به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، علی دایلی در یادداشتی نوشت: مدتها طول کشید تا مدیران باشگاه فولاد متوجه شدند نکونام در قواره نام این باشگاه نیست و این مربی، برخلاف مدعای خود ساخته و تفکرات خود پرداخته، آنقدرها هم از بار فنی غنی برخوردار نیست و در کنار آن، مسئولیت پذیری خود را نیز در نخستین تجربه حرفهای فوتبال زیر سؤال برد، اما جای شکر آن باقیست که اشتباه مدیران باشگاه فولاد، به تصمیمگیران و تصمیمسازان فوتبال ایران در سطوح کلان سرایت نکرد و او هدایت تیم ملی ایران را بر عهده نگرفت.
اما مدیران این باشگاه پس از نکونام، از میان گزینههایی که میتوانستند فولاد را به ثبات نسبی رسانده و مجدداً این تیم را به جرگه مدعیان پایثابت فوتبال ایران برسانند، به سراغ تفکرات سمی و بی ثبات کننده منصوریان رفتند که اوج خلاقیتهای او، در خارج از مستطیل سبز نمود مییابد و نه در داخل زمین در مقابل رقبا و در تمرینات روزمره این تیم.
منصوریان پس از تجربه نسبتاً موفق در نفت تهران که عمده این توفیق به دلیل پتانسیل غنی نیروی فنی در ترکیب او بود، سرمربی استقلال شد اما خود را در حد و اندازههای این باشگاه نشان نداد و پس از عدم توفیق در هدایت این تیم، به اصفهان رفت، او برای ذوبآهن هم آش دهانسوزی نبود تا اینکه تراکتور خواهان او شد.
اعتراض به حضور منصوریان در تبریز او را در پایان هفته پنجم مجبور به ترک تبریز کرد تا اینکه در هفتههای پایانی همان فصل، اراکیها از حضور وی بهره جستند.
اما این مربی از جایی متوجه شد که برای تداوم حضور خود در سطح اول فوتبال ایران، به چیزی فراتر از دانش فنی نیاز دارد، به همین دلیل در بدو ورود به آبادان، اقدام به راهاندازی کارناولهای اجتماعی کرد که بتواند در مواقع لزوم از حضور آنها بهره جسته و بر انتقادات اعتراضات چیزه شود که با همین چربزبانیهای معمول، تا حدودی موفق شد که تمرکزها را از توان فنی خود منحرف سازد.
حالا هواداران فولاد، آشنا به حربههای منسوخ شده این مربی، از بدو ورود وی خواستار خروج او از اهواز هستند، چرا؟ چون او به جای اینکه به فکر تقویت فنی تیم خود باشد، گزینههایی را در کادر خود قرار داد که بتواند بر اساس حضور وی فضای مسمومی که علیه او به راه افتاده است را مدیریت کند!
حضور مربیانی همچون مرتضی بچاری، احمد آلنعمه، مجاهد خضیراوی، رحیم حلفی و .. سوای از درایت فنی این قبیل مربیان اهل بوم منطقه، در کنار یاران دیرین (خرمگاه و کاظمی) منصوریان، نشان از آن دارد که او تکیه بر مسائل خارج از زمین داشته و بر خلاف ادعایی که وانمود میکند این مربی بر بوم منطقه توجه دارد، اما سعی دارد از این مهرهها برای متوقف ساختن هجمهها از سوی سرمایه اجتماعی مرتبط با تیم فولاد استفاده کند.
اما هوادار فوتبال در استان خوزستان، به خوبی از مسائل پیرامون تیم محبوب خود مطلع است و انتقاداتی که پیرامون حضور وی در اهواز به راه افتاد، بر این موضوع صدق میکند.
به نظر میرسد، بر خلاف روزهای ابتدایی حضور منصوریان در آبادان و مصاحبه معروفش که خبر از حال خوب او در این شهر میداد، حالا حال او در اهواز خوب نیست و میداند و برای جلب رضایت هواداران این تیم و استمرار حضورش در این استان، روزهای سختی را در پیش دارد.
به طور حتم، اتفاقاتی که در دیدار مقابل استقلال و پیش از آن در دیدار برابر ملوان بر روی سکوهای ورزشگاه شهدای فولاد به وقوع پیوست، در ادامه نیز گریبان منصوریان را خواهد گرفت، چون علاقهمندان به تیم ریشهدار و حرفهای فولاد، به دنبال ساز و کار، نتایج و نمایشی متناسب با امکانات این باشگاه هستند و دیگر فرصتی برای «شو من» بازیهای معمول مربیان کم دانش فوتبال ندارند و حالا که فولاد تبدیل به یک قطب در فوتبال ایران شده است، تمایل او به داشتن تیمی منسجم، بیحاشیه و قدرتمند بیشتر شده تا با ورود تیمهای دیگری همچون تراکتور و گلگهر به وادی رقابت با مدعیان، استان خوزستان نیز به عنوان مهد این ورزش، از قافیه عقب نماند.
پایان پیام/