به گزارش خبرگزاری فارس از ممسنی، هر لحظه که از عمر جنگ و دفاع مقدس میگذرد صفحات تیره کارنامه کافران سیاهتر و اوراق حماسه خونین و شهادت دلیران اسلام افزونتر میگردد. لالههایی به استواری تمام زمان و قامتی افراشته به بلندای دوران دست به دست هم داده و ندایشان بذل جان و اهدای خون سرخ خود در راه اسلام و انقلاب است.
سخن از شهیدی است که همچون همرزمانش به ندای امام و رهبرش لبیک گفت و به منظور تقدس به هدف و یاری همسنگرانش در تلاطم دریای معنویت آگاهانه شنا کرد و روح ملکوتی و عرفان کلامش در عمل و صحنه از خودگذشتگی با بذل بهترین جوهره جان و کالای وجودش ثاراللهی گشت و همچون هالهای پرتلألؤ در صحنه زندگی ساده و صادقانه خویش نقش بست.
شهیدی از تبار محرومان ولی از خالصان مخلوقات متصف به اخلاق الهی که واژه شهادت در وجودش بیمه شده بود و آن اخلاق اصیل و اصالت منش و نوعدوستی در ذات و متانت طبعش هویدا بود.
پاسدار شهید بهروز همتی در سال 1333 در روستای بربید جاوید از توابع شهرستان ممسنی که این روزها نام این روستا را در لیست محرومترین نقاط کشور میبینیم، دیده به جهان گشود.
فقر مادی و وضعیت زندگی او را از ادامه مراحل عالیه تحصیل بازداشت و جهت تأمین معاش زندگی همگام با خانواده کشاورزی را دنبال نمود.
در عنفوان جوانی بود که لزوم تشکیل خانواده را در خود احساس میکند، تا گامی دیگر از زندگی را به تبعیت از سنت رسولالله (ص) به ثبت برساند.
با همین وضعیت زندگی را سپری میکند تا اینکه جلوه انقلاب شکوهمند نمود عینی پیدا میکند. شهید همتی همچون دیگر جوانان انقلابی این مرزوبوم، به جرگه عاشقان لبیکگوی امام و انقلاب میپیوندد و در تمام مراحل انقلاب با صداقت فکریاش خود را در این انقلاب شریک میداند.
با آغاز جنگ تحمیلی شهید همتی چون این احساس والا و رفیع دفاع مقدس همچون خصلتهای دیگر در وجودش نهفته بود و عرصه وجودش را مالامال دفاع از حریم انقلاب پوشانده بود و میخواست خود را در صحنه نبرد عملی بیازماید، داوطلب اعزام به جبهههای جنگ میگردد و در سال 1361 طی یک دوره آموزشی در شهرستان کازرون همراه بسیجیان همرزمش اعلام آمادگی میکند؛ ولی به دلیل نیاز وقت بسیج، وی را در بسیج عشایری جهت انجام کارهای اعزام به کار میگیرند و به طور همهجانبه، مدت چند ماه با بسیج عشایر در حد وصفناپذیری همکاری مینماید.
در همین مدت علاقه وافری به سپاه پیدا میکند و مرام پاسداری از انقلاب را در لوح عضویت در سپاه پاسداران مییابد. با اشتیاق فراوان در سپاه سپیدان ثبتنام و مدت دو ماه بهصورت فیسبیلالله و بدون انتظار هیچگونه امکاناتی با صداقت انجاموظیفه مینماید.
در سال 1362 جهت گذراندن آموزشهای تکمیلی به پادگان آموزشی اعزام و پس از پایان آموزشهای پاسداری، پیمان میثاق خادم بودن خود را به انقلاب با جان خویش امضا میکند و در تابستان سال 1363 از طرف سپاه شیراز طی مأموریتی عازم کردستان میگردد و در این زمینه رشادت و دلاوریهای بینظیری در آن خطه پر از مصائب و مشکلات، از خود نشان میدهد و بیش از ۱۵ ماه این دیار را با وجود آنهمه مخاطرات رها نمیکند. چون مأموریت وی به پایان رسیده بود جهت خدمت در سپاه به شهرستان مراجعت مینمایند.
بدو مراجعت وی مصادف است با اعزام گروهی از برادران پاسدار به جبهههای جنگ که مجدداً وی داوطلب اعزام میگردد؛ ولی با اصرار خانواده مدتی را در شهرستان نورآباد به خدمت در سپاه مشغول میشود.
بعد از چند ماه دومین مأموریت در تاریخ 10 فروردین 1365 کاروانی از هرزمان پاسدارش به جبهههای جنگ اعزام میشوند شهید همتی هم یکی از مشتاقان در این کاروان است و با شناخت وی از نظر مدیریت و تلاش در اداره نیرو و جنگ وی را به سمت فرماندهی یکی از گروهانهای گردان امام علی (ع) لشکر 19 فجر منصوب مینمایند.
دلیل اشتیاق وی به گردان امام علی(ع) رشادتهای خاص این گردان در عملیاتهای مختلف بود و بازتاب صداقتها، شهامتها، رشادتها و ایثارگریهای وی را باید از سرزمینهای خونین خوزستان از امواج پرتلاطم اروند و از نخلستانهای مجاور اروند و در قالب وسیعتر از تسخیر شهر فاو و دهها حماسه دیگر پرسید.
شهید همتی چندی قبل از شهادت در یک عملیات ایذایی که علیه دشمن صورت گرفت از ناحیه دست راست مجروح و بعد از یک استراحت کوتاهمدت و جهت سازماندهی مجدد گروهان جدید عازم مناطق عملیاتی گردید این بار گنجینه عمر، وی را بهسوی لقای یار رهنمون میگرداند.
او در هر مکانی که مأموریت پیش میآمد از داوطلبین ممتاز بود. سرانجام در مأموریتی که در جزایر مجنون به گردان محول میشوددر سمت فرماندهی گروهان این امر را با جان و دل پذیرفت و در آستانه فرارسیدن ماه محرم ماه خون و قیام به تبعیت از سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در تاریخ 13 شهریور 1365 رخت از جهان بر بست و در جزایر مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد و یادش گرامیباد.
یادداشت از: مریم ستوده
پایان پیام/