اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

اصفهان

حسینیه‌ای که مرکز کتاب و قصه‌های کودکانه شد/ فرزندانم را به جای برندپوشی مشتری ادبیات و فرهنگ کردم

هفته کتاب و کتابخوانی فرصتی شد تا به سراغ یکی از فعالان این عرصه برویم و درباره برنامه‌هایش در ترویج فرهنگ و ادبیات صحبت کنیم، علیزاده می‌گوید: در این سال‌ها متوجه شدم ما قبلا پدربزرگ و مادربزرگ قصه‌گو داشتیم و قصه‌های خوبی برای ما تعریف شد ولی الآن با پدر و مادرانی روبرو هستیم که قصه‌گویی و کتاب خواندن بلد نیستند و در انجمن شروع به یادگیری و ترویج قصه‌گویی کردیم.

حسینیه‌ای که مرکز کتاب و قصه‌های کودکانه شد/ فرزندانم را به جای برندپوشی مشتری ادبیات و فرهنگ کردم

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، یکی از بزرگترین افتخارات نظام اسلامی این است که در سایه آن تعداد بی‌شماری زن فرزانه، تحصیل‌کرده، خوش‌فکر و ممتاز از لحاظ فکری و عملی در جامعه علمی کشور رشد کرده‌اند.

 فرحناز علیزاده یکی از این بانوان فعال است، پس از آن که ۵ سال مطب مامایی داشت، به رشته علوم ارتباطات و کارآفرینی گرایش پیدا کرد و نخستین کتابخانه تخصصی نوجوان در کشور راه‌اندازی شد؛ مؤسسه تخصصی قصه‌گویی به همت خانم علیزاده کلید می‌خورد؛ اگرچه ابتدا با ۵ مربی این کار را انجام داد ولی اکنون حدود ۴۰۰ مربی و ۴ هزار کودک در این مؤسسه پرورش یافته‌اند.

فعالیت‌های این بانوی کارآفرین محدود به اصفهان نیست و در مناطق محروم نیز کار فرهنگی انجام داده است.علیزاده متولد سال ۴۶ در اصفهان و اکنون در حال تحصیل در مقطع دکترای فلسفه تعلیم و تربیت در دانشگاه آزاد اسلامی است.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌و‌گوی تفصیلی خبرنگاران فارس با این بانوی کارآفرین است.

فارس: درباره فعالیتی که الآن انجام می‌دهید، توضیح دهید.

علیزاده: قصه برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان از اقدامات مجموعه ما است و از سال ۹۳ تأسیس شده و کنار آن چون رشته‌ام کارآفرینی است یک شرکت مشاوره و خدمات کارآفرینی را نیز مدیریت می‌کنم،  همچنین در حال راه‌اندازی مدرسه کسب و کار نیز هستم.

 

مطالعه ۳ هزار جلد کتاب تازه وارد به کتابخانه

فارس: چه شد که به فکر تأسیس مؤسسه افتادید؟

علیزاده: پیشینه طولانی دارد، پس از آن که حدود ۵ سال در رشته مامایی مطب داشتم، آشنایی با مشکلات بانوان و دعوت از من برای مشاوره بانوان باعث شد طرحی برای ایجاد کلاس‌های مشاوره پیشگیری از بیماری‌ها بنویسم، زیرا مردم نمی‌دانستند بسیاری از بیماری‌هایشان با مشاوره و پیشگیری رفع می‌شود، پس از موافقت طرح، در مناطق مختلفی مانند هفتون و عاشق‌آباد آموزش دادم و با استقبال زیاد مردم روبه رو شد.

پس از آن احساس کردم این کار  از عهده من تنها برنمی‌آید و طی طرحی امکان همکاری معاونت بهداشتی و سازمان تفریحی فرهنگی به وجود آمد که در آن به این مناطق پزشک و متخصص فرستاده شد و آن زمان فهمیدم که من اصلاً مناسب رشته پزشکی نیستم و شخصیتی دارم که دوست دارم با مردم ارتباط داشته باشم.

بنابراین  ارتباطات اجتماعی خواندم و بعدها مدیر روابط عمومی معاونت کتابخانه‌ها شدم، زمانی که این مسوولیت را گرفتم باید با همه کتابخانه‌ها آشنا می‌شدم، در کتابخانه مرکزی با مشاهده اینکه حوزه نوجوان مغفول مانده، تصمیم به ایجاد کتابخانه تخصصی برای نوجوانان گرفتم و یکی از سالن‌های زیرزمین کتابخانه مرکزی را انتخاب کرده و از نظر محیط و نورپردازی قفسه‌های کتاب را طراحی کرده و سفارش دادم.

حدود ۳ هزار جلد کتاب به کتابخانه آمد که به دلیل حساسیتم روی کتاب‌ها همه را خواندم که محتوای درونی کتاب را بدانم که اگر شبهه‌ای برای والدین داشت، بتوانم پاسخ دهم، در کتابخانه نوجوانان امکانات مختلفی مثل میز شطرنج، بازی فکری، خواندن کتاب و درس خواندن بود و حتی خود بچه‌ها بخش امانت فیلم را راه انداختند، برخی نشست‌ها را هم حتی با حضور والدین برگزار می‌کردیم، کارگاه‌های مختلفی از جمله کارگاه شاهنامه و ادبیات داشتیم، به اعتقاد من کتابخانه باید یک محیط زنده باشد و باید در آن زندگی جریان داشته باشد.

بعد از کتابخانه نوجوان، به فرهنگسرای پرسش منتقل شدم، آن‌جا با این معضل روبه‌رو بودم که جوانان رمان‌های قطوری را به امانت می‌برند که فقط بار احساسی دارد و  برای تغییر این وضع کتاب‌های پیشنهادی خود را معرفی کردم.

 

 

جای قصه‌گوهای قدیمی را برای کودکان پر کردیم

فارس: شما سابقه حضور در مناطق کم‌برخوردار را نیز دارید؟

 علیزاده:  رسالت انجمن دوستداران، ترویج کتابخوانی به‌خصوص در مناطق کم‌برخودار بود؛ دوستان انجمن همه از علاقه‌مندان به کتاب و کارشناس در زمینه ترویج کتاب بودند، در انجمن خانم قریشی‌نژاد، مروج کتاب پرورش می‌داد و من برای این مروجین بازار کار در مدارس و کتابخانه‌ها فراهم می کردم، خیلی از مدارس و کتابخانه‌ها از ما مربی می‌خواستند و بدین صورت انجمن معروف شد.

در این سال‌ها متوجه شدم ما قبلاً پدربزرگ و مادربزرگ قصه‌گو داشتیم و قصه‌های خوبی برای ما تعریف شد ولی الآن با پدر و مادرانی روبرو هستیم که قصه‌گویی و کتاب خواندن بلد نیستند و در انجمن شروع به یاددهی و ترویج قصه‌گویی کردیم.

از مهمترین محلاتی که کار ترویجی را با قصه شروع کردیم حصه بود؛ در حسینه محله حصه کارمان را با قصه شهر غرغروها شروع کردیم و در ادامه هر هفته یک روز کلاس رفتار با کودک برای مادران و در کنارش کارگاه کودک برای فرزندانشان داشتیم.

از پول فروش تابلوهای نقاشی، پول رهن و اجاره دفتر در حصه به دست آمد و از خانم‌هایی که در جلسات آموزشی شرکت می‌کردند برای کادر اجرایی استفاده کردیم؛ چند نفری را برای مربی شدن تربیت کرده و پس از افتتاح تصمیم گرفتیم این دفتر با درآمد خودشان اداره شود؛ در نتیجه برای ثبت‌نام‌ها ۲۵ هزار تومان ماهیانه شهریه می‌گرفتیم و همه راضی بودند.

 

فارس: در مورد مؤسسه قصه‌گویی و کارهایی که در آن انجام می‌دهید لطفاً بیشتر توضیح دهید.

علیزاده: در مؤسسه، ابتدا همراه با آموزش کودکان، قصه‌گویی بزرگسالان را آغاز کردیم، در آن زمان چنین موضوعی باب نبود که افراد بلیط بخرند و قصه گوش بدهند، جلسات از ۲ نفره تا ۱۰۰ نفره بود، برای قصه‌ها از کتاب‌های ادبیات کهنمان استفاده می‌کردیم و هدفمان ایجاد لذت از ادبیات بود؛ همیشه برایم سؤل بود که چرا می‌توانیم بلیط بگیریم و به سینما برویم و از آن لذت ببریم اما نمی‌توانیم از قصه لذت ببریم و با همین هدف این موضوع را آغاز کردیم، خانم قاسمی آنقدر قشنگ قصه را تعریف می‌کرد که تمام حضار تحت تأثیر قرار می‌گرفتند.

استقبال از قصه‌گویی برای بزرگسال هنوز رواج پیدا نکرده بود که سال بعد برای بچه‌ها قصه گفتیم و تعداد افزایش پیدا کرد و جالب این بود که در یکی از برنامه‌ها دیدیم مادران روی صندلی‌های جلو نشسته‌اند و حواسشان به بچه‌ها نیست و کودکان نمی‌توانند قصه‌گو را ببینند، از ابتدا بر تربیت قصه‌گو کار کردیم و هفته‌ای یک جلسه کلاس‌های رایگان داشتیم و با حدود دو سال کار کردن حدود ۳۰۰ قصه‌گو تربیت کردیم و آن‌ها را به مکان‌های مختلف از جمله سازمان فرهنگی، آموزش و پرورش، مدارس و... می‌فرستادیم.

قبل از کرونا طرح قصه‌گویان سپید را به شهرداری ارائه دادیم و حدود ۱۰۰ سالمند را در قصه‌گویی تربیت کردیم و از بین آنها ۳۰ نفر سالمند دوره‌های تخصصی را شرکت کردند و قرار بود آن‌ها را به مهدکودک‌ها و مدارس برای قصه‌گویی بفرستیم و بابت آن دستمزد بگیرند اما شیوع کرونا ادامه مسیر را متوقف کرد و باعث شد تا صدای آنان را ضبط کنیم و در باغ قصه در اختیار علاقه‌مندان و کودکان قرار دهیم؛ صدای ماندگار در دوران کرونا شکل گرفت و مورد استقبال خانواده ها قرار گرفت.

باغ قصه از دیگر تولیدات مؤسسه است که با نصب این اپلیکیشن کودکان به حدود ۳۰۰ قصه دسترسی پیدا می‌کنند؛ همه قصه‌ها توسط قصه‌گویان مؤسسه آماده و در استودیو ضبط شده است، در این اپلیکیشن صدای قصه‌گویان بزرگسال،  قصه‌گویان کودک و همچنین سالمند را  داریم.

بچه‌ها را به جای آنکه برندپوش بازارهای خارجی کنیم مشتری ادبیات وفرهنگ کردیم

فارس: در مسیری که شروع کردید، همزمان دوره کارشناسی ارشد را گذراندید و هم مؤسسه را تأسیس کرده بودید، هم بچه داشتید و یک مادر و همسر بودید؛ همه این کارها را چگونه مدیریت می‌کردید؟

علیزاده: از همان ابتدا هر دو تصمیم گرفتیم که برای آموزش بچه‌ها سرمایه‌گذاری کنیم و آن‌ها را مستقل، اهل فکر کردن و پرسشگر بار بیاوریم، در واقع به جای اینکه کودکانمان را برندپوش بازارهای خارجی کنیم مشتری پروپاقرص ادبیات و فرهنگ خودمان کردیم؛ البته نوع فعالیت فرهنگی من در علاقه‌مندی‌های کودکانم تأثیر می‌گذاشت و در کارهایم بچه‌ها را درگیر می‌کردم، وقتی کارفرهنگی می‌کنی، فرهنگ جدای از خانواده نمی‌شود.

من وقتی در حصه این مسائل را می‌دیدم  و در خانه در موردش صحبت می‌کردیم، راهکار پیدا کرده و با بچه‌ها گفت‌وگو می‌کردیم، خانوادهایی که گفت‌وگومحور هستند، رشد پیدا می‌کند، البته شوهرم حامی من بود و مشورت می‌داد و مرا در فعالیت‌های فرهنگی آزاد می‌گذاشت؛ در تمام این سال‌ها چه از نظر سرمایه‌گذاری در مؤسسه و چه در تصمیم‌گیری‌های شغلی،کاملاً از همسرم مستقل بودم، در نهایت فکر می‌کنم اگر انسان بتواند در زندگی تعادل برقرار کند که هم از زندگی خانوادگی و هم از  زندگی شغلی لذت ببرد می‌تواند در مسیر زندگی موفق شود.

نقش ویژه پدر و مادر در هدایت فرزندان به سمت کتاب

فارس: علاقه شما به کتاب از چه زمانی و چگونه شکل گرفت؟

علیزاده: علاقه من به کتاب ابتدا به خاطر پدرم بود؛ او همیشه هدیه و سوغاتی‌ای که برایم می‌گرفت کتاب بود، پنجم دبستان هنگامی که می‌خواستم از مدرسه بروم دو کارتن کتاب هدیه به کتابخانه دادم و فکر می‌کنم در تمام دوران زندگی من، کتاب و کتابخانه تأثیر زیادی گذاشت؛ دومین فردی که مسیر مرا به سوی کتاب هموار کرد مادرم بود که وقتی ۷ساله شدم مرا در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ثبت نام کرد.

 

 

فارس: اگر به گذشته برگردید همین مسیر را انتخاب می‌کنید؟

علیزاده: کتاب و دنیای کتاب و کودکی را انتخاب می‌کنم ولی اگر مشاوران خوبی داشتم شاید مسیری که با سختی پیش رفتم را زودتر طی می‌کردم چون آن موقع فقط بچه‌ها باید پزشکی می‌رفتند در صورتی که علوم انسانی رشته‌های خوبی دارد و ما احتیاج داریم افراد نخبه بروند در علوم انسانی، ما واقعاً در علوم انسانی ضعیفیم و باید کار کنیم، الآن دارم روی روش آموزشی کار می‌کنم که از طریق قصه باشد و رساله دکترایم را هم روی این روش کار می‌کنم.

سرزمین خردسالان نقشه راه آینده

فارس: برای آینده چه برنامه‌ای دارید؟

علیزاده: دلم می‌خواهد روی سرزمین خردسالی کار کنم؛ یک سرزمینی برای خودم تصور کردم که بچه‌ها آموزش‌های غیرمستقیم را خوب می‌بینند و این سرزمین امکانات زیادی دارد.

بچه‌ها باید تجربه کنند، نمی‌توانند در اتاق‌های در بسته تجربه‌ و آزادی لازم را داشته باشند، جوان‌های آینده باید انتخابگر، توانمند در حل مسأله، اهل گفت‌وگو و تعامل اجتماعی و اهل تفکر باشند و خوب ببینند وخوب بشنوند، پس باید خردسال را درست پرورش دهیم من به دنبال ایجاد سرزمین خردسالی هستم تا به آینده سرزمین‌مان روشنی ببخشیم.

انتهای پیام/ ۶۳۱۲۴/ج/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول