اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

برای سالروز تولد داریوش مهرجویی؛روشنفکر مذهبی اولترا مدرن !

17 آذر سالروز تولد داریوش مهرجویی است، سینماگری که اگر آن جنایت دهشتناک نبود باید شمع تولد 84 سالگی‌اش را فوت می‌کرد.اویی که به باور بسیاری تاثیرگذارترین کارگردان سینمای ایران است و بسیاری از فیلم‌هایش جریانی جدید در سینما شکل دادند.

برای سالروز تولد داریوش مهرجویی؛روشنفکر مذهبی اولترا مدرن !

خبرگزاری فارس ـ گروه سینما: سینمای ایران از ابتدای تاریخ شروعش تاکنون بزرگان بسیاری را به خود دیده که نقش مهمی در پیشبرد مسیر سینما داشتند. فیلمسازانی که به مؤلف سینما معروفند و آثارشان گونه جدیدی را به سینما معرفی کرده است.داریوش مهرجویی یکی از این هنرمندان مؤلف است، کارگردانی که اگر جنایت فاجعه‌بار مهرماه سال جاری اتفاق نیفتاده بود امروز شمع تولد 84 سالگی‌اش را فوت می‌کرد.

او، که از بنیان‌گذارانِ کانونِ سینماگرانِ پیشرو بود، یکی از فیلم‌سازان برجسته ایران و از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران به‌شمار می‌رود.

مهرجویی در دانشگاه کالیفرنیا، فلسفه خواند و فارغ‌التّحصیلِ شد. نخستین فیلمش الماس ۳۳ بود که در سال ۱۳۴۶ منتشر شد و ناموفق بود.

مهرجویی با ساخت فیلم گاو در سال ۱۳۴۸ نگاه‌ها را متوجه خود کرد مسیر شکل‌گیری موج نوی سینمای ایران را شروع کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اسل ۱۳۵۷ مدّتی از ایران رفت، امّا چند سال بعد بازگشت و به فیلم‌سازی پرداخت و عضو پیوسته فرهنگستان هنر شد.

از تاثیرات مهم مهرجویی در فیلمسازی ساخت فیلم «دایره مینا» است، فیلمی که قبل از انقلاب توقیف شد و بعد با پیروزی انقلاب اسلامی به اکران رسید و در نهایت باعث تشکیل سازمان اتقال خون شد.

مهرجویی علاوه‌بر این یکی از خالقان مهم شخصیت‌های ماندگار سینمای ایران است؛ شخصیت هامون در سینمایی «هامون» یکی از این شخصیت‌ها است. شخصیتی که در نظرسنجی کجله فیلم در سال 1383 ماندگارترین شخصیت در تاریخ سینمای ایران دانسته شده‌است.

«فیلمسازی، کاری هنری است. از نظر من هدف اصلی ساختن یک فیلم، ارتباط با بیننده و تلاش برای به حرکت درآوردن ذهن آنان است. فقط گفتن یک قصه بدون هدف، کاری سطحی است».این‌ها جملات مهرجویی درباره فلسفه فیلمسازی است و همین نگاه مشخص می‌کند که چرا آثار او همیشه به جریان متفکر سینما نزدیک بوده است.

سینماگری که برای سینما مفهوم و هدفی سیاسی قایل نبود و حتی در مصاحبه‌ای با «دیلی استار» در دی ماه 1390 اینگونه و به صراحت درباره مفهوم سینما صحبت کرده است:«سیاست همه جا هست از این دید تمام فیلم‌ها سیاسی است. من به‌طور مستقیم فیلم‌های سیاسی نمی‌سازم که این ایدئولوژی یا آن یکی نگاه را تبلیغ کنم. به نظر من سینما فراتر از این مسایل است. سینما شبیه شعر است، شعر نمی‌تواند طرف کسی را بگیرد. هنر نباید تبدیل به وسیله‌ای برای پروپاگاندا - تبلیغات سیاسی - شود.» 

نگاهی به برخی از مهمترین آثار داریوش مهرجویی نشان ‌می‌دهد که چرا از او به عنوان تاثیرگذارترین فیلمساز سینمای ایران یاد می‌کنند.

اجاره نشین‌ها | ۱۳۶۵

 

داریوش مهرجویی بعد از انقلاب مدتی تصمیم می‌گیرد در فرانسه زندگی کند، ورود او به ایران با ساخت اجاره‌نشین‌ها همراه شد و این فیلم را جلوی دوربین برد. فیلمی سرحال و سرخوش از ماجرای اهالی یک ساختمان که در غیاب مالک اصلی با یکدیگر درگیر هستند. خاطره‌ها و حواشی فیلم اجاره‌نشین‌ها آنقدر جذاب و خواندنی است که می‌تواند مقدمه نوشتن یک کتاب و یا حتی ساخت مستند باشد.

فیلم هامون | ۱۳۶۸

بدون شک نقطه عطف زندگی هنری داریوش مهرجویی با هامون گره خورده است. در همان دوران پخش فیلم در جشنواره دوره هشتم روزنامه‌ای تیتر زد «بغض یک نسل با هامون ترکید» و این یعنی یک نسل حالا با شخصیتی روبرو هستند که درباره چیستی و چگونگی زندگی و امید به زندگی حرف می‌زند.

«هامون» نخستین بار در هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با آنکه جایزه بهترین فیلم را نگرفت اما با کسب شش جایزه از جمله جایزه ویژه هیئت داوران و بهترین کارگردانی و فیلمنامه و بازیگر نقش اول مرد، فاتح اصلی جشنواره لقب گرفت.

حمید هامون شخصیت کالت یک نسل است و کمتر فیلمی در سینمای ایران است که تا این اندازه الهام‌بخش هنرمندان دیگر باشد و کاری که مهرجویی در هامون کرد به اندازه دنیایی از پیوستگی میان فلسفه و سینما و درک درست از سینما می‌ارزد. مهرجویی خود می‌گوید که داستان این فیلم با الهام‌گرفتن از بوف کور صادق هدایت نوشته شده‌ است.

فیلم بانو | ۱۳۷۰

مهرجویی بعد از درخشش هامون تصمیم گرفت فیلمی بسازد با همان شخصیت‌های هامون ولی این بار حمید هامون تبدیل به بانو شده است. خودش در گفت‌وگویی با ماهنامه فیلم در این‌باره می‌گوید:« بانو در ادامه یا تحول و رشد همان تم هامون است. بانو در واقع، هامون زن است و فیلم، سرگذشت رنج او. »

بنا به گفته داریوش مهرجویی، وی ایده ساخت بانو را از اتفاقی واقعی که برای همسر آن زمانش فریار جواهریان افتاده بود، گرفته بود.

مهرجویی درباره ایده فیلم بانو می‌گوید: «باغ بزرگی کنار خانه ما بود که دیوار کناری‌اش ریخته بود. باغبان آنجا و زنش گاه گاهی برای کمک به خانه ما می‌آمدند. یک روز زن باغبان مریض شد. فریار رفت پیششان، بهشان رسید و زن را به بیمارستان برد. بعد نشست برای من تعریف کرد که این زن چقدر نمک نشناس بوده و مدام غر می‌زده و هر کاری فریار برایش می‌کرده، باز هم متوقع بوده، تا جایی که در ماشین را هم فریار باید برایش باز و بسته می‌کرده. این موضوع برای من تلنگری بود. حس کردم اگر بشود درونش را بشکافم، موضوع جالبی می‌شود.»

فیلم لیلا | ۱۳۷۵

 

اثر ماندگار داریوش مهرجویی یکی از بهترین عاشقانه‌های سینمای ایران است که در بستر جامعه سنتی ایران و به خاطر پافشاری بر یک امر باطل زندگی یک زوج جوان رو به اضمحلال می‌رود.

مهرجویی در لیلا داستانی به ظاهر ساده را روایت می‌کند که در پس اندیشه‌های آن می‌توان جسارت فیلمساز را برای شکستن برخی از مناسبات ذهنی جامعه سنتی ایران درک کرد.

در این فیلم، لیلا روز شله‌پزان بیست‌وهشتم صفر با رضا، دوست برادرش حسین برخورد می‌کند و آشنایی‌شان به ازدواج می‌انجامد. مدتی بعد، لیلا روز تولدش می‌فهمد که بچه‌دار نخواهند شد و پزشک هم اشکال را از لیلا می‌داند. به اصرار مادر رضا، لیلا نه‌تنها به ازدواج رضا با زنی دیگر تن می‌دهد، بلکه با اصرار خود، رضا را به ازدواج مجدد ترغیب نیز می‌کند. دختران و زنانی به رضا معرفی می‌شوند و سرانجام در چهارمین مراسم خواستگاری، رضا با دختری ازدواج می‌کند. اما لیلا که خانواده‌اش در جریان ازدواج مجدد رضا نیستند، شب عروسی، گریان به خانه پدری برمی‌گردد.

فیلم مهمان مامان | ۱۳۸۲

 

مهمان مامان وجهی از ذهن داستان‌پرداز مهرجویی را روشن می‌کند که پیشتر در اجاره‌نشین‌ها نمودش را دیده بودیم. روایتی از طبقه‌ای از جامعه ایرانی و نگاه به زندگی و زیست ایرانیان که در جنوب شهر زندگی می‌کنند. نگاه مهرجویی در مهمان مامان به فقر نگاهی توام با غم و اندوه نیست. درک او که حاصل زیست فلسفی‌اش است از زندگی آنقدر در مهمان مامان به بلوغ رسیده است که از دستار پوسیده فقر لباسی زیبا و مجلسی درست می‌کند.

با این وجود مهمان مامان، برای کسانی که ساخته‌های مهرجویی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ را دنبال کرده بودند چندان هم غافلگیرکننده نبود. مهرجویی بارها نشان داده بود که چه قریحه کمیابی در طنازی دارد و البته فیلم کوتاه دختردایی گمشده مقدمه‌ای برای تغییر مسیر مهرجویی به‌نظر می‌رسید. این تغییر با مهمان مامان تثبیت شد و بنابراین مهمان مامان را می‌توان آغاز دوره تازه‌ای در کارنامه داریوش مهرجویی دانست؛ دوره‌ای که با آثاری چون سنتوری، طهران: روزهای آشنایی، آسمان محبوب و نارنجی‌پوش ادامه پیدا کرد. ۱۹ سال از نمایش عمومی مهمان مامان می‌گذرد.

فیلم سنتوری | ۱۳۸۵

سنتوری اوج نبوغ مهرجویی در خلق یک موقعیت دراماتیک است. خلق قهرمان‌هایی از جنس مردم و برای مردم اگرچه با حمید هامون آغاز شد ولی با علی سنتوری پایان یافت. سنتوری البته یک تلخی بزرگ هم در پی داشت و آن هم دق کردن فرامرز فرازمند دوست و یار قدیمی مهرجویی و تهیه کننده فیلم بود که به واسطه توقیف فیلم و سلب شدن اکران فیلم به خاطر برخی کج‌فهمی‌ها از دنیا رفت. سنتوری هم مانند دیگر آثار مهرجویی محصول اقتباس و ادبیات است.

فیلم برداشتی آزاد از عقاید یک دلقک نوشته هاینریش بل است. همچنین خاطرات خانوادگی رامین اسکندری نویسنده غیر حرفه‌ای شیراز در یاداشت‌هایی تحت عنوان بهار سیاه دستمایه اصلی فیلمنامه‌ای شد در ارتباط با زندگی نافرجام برادر ناکام بزرگترش، پیمان اسکندری که در اوج هنر و تحصیل به بیراهه و اعتیاد افتاد و عشقی اشتباه علی‌رغم تلاش خانواده و نزدیکان او را تا مرگ سوق داد.

هرچند از آغاز فعالیت فیلم‌سازی شماری از فیلم‌هایش توقیف شد، ولی با این حال مهرجویی همچنان به فیلم‌سازی ادامه داد. او جوایز متعدد بین‌المللی دریافت کرد، که می‌توان به جایزه صدف طلایی بهترین فیلم جشنواره فیلم سن‌سباستین، سه جایزه ذکر ویژه و جایزه بخش نگاه نو و جایزه فیپرشی از جشنواره فیلم برلین، جایزه فیپرشی جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز و جایزه هوگو نقره‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو اشاره کرد.

روشنفکر اما مذهبی، مسیری که اشتباه گرفتند

داریوش مهرجویی سینمای موج نو ایران را شروع کرده است، او را یک روشنفکر اولترا مدرن می‌دانند، احمد طالبی نژاد منتقد سینما به رمان «در خرابات مغان» نوشته داریوش مهرجویی اشاره کرد، آن را حدیث نفس نویسنده خواند و گفت: در رمان «در خرابات مغان» خود مهرجویی را می‌بینیم که مربوط به زمان تحصیل در آمریکا و دوران سرگردانی است. می‌توان گفت یک نوع حدیث نفس است. اسم نخستین رمان «خدا در کازینو» بود که بعد، به این عنوان تغییر نام داد. داریوش مهرجویی روشنفکری اولترامدرن بود، رگ، ریشه و تفکر مذهبی داشت و این در همه فیلم‌های او، متجلی است و اوج آن، شاید، «هامون» باشد. شخصیت «حمید هامون»، شخصیتی سرگشته میان قرآن و کامپیوتر است. البته سعی کرده است اینها را در هم ادغام کند.

او می‌گفت مهرجویی مشغول نگارش یک پایان‌نامه درباره حضرت ابراهیم بود.

«مسیر مهرجویی باید ماندگار بماند». اینها جملات جواد طوسی منتقد پیشکسوت راجع به نسل داریوش مهرجویی و میراثی است که به اعتقاد او باید حفظ شود. او معتقد است: «اگر بپذیریم اینها یک نسل هستند، دارای میراثی هستند که باید حفظ شود و از خالقان آنها مراقبت صورت بگیرد. آیا این اتفاق افتاده است؟ حرکتی در اواخر دهه ۴۰ هجری شمسی به اسم «موج نو» شکل گرفت که مخالفان و موافقان خودش را داشته و همچنان، دارد، آن نقش مهم اجتماعی و فرهنگی اش را اصلا نمی‌توان نادیده گرفت. اگر نسل‌های جوان، آن نگاه آرمان‌خواهانه را دارند نفی یا تخطئه می‌کنند، یک مقدار بی‌رحمانه است و هر حرکت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را باید مبتنی بر شرایط خاص خودش، به شکل واقع‌بینانه ارزیابی کرد. شکل‌گیری «موج نو» هم تابع همین وضعیت است.

رفاقت با کیارستمی و کیمیایی

اما نسل جوان‌تر شاید بیش از هرچیز مهرجویی را نه با آثارش که با واکنش خشمگینانه‌اش نسبت به مرگ یکی از بزرگان سینمای ایران بیاد می‌آورند. جایی که او در فراق دوست دیرینش در مراسم بزرگداشت عباس کیارستمی فریاد برآورد و خواستار محاکمه کسانی شد که با قصور پزشکی باعث مرگ غم‌انگیز کیارستمی شدند. 

چرا، چگونه و چه کسانی باعث غفلت شدند؟ و آیا از چنین سهل‌انگاری بزرگی در حق یکی از سرمایه‌های ملی کشورمان می‌شود چشم پوشید؟ سه بار او را شکافتند و بیهوش کردند و سه ماه زجر کشید… هرگز آخرین حرف‌هایش را فراموش نمی‌کنم: «بدن مرا حسابی شخم زدند». این‌ها جملات مهرجویی درباره مرگ تلخ کیارستمی بود و تا آخرین لحظه نیز قصور را مقصر اصلی مرگ همکار دیرینش می‌دانست.

 مرور عمق رفاقت مهرجویی با کارگردانان هم نسلش شاید تصویر دردناک مسعود کیمیایی در وداع با مهرجویی بیش از پیش معنادار باشد و شاید مرور دوباره نامه‌ای که سال 95 در پاسخ به نامهربانی‌ها به مسعود کیمیایی نوشت، حالا معنای دیگری داشته باشد.

جایی که برای رفیقش نوشت:«مسعودجان این نامه را برای تو می‌نویسم تا شاید مرهمی باشد بر زخم‌های دل پرعطوفت و مهربان تو. برای تو برای خودم و برای آنهایی که این چنین بی حرمتی و بی عاطفگی نسبت به اساتید و بزرگان جامعه خود بروز می‌دهند. ما درواقع در حکم نردبانی هستیم که گاه دیگران یعنی طایفه بی سواد و بی تجربه از ما بالامی روند و بعد به جای قدردانی و تشکر زهری بر ما می‌پاشند و می‌گذرند. درددل تو را خوب می‌فهمم چون خود من نیز بارها گرفتار این موقعیت شده‌ام… آدم‌های گربه صفت و بی وفا این روزها مدام در حال پنجه کشیدن هستند. درود بر تو ای مرد بزرگ که این چنین با مهربانی و عطوفت ذاتی خود در چنین مواردی پاسخگو می‌شوی… دریغ از این همه ناسپاسی و بی عاطفگی که گریبان این جامعه نابهنجار کنونی ما را فراگرفته است. رفیق دیرینه من برو و همچنان بتاز و فیلم‌های باشکوهت را بساز و دلگیر نشو از این رسم زمانه ناخوشایند ما… ».

کتاب خاطراتی که به خاطره پیوست

مهرجویی اما در یکی از آخرین‌ گفت‌وگوهایش به مناسبت اکران فیلم «لامینور» درباره احوالس چنین گفته بود:«من این روزها در حال نوشتن خاطراتم هستم، آنجا خیلی از مسائل را درباره آنچه بر سر فیلم‌هایم آمد می‌گویم.»

کارگردان «اجاره نشین‌ها» با وجود گله‌هایی که داشت تاکید می‌کرد:«با همه این اتفاق‌ها می‌دانم که سینما پابرجا می‌ماند چون جوان‌ها هر روز مشتاق فیلمسازی می‌شوند و جلو می‌آیند. سینما تفریح مردم است و برای همین، این همه سینما در سال‌های اخیر ساخته شده است؛ هر چند جای افسوس دارد که وقتی ما می‌گفتیم سینما کم است، چیزی نمی‌ساختند اما حالا که وضع فیلم‌ها به اینجا رسیده، این همه سالن سینما ساخته شده است».

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول