اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  رسانه و جنگ نرم

دوم خرداد و آرزوهای محال

با این اشارات کم کم می توان حدس زد که چرا سید محمد خاتمی ، در این سالها ، هیچ نشانه ای از علاقمندی اش برای بازگشت به صحنه ی سیاست و ادامه ی تلاش هایش برای تحقق یک جامعه ی مدنی و یک دولت مردمسالار از خود بروز نمی دهد.

دوم خرداد و آرزوهای محال

خبرگزاری فارس ـ یادداشت ـ مهدی یمینی: چند روز گذشته حضور در گعده های سیاسی اصلاح طلبان که غالباً نیز به بهانه ی سالروز دوم خرداد جمع می شدند، خالی از لطف نبود. از محمد رضا خاتمی که نزدیک ترین شخص به لیدر اصلاحات است تا جِغِله های دهه ی هفتادی که نوباوگان جنبش سبز به حساب می آیند، در وصف خَم ابروی سید محمد خاتمی، مبدع محبوب الملل گفت وگوی تمدن ها ، سخن ها راندند و قلم ها فرسودند.

 مخرج مشترک همه ی اظهار نظر ها یک چیز بود : 

{ سید محمد خاتمی باید به صحنه بیاید، علم اصلاحات را در دستش بگیرد و همه ی ما گرد او جمع شویم و با هدایت و راهبری او ، جنبش اصلاح طلبی را احیاء کنیم  و کشور را از لبه ی پرتگاه سقوط به قعر تاریکی ها برهانیم و ملت شریف و نجیب ایران را از چنگ اقتدارگرایان نجات بدهیم ! }

بعضی از این چهره های اصلاح طلب، انصافاً اهل علم و دانش اند و در همان دوره ی ماضیه ی حاکمیت دوم خردادی ها که بازار اصلاح طلبی داغ بود و سکه اش رایج، کتاب هایی قطور در باب مانیفست اصلاحات و تاریخ تطور اصلاح طلبی در شرق و غرب عالم و اینِکه چگونه این تز ، تئوری، گفتمان‌ یا مکتب، یکّه و تنها مسیر رسیدن بشر امروز به رستگاری است، نگاشته اند که هنوز زینت بخش کتابخانه های شخصی خواص پرده نشین است. اما در میان این همه سطر و سخن در تعریف و تمجید از جناب خاتمی و بسته ی پیشنهادی اش برای سیاست ورزی و مملکت داری که شعارش "زنده باد مخالف من" ‌و روش اش تبدیل دشمن به مخالف و تبدیل مخالف به موافق و تبدیل موافق به دوست باشد، حتی یک روزنامه نگار اصلاح طلب، یک تئورسین و نظریه پرداز و یک روشنفکر و انتلکتوئل اصلاح طلب، پا پیش نگذاشت و زبان به اشاره نچرخاند و نتایج درخشان هشت سال گفت وگوی تمدنی با غرب تا بن دندان مسلح، تحت لوای سیاست تنش زدایی و یا هشت سال مذاکره ی بیحاصل با ۱+۵ برنشمرد !

برخی اصلاح طلبان آنقدر عمیق در نقش خود‌ فرو رفته اند که خود نیز باورشان شده، در هشت سال توسعه ی سیاسی ، هم جامعه ی مدنی و هم دولت مردمسالار را تحقق بخشیده اند‌ و بدون شک نام خود را بر لوح محفوظ در تاریخ ثبت کرده اند !

درحالیکه منشاء تمام مصائب امروز مردم ایران، نسخه های وارداتی است که همین جماعت تکنوکرات ، چه در دوره ی کارگزاران سازندگی، چه در دوره دوم خرداد و چه در دوره ی گل و بلبل شیخ حسن دیپلمات، طبق نظر هابرماس های شیفته ی فلسفه و عرفان شرق،  برای سیاست و اقتصاد و اجتماع و فرهنگ کشور پیچیدند و امروز در موضع اپوزسیون نظام ایستاده اند و چونان که گویی تازه می خواهند قدرت را از یک دولت به زعم شان ناکارآمد که تنها ۹ ماه از عمرش می گذرد، تحویل بگیرند و ایران را نجات بدهند.

چه در گعده های حزبی لواسان و زعفرانیه و چه در چت روم های  کلاب هاوس؛ رویاهای شیرین می بافند، درحالیکه کسی نیست به آنها بگوید اگر آنها فراموش کرده اند در دورانی نه چندان دور، که رگ خواب افکار عمومی به چنگ شان افتاده بود، هم دولت را در تسخیر حزب دولت ساخته ی فولوکس واگنی خود داشتند و هم فاتح مجلس ششم شده بودند، چنان مستی قدرت هوش از سرشان برده بود که به جای خدمت به مردم، با تحصن در خانه ی ملت و اقدامات ساختارشکنانه، رسما پروژه ی "عبور از نظام" را کلید زدند و علناً شعار " اصلاحات مرد ؛ زنده باد انقلاب" سر دادند، همین مردم بودند که با عبور از اصلاح طلبان،ِ نشان دادند با هیچ فرد و حزب و گروه و جناحی عقد اخوت نبسته اند و اول در انتخابات شورای شهر، روی سعیدحجاریان ( مغز متفکر اصلاحات)  را کم کردند و چهره ی آبادگر گمنام (مهدی چمران) را بر جای او نشاندند و دو سال بعد نیز کسی را بر صندلی سید محمد خاتمی قرار دادند که هیچ نسبتی با اندیشه و رویکرد اصلاح طلبی نداشت. 

انکار این واقعیت که اصلاح طلبان توسط مردم کنار گذاشته شدند نه خود اصلاح طلبان و نه جناح رقبب؛ اعتبار بر باد رفته ی "اصلاحات" را بدان برنخواهد گرداند.

 و صد البته: وقتی ملتی، افتخار و اعتبار اهداء شده ای را از مفتخر ، باز پس میگیرد، باید دانست که احتمال جلب اعتماد دوباره ی ملت، چیزی در حد محال است. 

( چون و چرایی از کف دادن سرمایه ی اجتماعی اصلاح طلبان هم هنوز می تواند و تازگی آن را دارد که موضوع پایان نامه ها وم رساله دکترای دانشجویان جامعه شناس باشد )

با این اشارات کم کم می توان حدس زد که چرا سید محمد خاتمی ، در این سالها ، هیچ نشانه ای از علاقمندی اش برای بازگشت به صحنه ی سیاست و ادامه ی تلاش هایش برای تحقق یک جامعه ی مدنی و یک دولت مردمسالار از خود بروز نمی دهد.
درحالیکه لیدر اصلاحات ، خود هیچ امیدی به امکان اینکه بتواند دوباره اعتماد مردم را به گفتمان اصلاحات ( اگر بتوان نام گفتمان بر آن نهاد )  و جریان سیاسی موسوم به اصلاح طلب جلب کند، ندارد ، آیا نباید به سلامت عقل آن دسته از فعالان سیاسی اصلاح طلب، شک کرد که در هر فرصتی که تریبون پیدا می کنند ، رویاها و آرزوهای خود را در قالب‌ تحلیل و احتمالات تغییر در سپهر قدرت و سیاست ، به مخاطب _که عموما جوانهای پر شور علاقمند هستند_ عرضه می کنند، بی آنکه بفهمند، معطل کردن بخشی از ظرفیت سیاسی کشور به یک احتمال محال، خودخواهانه، انحصارطلبانه و ذبح منافع ملی پای نفع کاسبکارانه و کوچک و حقیر و شخصی و طایفه سالارانه است.

انتهای پیام 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول