به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب «نمایندگان امر/ نمایندگان کلام» تمرکز خود را بر تاریخ و اتفاقات پیرامونی کانون نویسندگان ایران از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ میگذارد.
در این کتاب شما با روایتهای متفاوت و تازه براساس خاطرات و یادداشتها و اسناد تا به امروز کامل منتشرنشده سازمان ساواک مواجه میشوید؛ روایتهایی از افراد نامآشنایی همچون جلال آلاحمد، سیمین دانشور، غلامحسین ساعدی، رضا براهنی، محمود اعتمادزاده، علی اصغر حاج سیدجوادی، احمد شاملو، محمود دولتآبادی، اسماعیل خویی و تعداد دیگر از نویسندگان و شاعران. این روایتها تفاوت اصلی خود را در تازه بودن زاویه دید و مبنای روایتی در نظر میگیرند. روایتهایی براساس منابع دسته اول و کمتر دیده شده.
کتاب در بخشی به ماجرای ناراحتی شاملو و آیدا از شعرهای زندان رضا براهنی پرداخته و آمده است:
کتاب «ظل الله» (مجموعه اشعار زندان براهنی) هم شاملو، هم آیدا سرکیسیان و هم حتی مأموران ساواک در آمریکا را ناراحت کرده است.
ساواک انتشار این کتاب را تلاش براهنی برای دوری شدن از اتهام همکاری او با ساواک میداند. شایعه همکاری براهنی با ساواک ساخته و پرداخته خود سازمان برای خراب کردن تصور براهنی در بین دانشجویان است.
یک نسخه از کتاب «ظل الله» به تهران فرستاده میشود. در یک گزارش دیگر کارشناس ساواک بعد از مطالعه کتاب مینویسد: «نویسنده نخست به شرح فعالیتهای مضره مقداری از نویسندگان و شعرا و جبههگیری آنان در مقابل دولت از سال ۲۵۳۰ [۱۳۴۰] تاکنون و بازداشت خود و تعدادی از هنرمندان و اینکه همیشه در صف اول مبارزان بوده، پرداخته و به طرز وقیحانه و بیشرمانهای مطالب ناروا و نادرستی درباره هیئت حاکمه ایران، ساواک و طرز رفتار مأموران امنیتی با زندانیان نوشته و به عدهای از کارمندان ساواک با نامهای اصلی یا مستعار معرفی و فحاشی کرده است. اشعار بسیار نامناسبی را تحت عنوان شعرهای زندان، با وقاحت بیسابقه و بدون رعایت عفت قلم درج کرده است.»
نورالدین سالمی همسایه شاملو در آخرین سالهای زندگی این شاعر است. سالمی که پزشک است، در سالهای آخر زندگی شاملو، هر گاه او بیمار میشود به دیدارش میرود. برای شاملو دارو تجویز میکند، در عوض حرفهای شاعر را حال بیماری یا در حالتهای دیگر، یادداشت میکند. او حرفهای شاملو را در کتابی به «بامداد در آینه»: ده سال گفتگو با احمد شاملو منتشر میکند.
شاملو در حضور سالمی وقتی صحبت از براهنی میشود، میگوید: «آیدا گفت: تو آمریکا «ظل الله» رو زده بود زیر بغلش این ور و اون ور میرفت. اون وقت شعر گفته. در وصف ماتحت ـ آخه خجالت داره. قلم رو نباید به این چیزها آلوده کرد. مخصوصاً شعر رو.»
شاملو گفت: «حالا گیرم بلایی سرت آوردن برات زجرآور بوده خوب یکبار اشاره بکن و بگذر. دیگه داریه دمبک واسه چی برمیداری.»
شاملو درباره این کتاب در نامهاش به پاشایی میگوید: «دلم میخواست بتوانم یک جلد از به اصطلاح مجموعه شعرهای... را که با عنوان «ظل الله» اینجا چاپ زده و خودش را مسخره عالم و آدم کرده و در عین حال خودش را با عناوین «مطرحترین شاعر ایران» و «مهمترین روشنفکر ایرانی و رهبر روشنفکران آن کشور» به خورد آمریکاییها داده برایت بفرستم تا خودت دسته گل آقا را که فیالواقع به آب داده به چشم ببینی، چون امکان ندارد بدون دیدن آن حتی بتوانی باور کنی که چنین خزعبلاتی در عالم تصور هم از مغز علیلی بتواند تراوش کند!»
انتهای پیام/