست‌ حمایت تعرفه‌ای و ارزان‌فروشی نهاده‌های تولید به صنایع، گفت: سیاست‌ مناسب برای توانمندی و رقابت‌پذیری صنایع اعطای یارانه هدفمند برای توسعه و ارتقاء تکنولوژی صنایع و حمایت مالی از بنگاه‌ها در حوزه تحقیق و توسعه است.

بنای ایران| انرژی ارزان و دیوار تعرفه‌ها بلای جان تولید کشور/ کمک به تولید با حمایت از ارتقای تکنولوژی

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، در ادامه سلسله مصاحبه‌ها با طراحان طرح بنای ایران این بار با علی ملکی متخصص سیاست‌گذاری عمومی به گفت‌وگو پرداختیم. 

طرح بنای ایران با محورهای خارج کردن ارزهای نفتی از بودجۀ دولت، کاهش هزینه‌های دولت، فروش شرکت‌های بزرگ دولتی، فروش زمین‌ها و ساختمان‌های دولتی، اصلاحات مالیاتی غیرساختاری، فروش اوراق، عادلانه سازی یارانه حامل‌های انرژی، اصلاح نظام مالیاتی و اصلاح نظام بانکی با هدف مهار پایدار تورم، ایجاد رشد اقتصادی و اشتغال، فقرزدایی غیرتورمی، ارتقای جایگاه بین المللی اقتصاد کشور و مقابله با فساد  تدوین شده است.

ماحصل گفت‌وگو با علی ملکی رئیس پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف و از طراحان طرح بنای ایران را در ادامه می‌خوانید.  

فارس: به عنوان سوال اول چالش‌های موجود حوزه صنعت چیست و راهکارهایی که شما در برنامه بنای ایران به آن رسیده‌اید چه بوده است؟

ملکی: یکی از اصلی‌ترین بخش‌های این برنامه بحث افزایش تولید و اشتغال است. چیزی که ما در دهه گذشته به کلی از دست دادیم. ما در مجموع رشد اقتصادی دهه گذشته صفر است. یعنی اینکه اقتصاد در مجموع حرکت نکرده و ما در نقطه 10 سال قبل قرار داریم و به همین دلیل بعضی دوستان این دهه را دهه از دست رفته‌ می‌دانند. دهه‌ای که اگر سالانه به طور متوسط رشد اقتصادی 7 تا 8 درصد می‌داشتیم حجم اقتصاد ایران در یک دهه دو برابر می‌شد. و معنای آن این بود که درآمد و سطح رفاه تقریبا دو برابر می‌شد. این اتفاق رخ نداد و در طرف مقابل نرخ بیکاری رشد کرد. 

سوال اساسی اینجاست که چرا در دهه 90 اقتصاد ما رشد نداشته است. شاخص دیگر هم تشکیل سرمایه ثابت است که در دهه 90 منفی بوده است. یعنی به میزانی که استهلاک رخ می‌دهد، سرمایه‌گذاری نمی‌شود.

* تصور غلط مسئولان نسبت به مفهوم حمایت از تولید

اگر بخواهیم از نظر محیط تحلیل کنیم به نظر من از نظر رویکرد به تولید و توسعه صنعت هنوز تکلیف خودمان را مشخص نکرده‌ایم که می‌خواهیم وارد فضای تبادل اقتصادی با دنیا و رقابت پذیری شویم یا یک نوع حمایت گلخانه‌ای ویژه از تولید کنیم که نیازهای حداقلی را پوشش دهد اما رشد پایدار و رقابت‌پذیر را فراهم نمی‌کند. بین این دوگانه ما حرکت می‌کنیم. از یک طرف وقتی بحث حمایت از تولید می‌شود، برداشت‌هایی از آن می‌شود که من اسم آن را حمایت‌های رانتی می‌گذارم. برداشت‌ها چیست؟ اینکه به سرعت مرزهای کشور را ببندیم و جلوی واردات را بگیریم.

این را کاملا در گفتمان مسئولان می‌بینید. تا می‌گویید حمایت از تولید می‌گویند جلوگیری از واردات. حتی این اندیشه در بین تولیدکنندگان هم جا افتاده است. تا می‌گویید چرا شما مشکل تولید دارید؟ می‌گویند چون واردات می‌شود و من هم نمی‌توانم بفروشم. معنای ضمنی این است که شرکت‌های تولیدی ما با موانع تعرفه‌ای و واردات زنده بمانند در غیر این صورت نمی‌توانند رشد کنند و به حیات ادامه دهند.

بسیاری از مسئولان چنین تصوری از حمایت از تولید دارند و امسال که رهبری شعار سال را در راستای حمایت از تولید تعیین کردند، باز هم برخی مسئولان چنین تصور و رویکردی را برای حمایت از تولید بیان کردند. اگر می‌خواهید صنعت خودرو رشد کند، نگذارید خودرو وارد شود، اگر می‌خواهید صنعت پوشاک رشد کند، نگذارید پوشاک وارد شود. اگر می‌خواهید صنایع غذایی رشد کند، نگذارید وارد شود. این یک مساله‌ای است که هنوز تکلیف‌مان را با آن روشن نکرده‌ایم. 

این نگاه جایگزینی واردات نگاهی نیست که به لحاظ علمی قابل دفاع باشد. برای بازه‌های کوتاه‌مدت با اهداف خاص ممکن است خوب باشد. برای شکل‌گیری صنایع جدید که به اصطلاح در دوره نوزادی و طفولیت است، اما نه نوزادی که 50 ساله است.

* حمایت از تولید باید موجب افزایش توانمندی، نوآوری تولیدکنندگان شود

* انحصارات و مداخلات دولت در قیمت‌گذاری مانع بزرگ بر سر راه تولید است

فارس: در واقع حمایت‌های وسیع و به این شکل توسط دولت‌ها برای اثرگذاری باید برای دوره محدودی باشد. مثلا دولت بگوید من این حمایت‌ها را انجام می‌دهم برای یک دوره 5 ساله یا 10 ساله. بعد از آن روش حمایت تغییر می‌کند...

ملکی: بله. حمایت‌ها باید با یک شیبی کاهنده باشد. دفاع و حمایت اصولی تولید این است که دولت موانع رقابت‌پذیری تولید را بردارد و رفع کند. رقابت‌پذیر باشد یعنی اینکه در شرایط برابر هر خریداری، آن کالا را ترجیح دهد و ما فکر می‌کنیم این روش حمایت اصولی است. حمایتی اصولی که کانون توجه‌اش افزایش پایه‌های رقابت‌پذیری باشد. رقابت‌پذیری مبتنی بر توانمندی و نوآوری نه رقابت‌پذیری مبتنی بر رانت و استفاده از منابع ارزان.

در حوزه رقابت‌پذیری، رقابت‌پذیری کوتاه‌مدت و بلند مدت داریم. اگر در بازار رقابت می‌کنید دلیلش این است که خوراک و سوخت ارزان می‌دهند. مثل شرکت‌های فولادی و پتروشیمی. این شرکت‌ها سوخت ارزان می‌گیرند. اگر به قیمت جهانی بدهید این شرکت‌ها ورشکست می‌شوند. یک زمان هست که دولت به صورت تدریجی قیمت سوخت را بالا می‌برد و شرکت مجبور می‌شود در یک بازه زمانی مشخص بهره‌وری خود را بالا ببرد و محصولش را رقابت‌پذیر کند. تولید با دیوارهای تعرفه‌ای و انرژی ارزان حوزه تولید و صنعت کشور را به سمت عدم رقابت‌پذیری برده است.

مساله بعدی که می‌توانم روی آن تاکید جدی کنم این است که هر صنعت و تولیدی اگر بخواهد برای خودش برنامه‌‌ریزی کند، نیازمند حداقلی از ثبات و قابلیت پیش‌بینی و برنامه‌ریزی است. یکی از اصلی ترین موانع عدم تحقق آن در اقتصاد ایران مداخلات دولت است. تقریبا در اغلب بازارها دولت دوست دارد در قیمت‌گذاری دخالت کند.

حالا شما بازار خودرو را ببینید تا شیر. به محض اینکه قیمت لبنیات بالا می‌رود دولت موضع می‌گیرد، نمایندگان مجلس موضع می‌گیرند. سیمان و فولاد هم همین‌طور. چرا دولت و نمایندگان و نظام سیاسی کشور وارد این مداخلات می‌شود؟ به خاطر مساله تورم است. اقتصاد ما تورم دارد که ریشه آن در نظام بانکی غیرمنضبط و کسری بودجه دولت است. این مشکل را نمی خواهیم حل کنیم اما در مرحله نهایی قیمت را سرکوب می‌کنیم. 

* موانع تولید و کسب و کار ربطی به تحریم‌ ندارد

* سیاست‌گذاری ارزی اشتباه و سرکوب نرخ ارز یعنی یارانه دادن به واردات و تنبیه صادرات

فارس: درواقع مشکل اصلی رشد قیمت‌ها که تورم از منشاء آن که با تزریق بیش از حد نقدینگی به‌وجود می‌آید، حل نمی‌شود و دولت برای کنترل قیمت‌ها در مرحله آخر تلاش می‌کند. 

ملکی: دقیقا. وقتی تولیدی که هزینه‌هایش افزایش می‌یابد اما دولت اجازه نمی‌دهد متناسب با رشد هزینه‌ها، قیمت کالاها را افزایش ندهد، یا باید ضرر کند یا فساد کند یا باید از بین برود. این مساله در اغلب حوزه‌ها وجود دارد. پس قیمت‌گذاری به این معنا باید به تدریج از صنعت ما کنار برود و تورم را به صورت ریشه‌ای حل کنیم. 

مساله بعدی ما انحصارات است. مادامی که انحصار وجود دارد قیمت‌ها به شکل اجحاف‌آمیزی بالا خواهد رفت. اگر دولت قیمت‌گذاری را به‌تدریج کنار بگذارد و انحصارات را حذف کند، زمینه رقابت سالم برای ورود بخش خصوصی و سرمایه‌گذاری فراهم خواهد شد و می‌توانید امیدوار داشته باشید تولید رشد کند. این موارد اصلی‌ترین مولفه‌های محیط کسب و کار است که تولید ما را متوقف کرده است و همچنان هم عزم جدی در این زمینه نمی‌بینیم. حتی در لایحه بودجه 1400 هم این رانت همچنان وجود دارد.

تا زمانی که اینها حل نشود انتظار افزایش سرمایه‌گذاری و تشکیل سرمایه ثابت و افزایش رشد اقتصادی محقق نخواهد شد. واقعیت هم این است که ربطی به تحریم ندارد چون خیلی‌ها سریع مساله تولید را به تحریم ربط می‌دهند. یک ارتباطی دارد اما به این مواردی که عرض کردیم که مولفه‌های محیط کسب و کار است، مربوط نمی‌شود. این انحصار و بی‌اطمینانی که ایجاد می‌شود برای تولیدکننده و عدم رقابت باعث می‌شود که تولید و صنعت رشد نکند.

عامل سومی که اضافه می‌شود سیاست ارزی و تجاری کشور است. سیاست ارزی از ابتدای انقلاب تا الان سیاست سرکوب ارزی بوده است. سرکوب ارزی و تلاش به شدت سیاسی عجیب و غریبی که در ساختارهای نهادی برای ثابت ماندن نرخ ارز وجود دارد. در حالی که تورم بالا در اقتصاد وجود دارد و با این تورم نمی‌توان نرخ ارز را ثابت نگه داشت. تورم داخلی چند برابر تورم جهانی است و در چنین شرایطی سیاست تثبیت نرخ ارز یعنی یارانه دادن به واردات و تنبیه کردن صادرکننده. چون قیمت کالای صادراتی در مقایسه با سایر کالاها در جهان گران‌تر می‌شود و قدرت رقابت صادرکننده هم کاهش می‌یابد.

وقتی ما تورم داریم و دولت سعی می‌کند نرخ ارز را ثابت نگه دارد، یعنی واردات مدام ارزان‌تر و صادرات مدام گران‌تر شود. این یعنی یارانه به واردات و مالیات بر صادرات. وقتی دولت نمی‌تواند ارز زیادی تزریق کند، برخی کالاها را متمایز کرده و برای واردات آنها ارز ارزان می‌دهد. مثل ارز 4200 تومان. هر بخشی که ارز 4200 تومانی دریافت کرده، تولیدکننده آن بخش با ضرر و زیان مواجه شد و به سمت ورشکستگی رفته است. وقتی برای واردات دارو می‌دهید، این اتفاق می‌افتد. وقتی برای کالاهای کشاورز ی می‌دهید، این اتفاق می‌افتد. این سیاست‌ها باید اصلاح شود. 

* کنترل مصنوعی نرخ ارز هیچگاه جواب ندادهاست

* دلایل وابستگی زنجیره تولید به واردات کالاهای واسطه‌ای

فارس: اینکه می‌گویید باید سرکوب نرخ ارز متوقف شود و باید نرخ واقعی ارز مبنا قرار گیرد و پذیرفته شود، حرف درستی است و بنده هم قبول دارم. اما یک مساله‌ای که در این میان وجود دارد این است که سیاست‌های صنعتی و تجاری کشور به‌گونه‌ای بوده که بسیاری از زنجیره‌ تولید در داخل وجود دارد و این مساله موجب شده افزایش نرخ ارز، فقط برای مدت کوتاهی به نفع تولید باشد. چون با کاهش و اتمام قطعات و کالاهای واسطه‌ای که قبلا وارد شده است، مجددا تولیدکننده نیازمند قطعه است و باید با قیمت‌های جدید وارد شد و قیمت‌های جدید دوباره بهای تمام‌شده کالاهای تولیدی افزایش می‌دهد. بنابراین در عمل نرخ ارز گران و بهای کالاهای تولید داخل هم گران می‌شود. بنابراین برخی مخالفان افزایش نرخ ارز می‌گویند تا وقتی این رابطه برقرار است افزایش نرخ ارز به نفع تولید نیست. ما باید در گام اول باید زنجیره تولید را به داخل منتقل کنیم و بعد از آن افزایش نرخ ارز به نفع تولید و صادرات است.

ملکی: باید دو نکته را از هم تفکیک کنیم. الگوی افزایش نرخ ارز باید ثبات داشته باشد یا جهش‌های یکباره باشد؟ اینکه استمرار این ثبات امکان‌پذیر نیست مثل روز روشن است. بالاخره منابع ارزی محدود است و کنترل نرخ ارز هیچگاه جواب نداده است و این جهش نرخ ارز سمّی برای تولید است چون نمی‌تواند برای خرید نهاده‌ها و تولید و صادرات برنامه‌ریزی کند. افزایش باثبات معنا دارد و نه پلکانی و جهشی. نکته دوم اینکه، دوستانی که این حرف را می‌زنند باید به این جواب بدهند که آیا امکان‌پذیر است همه تولیدات، همه زنجیره‌اش در داخل تولید شود؟ بالاخره برخی کالا یا نهاده‌های در داخل نیست یا تولید برخی کالاهای واسطه‌ای اقتصادی نیست. 

اگر این فرض را بپذیریم هر زنجیره‌‌ای تولیدی درصدی به خارج از کشور وابستگی دارد. از این چه می‌توانیم نتیجه بگیریم؟ این را نتیجه می‌‌گیریم که اینکه چه بخشی از زنجیره تولید که خارج از کشور باشد و چه بخشی از زنجیره را نمی‌توانیم در داخل تولید کنیم، چیزی است که باید در نظم طبیعی بازار شکل بگیرید.

نمی‌توانید بگویید 100 درصد از زنجیره را در داخل و یا 100 درصد را از خارج وارد کنم. اگر سیاست‌گذاری برای نرخ ارز منطقی باشد و نرخ ارز متناسب با سایر مولفه‌های اقتصادی اصلاح شود و نه اینکه نرخ ارز سال‌ها سرکوب شده و بعد از چند بار جهش کند، تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران تصمیم به تولید و یا واردات می‌گیرند. شما اگر یک رایانه را باز کنید می‌بینید که هر قطعه آن از یک کشور آمده است. این به خاطر مزیت‌های هر کشور است. 

تولید باید بر مبنای مزیت. بخش‌هایی از زنجیره تولید وجود دارد که تکنولوژی‌بر است و هر جایی که بیشترین دانش فنی و تکنولوژی را دارد تولید آن سخت‌تر است و هر شرکتی که بتواند در آن حوزه فعالیت کند ارزش افزوده بیشتری را به دست می‌آورد. اگر این کار را نکنیم با این سیاست ارزی چیزی جز مونتاژ برای تولیدکننده داخلی صرفه اقتصادی ندارد.

به همین دلیل است که تولیدکنندگان خودرو دهه‌هاست که مونتاژ‌کار هستند. قطعات خودرو هم یا از مسیر واردات تامین می‌شود و یا به برخی تولیدکنندگان قطعات داخلی سفارش می‌دهند. این وابستگی خودروسازان به واردات قطعه زمانی که کشور دچار تحریم می‌شود، مشخص می‌شود. اگر یک جا بخواهیم حمایت کنیم، حمایت با افزایش نرخ تعرفه باعث رشد پایدار و رقابت‌پذیری تولیدات نمی‌شود.

حمایت این نیست که گازی که می‌شود متر مکعبی 20- 30 سنت بفروشیم، 2 سنت بفروشیم و پولش به جیب سهامدار شرکت برود. حمایت یعنی توانمند شدن بنگاه‌های تولیدی برای رقابت‌پذیر شدن محصولات آنهاست. این تنها حمایتی است که باید انجام شود. این کاری است که کره انجام داده، چین انجام داده و ژاپن انجام داده است. باید بتوانیم کالایی تولید کنیم که در بازار بین‌المللی به آن افتخار کنیم. 

تقویت، حمایت، پشتیبانی و.. تمام این واژه‌هایی که در ابتدا مثبت تلقی می‌شود، اگر نتیجه‌اش بشود حمایت رانتی و گلخانه‌ای منجر به تولید بلندمدت نمی‌شود و تولید را ناکارآمد خواهد کرد. اگر حمایت منجر به افزایش ظرفیت تولیدی و صادراتی شود، این می‌تواند کمک‌کننده و منجر به افزایش رقابت‌پذیری شود.

فارس: این سیاست‌ها و حمایت‌هایی که باید منجر به افزایش تولید و رقابت‌پذیری شود، چیست؟ 

ملکی: آن مقدمات باید در ابتدا حاصل شود. مقدمات اصلاح سیاست‌گذاری ارزی، اصلاح سیاست‌گذاری تعرفه‌ای، رفع انحصار و عدم مداخله قیمتی است که پیشتر بیان شد.

*  حمایت مالی برای ارتقاء تکنولوژی به‌جای حمایت‌های ناکارآمد و رانتی فعلی

* صادرات سنجشی برای درجه رقابت‌پذیری صنایع است

*تولید با ارزش افزوده پایین نتیجه انرژی ارزان است

فارس: اینها بستری برای اجرای سیاست‌های حمایتی از بخش تولید است.

ملکی: بله. یعنی آزاد‌سازی فعالیت اقتصادی و عدم وجود انحصار. در قیمت‌گذاری هم دولت دخالت نکند. این بستر در بسیاری از بخش‌های صنعت وجود ندارد. بالاخره تولیدکننده‌ای دارید که با یک تولیدکننده کشوری شبیه به آلمان که سال‌ها توسعه صنعتی داشته است، می‌خواهد رقابت کند. در ابتدا می‌تواند رقابت کند؟ یک ماشین‌ساز ایرانی قطعا نمی‌تواند به لحاظ قیمت و کیفیت با یک ماشین‌ساز آلمانی رقابت کند. برای اینکه بتواند رقابت کند چه کارهای باید انجام داد؟ اعطای یارانه هدفمند برای توسعه و ارتقاء تکنولوژی در صنایع. یا از طریق حمایت مالی در حوزه تحقق و توسعه و یا معافیت‌های مالیاتی. مثلا یک شرکت اگر می‌خواهد بخشی از درآمدش را صرف تحقیق و توسعه کند باید نسبتی از آن اعتباری که صرف تحقیق و توسعه شده است، به عنوان معافیت مالیاتی در نظر گرفته شود.

یا اگر شرکتی می‌خواهد همکاری تکنولوژیک با شرکت خارجی انجام دهد یا امتیاز تکنولوژی را بخرد. همه اینها از نوع حمایت‌هایی است که می‌تواند به افزایش کیفیت تولید محصولات و ارتقاء رقابت‌پذیری منجر شود. سیاست‌گذار صنعتی باید اطمینان یابد که این یارانه اعطایی منجر به ارتقاء تکنولوژی می‌شود. برای سنجش رقابت‌پذیری صادرات است. چون در صادرات تولیدکننده مجبور است با رقبای بین‌المللی رقابت کند. بنابراین حمایت از بنگاه‌ها مشروط به افزایش صادرات و دست‌یابی به بازارهای صادراتی انجام می‌شود. در اغلب کشورها صادرات یک مبنای سنجش رقابت‌پذیری است. بار این کار بستر رقابت‌پذیری در داخل هم افزایش می‌یابد. 

زیرساخت‌های توسعه تکنولوژی، شرکت‌های دانش بنیان و اکوسیستم تکنولوژی در این مسیر قرار می‌گیرد. مسیر درست حمایت از توسعه فنی و تکنولوژیک بنگاه‌های صنعتی است. 

حالا که بحث به اینجا رسید دوست دارم به بحث شرکت‌های دانش‌بنیان و نوپا بپردازم. ببینید به خاطر اینکه بدنه اصلی صنایع بزرگ ما مثل پتروشیمی، فولاد، خودرو که بخش عمده ارزش افزوده حوزه صنعت را دارد هستند، با توجه به اینکه با رانت زیاد تولید می‌کنند تمایلی به دستیابی به تکنولوژی‌های جدید و سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه ندارند و در نتیجه محصولاتی با ارزش افزوده پایین تولید می‌کنند. در پایین دست زنجیره که خیلی ارزش افزوده بالایی دارند، تولید نمی‌کنند. 

شرکت‌های فولادی، اغلب فولاد خام تولید می‌کنند اما به حیطه تولید ریل راه آهن که ارزش افزوده بالایی دارد ورود نمی‌کنند. 

فارس: البته شرکت ذوب آهن تولید ریل را شروع کرده است.

ملکی: بله. اما خیلی تازه و جدید است. یعنی نسبت به میزان کل تولید فولاد، میزان ریل تولیدی خیلی کم است. مثلا اگر 25 میلیون تن تولید فولاد داریم، سهم ریل خیلی کم است. عمده صادرات فولاد هم فولاد خام است. چرا می‌توانند فولاد خام صادر کنند؟ چون سوخت ارزان در اختیار داشتند و این سوخت ارزان باعث می‌شد صادرات فولاد خام برای آن صرفه اقتصادی داشته باشد. این موجب شده وقتی حمایت از شرکت‌های دانش بنیان شکل بگیرد بخش حاشیه‌ای و منفکی از اقتصادی شکل بگیرد. یک محیط ایزوله‌ای برای این شرکت‌ها به‌وجود آمده با یک بازار حاشیه‌ای و یک سری محصولات خاص. البته رشد خوبی داشته و باید همچنان تقویت شود اما سرجمع آن به یک درصد ارزش افزوده کل اقتصاد کشور هم نمی‌رسد و عمدتا منفک از بخش اصلی اقتصاد هستند.

اگر می‌خواهیم مفهوم واقعی رشد اقتصاد و صنعت مبتنی بر دانش فنی را پیاده‌‌سازی کنیم، باید شرکت‌های دانش‌بنیان در زنجیره شرکت‌های بزرگ و اصلی قرار بگیرند. شرکت‌های دانش بنیان موقعی می‌توانند پایدار باشند که خریدارشان شرکت‌های بزرگی مثل فولادی‌ها و پتروشیمی‌ها از آنها محصول بخرند. تا این ارتباط دوگانه شکل نگیرد، هم شرکت‌های دانش بنیان نمی‌توانند استحکام پیدا کنند و هم شرکت‌های بزرگ نمی‌توانند ارزش افزوده پایدار تولید کنند. رقابت‌پذیری شرکت‌های بزرگ به جای اینکه رقابت‌پذیری‌شان مبتنی بر دانش فنی و کیفیت محصول باشد، مبتنی بر رانت است و تا زمانی که این رانت وجود دارد وضعیت تولید همین خواهد بود.

اگر محیط رقابتی در این سطح درست کنیم مداخلات قیمتی را برداریم و سیاست‌های ارزی منطقی و غیرسرکوبگرانه طراحی کنیم به شکل طبیعی شرکت‌های بزرگ مشتری محصولات شرکت‌های دانش‌بنیان می‌شوند چون دیگر رقابت براساس سوخت ارزان نیست بلکه براساس دانش فنی است. در این صورت ارتباط صنعت با دانشگاه گسترش می‌‌یابد و داستان کلیشه‌ای صنعت و دانشگاه که دهه‌هاست درست نشده، درست می‌شود. در آن شرایط است که تولیدکننده بزرگ برای یک مشکل در خط تولید خود مانند کاهش دادن شدت مصرف انرژی به دانشگاه و شرکت‌های دانش بنیان مراجعه می‌کند. 

شدت مصرف انرژی در کشور افزایشی است به‌طوری که هر سال شدت مصرف انرژی برای افزایش یک واحد رشد تولید ناخالص داخلی بیشتر می‌شود. این یعنی اینکه عمدتا داریم یارانه انرژی می‌دهیم و این روند فزاینده است. یعنی صنایعی را در کشور توسعه می‌دهیم که انرژی‌بر هستند. 

* انرژی ارزان و تعرفه‌‌ها بلای جان تولید کشور

فارس: علاوه بر این، برخی صنایع آب‌بر در مناطقی ایجاد و توسعه می‌یابند که محدودیت آبی دارند و در دل کویر هستند.

ملکی: بله. به لحاظ آمایشی و جانمایی مساله دیگری است. در مناطقی که آب و انرژی نیست صنایع انرژی‌بر و آب‌بر ایجاد می‌کنیم و هزینه زیادی برای انتقال انرژی و آب به کارخانه می‌کنیم. همان پروژه‌های انتقال آب سودآور است؟ چرا احداث صنعت آب‌بر در دل کویر سودآور است و باعث می‌شود خط لوله آب از خلیج فارس به سمت کویر کشیده شود؟ به خاطر اینکه انرژی آن خط لوله ارزان است. اگر شما با قیمت فوب خلیج فارس، خط آب‌ لوله آب‌ شیرین و خط لوله انرژی به کویر بدهید، قیمت آب و انرژی برای صاحبان صنایع در آن منطقه کویری چقدر می‌شود؟ این نتیجه انرژی ارزان است. در بسیاری از کشور صنایع انرژی‌‌بر به مناطق دیگر هدایت می‌کنند و اگر بررسی کنید می‌بینید که بسیاری از کشورها شدت مصرف انرژی کاهنده‌ای دارند. ضمن اینکه منبع تامین انرژی را هم به سمت انرژی‌های تجدید‌پذیر می‌برند. 

چندین کشور ازجمله چین به سمت تولید انرژی از منابع تجدید‌پذیر می‌روند اما ما دلمان خوش است که نفت و گاز داریم و روند توسعه انرژی‌های تجدید‌پذیرمان کُند است. این در حالی است که ایران مزیت زیادی در استفاده از انرژی‌های تجدید‌پذیر دارد. این نور خورشیدی  که ما داریم در بسیاری از کشورها وجود ندارد. یک گزارشی را می‌خواندم که نشان می‌داد آنقدر قیمت تولید انرژی خورشیدی به خاطر پیشرفت تکنولوژی کاهش یافته که در حال رقابتی شدن با انرژی‌های نفت و گاز شده است. نتیجه این رویکرد استفاده بیشتر به انرژی تجدید‌پذیر، ارزان است که باعث کاهش شدت مصرف انرژی و افزایش رقابت‌پذیری پایدار صنایع خواهد شد. این یعنی شما آینده کشورتان را حراج نکرده‌اید. ما داریم نفت و گاز کشور را حراج می‌کنیم برای اینکه چند صنعت رقابت‌پذیر باقی بمانند.

فارس: در حین گفت‌وگو به بحث مالیات اشاره کردید. یکی از ابزارهایی که برای نوسازی صنایع مورد استفاده قرار می‌گیرد مالیات براساس نرخ استهلاک نزولی است. این نوع مالیات شرکت تولیدی را به نوسازی تکنولوژی تشویق می‌کند. این روش را شما توصیه می‌کنید؟

ملکی: بله. هر ابزاری که از یک طرف شرکت را تشویق به بهبود و ارتقاء تکنولوژی و نوسازی ماشین‌آلات خود کند مناسب است و باید به کار گرفته شود. حالا انواع و اقسام معافیت‌های مالیاتی که به توسعه تکنولوژی، آموزش نیروی انسانی و.. می‌انجامد باید تدوین و تصویب شود. حتی می‌شود یارانه هم پرداخت کرد. پروژه‌های بزرگی که هزینه زیادی دارد، دولت می‌تواند برای آن یارانه‌ پرداخت کند. اگر هم یارانه می‌خواهیم بدهیم برای تحقیق و توسعه بدهیم. همانطور که عرض کردم برای احیا در بخش فولاد یا یک کاتالیست در پتروشیمی. برای اینها یارانه بدهیم. سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه خیلی کم است اما یارانه فراوانی برای انرژی می‌دهیم. 

اگر این نوع حمایت‌ها در کنار واقعی کردن قیمت انرژی و عدم سرکوب نرخ ارز انجام شود، قطعا شرکت‌ها به سمت اصلاح فرایند تولید و بهبود تکنولوژی حرکت خواهند کرد و رقابت‌پذیر خواهند شد و دیگر لازم نیست به ازای هر تهدید که می‌شوند برای آنها موانع تعرفه‌ای وضع شوند. دیگر اینقدر بگیر و ببند نمی‌خواهد. ما چقدر برای جلوگیری از قاچاق کالا انجام می‌دهیم.این به خاطر چیست؟ به خاطر یارانه‌های فراوانی است که پرداخت می‌شود. این حجم از هزینه برای بگیر و ببندی که در مرزها انجام می‌شود و یا تعزیرات دیگر غیرضروری می‌شود.

* اندازه شرکت‌ها تاثیر منفی در ارتقاء تکنولوژی و دانش فنی بنگاه‌ها ندارد

فارس: به عنوان سوال آخر، می‌دانیم که به لحاظ تعدادی، اغلب شرکت‌های صنعتی در اندازه کوچک و متوسط هستند و این نوع شرکت‌ها امکان هزینه زیاد در حوزه تحقیق و توسعه ندارند و درواقع برای این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری در بخش تحقیق و توسعه پرهزینه و سنگین است. این نوع شرکت‌ها نیازمند حمایت‌های خاصی هستند؟

ملکی: از منظر اصل حمایت، اندازه بنگاه خیلی اهمیت ندارد. اگر یک بنگاه کوچکی یک نوآوری دارد که می‌تواند ارزش افزوده ایجاد کند و برای توسعه آن نیاز به سرمایه‌گذاری داشته باشد، فرقی نمی‌کند که یک شرکت کوچک باشد یا یک شرکت بزرگ. می‌شد از آن حمایت کرد. مبتنی بر اینکه شما بدانید آن نوآوری به زیرساخت و تکنولوژی تبدیل شود تا ارزش افزوده ایجاد کند. نوع حمایت‌هایی که معاونت علمی و فناوری رئیس جمهوری از شرکت‌های دانش‌بنیان می‌کند همین است.

شرکت‌ها کوچک هستند اما یک تجهیزات پیچیده‌ای را طراحی کرده‌اند اما برای ساخت و تولید آن نیازمند منابع هستند که از مسیر معاونت علمی و فناوری از صندوق توسعه ملی یا تسهیلات بلاعوض دریافت می‌‌کنند. کلا من اندازه بنگاه را موضوعیتی قائل نیستم. من معتقدم نیستم که نوع حمایت‌ها باید معطوف و متناسب با اندازه بنگاه باشد. اندازه یک چیزی است که باید در طبیعت اقتصاد شکل بگیرد. اگر یک بنگاه کوچک نمی‌تواند با یک بنگاه بزرگ رقابت کند، می‌تواند در درون یک شرکت دیگر ادغام شود. این چیزی است که نظم طبیعی اقتصادی باید به‌وجود بیاورد.

هر چقدر بخواهیم به شکل مصنوعی از بنگاه‌ها حمایت کنیم رشد بلند‌مدت نمی‌کنند و مثل بچه‌ای می‌شود که شما تا ابد باید غذا در دهانش بگذارید. اما یک جایی دیگر بچه باید خودش روی پای خودش بایستد و حرکت کند و حتی یک مقدار که بزرگ شد باید خرج شما به عنوان دولت را هم باید بدهد تا هزینه‌های عمومی او را تامین کند تا امنیت او و همه مردم را تامین کند. در حالی که ما نوع ساختار عجیب و غریب و حمایت‌های رانتی را درست کرده‌ایم، باعث شده هیچ صنعتی نتواند روی پای خودش بایستد.

شما بخش کشاورزی را نگاه کنید، یا به خاطر کود یا به خاطر بذر یا به خاطر نوع فروش محصول همه به دولت وابسته هستند. یعنی هیچ کشاورزی ندارید که بتواند کسب و کار خودش را مدیریت کند. من منکر حمایت منطقی نیستم اما نوع حمایت‌ها به‌گونه‌ای نبوده که کشاورز را توانمند کند. دولت مگر چقدر می‌تواند عائله‌مند باشد؟ بخش‌های مختلف باید مستقل حرکت کنند و وظیفه دولت صرفا توانمند کردن آنهاست.

گفت‌وگو از مرتضی ماکنالی

انتهای پیام/

 

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول