گروه سیاسی خبرگزاری فارس؛ مسیر انتخاب: نسل سوخته عنوان یادداشتی بود که روزنامه شرق منتشر کرد و نوشت: « سخنگوی جبهه اصلاحات در مصاحبهای گفت: جبهه اصلاحات ایران همچنان درباره انتخابات هیچ توصیهای ندارد. بعید میدانم تا پایان انتخابات نیز جبهه اصلاحات حرفی بیش از این داشته باشد. پرسش اینجاست که این جبهه اساسا برای چه تشکیل شده است؟ خب اگر قرار است اول و آخرش توصیه و حرفی برای مردم نداشته باشیم، پس برای چه کار سیاسی میکنیم و تشکیلات و جبهه تشکیل میدهیم؟ وقتی توصیهای نداریم، برای چه باید از جامعه انتظار داشته باشیم که مرجعیت سیاسی ما را بپذیرد؟»
جبهه اصلاحات نسل سوخته است
نویسنده این یادداشت در ادامه جبهه اصلاحات را به پیرمردان و پیرزنانی تشبیه می کند که خسته اند. در این یادداشت آمده است: «این موضع، خروجی جمعی است که بعید میدانم فردی زیر 40 سال در آن باشد. افراد 40 تا 50 ساله، احتمالا بیش از انگشتان یک دست نیستند و بقیه، پیرمردان و پیرزنانی هستند که نام آنها را «نسل خسته» میگذارم. در اینجا قدری این نسل را توصیف خواهم کرد. نوشتن از آدمهایی که بسیار از آنها آموختهام و به شدت دلبسته آنها بودهام، بسیار دشوار است. آدمهایی که از نظر بنده، صادقانه برای اعتلای این آب و خاک کوشیدهاند و زمانی نه چندان دور، هر کدام، اسطورهای در نظر ما، دانشجویان 20 سال پیش بودند.»
روزنامه سازندگی نیز در گفت و گویی با عطریانفر به مسئله کم کاری رهبران اصلاحات پرداخت. وی در این گفت و گو به خبرنگار سازندگی گفت: جبهه اصلاحات به لحاظ اقتدار تشکیلاتی و ساختار سازمانی دچار ابهام، بیاعتمادی و انفعال است و آن نشاط، دلبستگی و صمیمیتی که از سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ برقرار بود را ندارد.
سازندگی تیتر زد: کم کاری رهبران اصلاحات
پاسخ عطریانفر به سوال خبرنگار سازندگی درباره اینکه آیا رهبران اصلاحات کم کاری کرده اند نیز قابل تامل است. عطریانفر میگوید: بله. از روزگاری که پیروزی به آنها پشت کرد رهبران اصلاحات کم کاری کردند. رهبران اصلاحات متاسفانه نفهمیدند دستاوردهای گذشته چقدر ارزشمند و مهم بوده و برایش چه بسیار زحمت کشیده شده است. کسی ارزش کار سیاسی خود را میداند که پختهخواری نکرده باشد و به پای هر دستاوردی زحمات خود را بتواند ترسیم کند و بگوید که برای این دستاوردها به چه میزان هزینه داده است. عموم دوستان در حوزه اصلاحات سوار اسب پیروز بودهاند.
دروغی به نام تحریم انتخابات
محمد قوچانی هم در یادداشتی که در نشریه آگاهی نو منتشر شد درباره دروغ تحریم انتخابات توسط اصلاح طلبان منادیان اتحاد ملتی تحریم انتخابات را به اپورتونیسم و منفعتطلبی متهم کرده و در این باره روش آنها در انتخاباتهای ریاستجمهوری و شورای شهر را مثال میزند و تناقض رفتاری آنها را اینگونه تشریح میکند: «سیدمحمد خاتمی به تشویق سیدحسین مرعشی برای شرکت کارگزاران در انتخابات مجلس یازدهم پرداخته بود و یک چهره دیگر اصلاحطلب گفته بود اگر کارگزاران به نام اصلاحطلبان فهرست ندهند از آنان حمایت میکنند. در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ درحالیکه اصلاحطلبانی مانند مهدی کروبی، بهزاد نبوی، محمدجواد ظریف و عبدالکریم سروش بهصراحت از عبدالناصر همتی حمایت میکردند و خاتمی نیز از مردم میخواست همت کنند و رای دهند، بانویی به نام آذر منصوری رو در روی دیگر اصلاحطلبان ازجمله کارگزاران ایستاد و با تفاوت یک رای مانع از حمایت جبهه اصلاحات از همتی شد. گرچه ممکن است این اقدام را تلاش برای تحریم انتخابات بدانیم، اما در کمال تعجب همین جریان معتقد به تحریم انتخابات ریاستجمهوری نهتنها برای شورای شهر تهران فهرست داد، بلکه نام و امضای سیدمحمد خاتمی را بهصراحت خرج آن شورا کرد؛ چراکه مطمئن بود اکثریت کرسیهای آن شورا در اختیار حزب اتحاد ملت خواهد بود. همچنانکه در شورای شهر قبل از آن چنین بود. البته اگر به جای همتی که سابقه کارگزارانی داشت یک چهره چپ مانند مصطفی معین نامزد ریاستجمهوری بود این جریان به تحریم انتخابات ۱۴۰۰ دست نمیزد، چنانکه وقتی رهبر اصلاحطلبان با خشم از خرج کردن اعتبارش در انتخابات ۱۴۰۰ از یکی از سیاسیون اصلاحطلب گله کرد، او بلافاصله میزان آرای مصطفی معین در انتخابات ۱۳۸۴ را به یادش آورد که شکست جبهه مشارکت بود. درواقع پشتپرده این رادیکالیسم چپ نوعی اپورتونیسم قرار داشت.»
اختلافات در جبهه اصلاحات با انتخاب آذرمنصوری اوج گرفت
سعید نورمحمدی سخنگوی حزب ندای ایرانیان نیز در مصاحبه ای گفت: همینقدر میتوانم بگویم که بعد از انتخاب رئیس جبهه اصلاحات، حزب ندای ایرانیان بنای شرکت در جلسه جبهه اصلاحات را نداشت و در چند جلسه هم شرکت نکردیم. اما بهزاد نبوی، دبیرکل و مسئولان ارشد حزب را به منزلش دعوت کرد و استدلالهایی آورد و نهایتا خواهش کرد که ما در جلسات شرکت کنیم. ما هم به احترام سنوسال و سابقه او و مشورت با برخی دوستان مثل کارگزاران و اعتماد ملی در جلسه آخر شرکت کردهایم.
نور محمدی درباره ائتلاف اصلاح طلبان برای انتخابات نیز گفت: ائتلاف حول یک موضوع مشخص صورت میگیرد. وقتی ما هنوز برای آن موضوع مشخص تصمیمی نداریم، طبیعتا بحث درمورد ائتلاف هم حول آن بیمعنی است. به خاطر همین نمیشود از الان گفت. ممکن است هیچ ائتلافی صورت نگیرد یا اگر قرار باشد حزب ندا در انتخابات شرکت نکند که ائتلاف اصلا معنی ندارد ولی اگر شرایط تغییر کند بر آن مبنا امیدواریم جبهه اصلاحات هم همراهی کند، اگر لازم باشد در این مورد تصمیمگیری میکنیم.
قوچانی در بخشی از یادداشت خود تحت عنوان «پشت پرده تغییرات در جبهه اصلاحات» نوشت: «در جلسهای که خانم آذر منصوری با نقل قول از رهبر جبهه اصلاحات بدون هیچ رقیبی به ریاست جبهه رسید، الیاس حضرتی دبیرکل حزب اعتماد ملی از جلسه خارج شد و گفت از این پس فقط در سطح نماینده در جبهه مشارکت میکنند. شهاب طباطبایی دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم قصد ترک جلسه را داشت که جلوی این کار گرفته شد اما احتمالا این حزب هم در سطحی پایینتر از دبیرکل در جبهه شرکت کند. دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران هم که قبل از این بهعنوان شخصیت حقیقی از سوی سیدمحمد خاتمی در جلسات شرکت میکرد ترجیح داد نه در جمع ۱۵ نفر سناتور انتصابی که بهعنوان شخصیت حقوقی خود در این دوره حاضر شود تا بتواند به جای خودش نمایندهاش را به جلسه بفرستد و این کار را در جلسه رایگیری هم کرد؛ کارگزاران همچنین پس از انتصاب رئیس جدید تصمیم گرفت در دوره تازه در هیاترئیسه نمایندهای نداشته باشد و حتی پیشنهاد انتخاب محسن هاشمی بهعنوان نایبرئیس جبهه اصلاحات را رد کند و حتی نایبرئیس سابق جبهه اصلاحات در دیدار رئیس جدید آن پیشنهاد مشاوره را هم رد کرد. پیشنهادی که هدف آن. جلوگیری از انشعاب در جبهه اصلاحات و محوریت کارگزاران برای تاسیس ائتلاف جدید است اما این نوشداروی بعد از مرگ سهراب قطعا فراکسیونی دربرابر فراکسیون حاکم بر جبهه به وجود میآید که خود را در دوگانه کارگزاران - اتحاد ملت نشان خواهد داد؛ چنانکه در جبهه جمهور این اتفاق رخ داد. شکاف بزرگتر اما میان و جناح چپ جبهه میان حزب اتحاد ملت (مشارکت) و حزب توسعه ملی (مجاهدین انقلاب است) که ظاهرا نمایندگان آن تا لحظه آخر بر ریاست بهزاد نبوی اصرار داشتند و به آذر منصوری رای ندادند درواقع این بار یک چپ توسط چپ دیگری حذف شد.»
پایان پیام/