اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  اندیشه

پژوهشگر حوزه فرهنگ: رسانه‌های غربی با نمایش چهره‌ای سیاه از ایران ناامیدی را گسترش می‌دهند

پژوهشگر حوزه فرهنگ سیدمهدی ناظمی گفت: در چندسال اخیر به تصویر کشیدن ویرانشهر از ایران کاری بود که در یک بمباران رسانه‌ای صورت گرفت تا ایران در آن تصویر جایی بی‌هیچ نکته مثبت باشد و همین موجب القای ناامیدی و غم بین جوانان شد.

پژوهشگر حوزه فرهنگ: رسانه‌های غربی با نمایش چهره‌ای سیاه از ایران ناامیدی را گسترش می‌دهند

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، این عبارت که در فضای مجازی هم بسیار می‌بینیم و می‌شنویم آشناست که «مردم ایران شاد نیستند» یا «ایرانیان چندان شادی نمی‌کنند». برای بررسی این موضوعات با سیدمهدی ناظمی پژوهشگر حوزه فرهنگ گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

شادی یا سرخوشی برآمده از غفلت؟

مردم بالاخص قشر جوان حس شاد بودن ندارند، این یک بازتاب از حقیقت اجتماع است یا یک تلقین برآمده از گسترش تفرد افراطی دنیای پسامدرن؟

درمورد این سؤال باید گفت دلایل متعددی وجود دارد که شاید بعضی از این دلایل چندان عمیق نباشند. در دوره پهلوی «ما» از یک سرخوشی‌های غافلانه برخوردار بودیم. مقصود از «ما» آن طبقه مرفه شهری است که در رسانه‌ها هم بازتاب فراوانی داشته و پهلوی آن را به عنوان الگوی تجدد وانمود می‌کرد. البته در همین شهرهای بزرگ آن زمان بسیاری از افراد زیر چرخ سرمایه‌داری له می‌شدند و در شداید بسیاری زندگی می‌کردند. این سرخوشی غافلانه ناشی از عدم بی‌توجهی نسبت به مسائلی چون عدالت، مظلومان جهان، برادری، برابری و... بود که پس از انقلاب مورد خدشه قرار گرفت و بسیاری از مردم ما به یک آگاهی جدی در قبال خود و دیگران رسیدند.

تلذذ بی سر و ته را جای شادی معرفی می‌کنند

در اصل، سرخوشی غافلانه رژیم پهلوی که بنده روی این غفلت تأکید فراوان دارم، پس از انقلاب تا حد زیادی با رشد مفاهیم و ارزش‌های دیگر به حاشیه رفت و برای همین پروپاگاندای رسانه‌ای مخالفان همواره سعی کردند چنین بنمایانند که دوران پس از انقلاب تیره و تار است. مسأله بعدی که به نظرم قابل توجه است هجوم فشارهای جهانی علیه کشور و مردم ایران است که بارزترین مصادیق این فشار را می‌توان تحمیل جنگ و اثرات آن و همچنین انواع و اقسام تحریم‌ها دانست، به طور مثال در این چهل و چند سال ورزش ما که برای مردم از جذابیت بالایی برخوردار است تحت فشار و تحریم‌های مختلفی قرار گرفت.

بمباران رسانه‌ای می‌خواهد از ایران ویرانشهر به نمایش بگذارد

عامل سوم را باید در بحران هویتی‌ دانست که از دهه ۷۰ پیگیری شد که با القای سیاست‌های مخالف ارزش‌های انقلابی در سطح جامعه گسترش یافت و کشور را به سمت غربی‌سازی پیش‌ برد. این سیاست‌های فرهنگی رنگ و لعاب جذابی داشت اما رفته‌رفته نه تنها شادی و امید را در کشور فراهم نکرد، بلکه عکس این ماجرا را در کشور به وجود آورد. موضوع جدی بعدی، که در چندسال اخیر در پی غفلت مسئولین رشد و گسترش یافت، بمباران رسانه‌ای بود که می‌خواست از ایران یک ویرانه به تصویر درآورد که در آن همه چیز از بین رفته و هیچ نکته و نقطه مثبتی در این دیار وجود ندارد. این اتفاق که حس ناخوشی و افسردگی را در بین جوانان به وجود آورد ملازمت جدی با ایده مهاجرت دارد که طریق نجات «فرار از ایران» قلمداد می‌کند. تا حدی ابراز ناراحتی و نارضایتی که شادکامی را در جامعه ایجاد می‌کند طبیعی است، اما چیزی که در دهه‌های اخیر برای گسترش این حس در کشورمان رخ داده شبیه به یک پروژه خارجی است.

راز شاد بودن درک چیستی وظیفه‌مان است

شاد بودن چگونه ایجاد می‌شود، چه چیزی دل مردم را در این شداید خوش می‌کند؟

برای شاد بودن باید بتوانیم تعریف درستی از انسان و مسئولیت‌ها و جایگاهش در هستی داشته باشیم، و الا انسان حیوان ضاحک است و به طور عادی می‌خندد، اما این درصورتی است که باید فهم شود ما هدفمان چیست. سرخوشیِ لیبرال مسلکی که طبقه بخش خاصی از جامعه ترویج پیدا می‌کند اولا قابلیت تعمیم به کل جامعه را ندارد که بخواهیم آن را همه‌گیر کنیم و ثانیا با فرهنگ ایرانیِ با مغایرت داشته و برخلاف آن انگاره‌های غایت‌گرایانه و هدفمند ماست. انسان دارای دو وجه شادی و حزن است و باید توجه داشته باشد، که به چه خوشی و حزنی تن دهند و از کدام دسته اجتناب کند. این قبض و بسط از جدی‌ترین ویژگی‌های انسان‌هاست.

انسان قدیم فهم کرده بود که این جهان دو روی زشت و زیبا دارد

چگونه در دوران قدیم باوجود سختی‌های بسیاری معیشتی شادی و دلخوشی بود اما در جامعه کنونی ما با توجه به رشد نسبی سطح معیشت اعتراض به شاد نبودن برقرار است؟

انسان قدیم کاملا درک کرده بود که شادی را باید در دل حزن و آسایش را باید در کنار سختی پیدا کند و به این تن داده بود. انسان وجودی تک‌ساحتی نیست که بخواهد یا دائم به خودش سخت بگیرد و از صبح تا شب کار کند یا از آن طرف گوشه‌ای لم بدهد و هیچ کاری نکند و سرخوش بماند، این حقیقت انسان نیست، شادی و خوشی دو امر توأمان هستند که کنار انسان قرار می‌گیرند، از این جهت انسان نسل جدید گمان می‌کند فقط شادی و سرخوشی است که باید برای او ایجاد شود، در صورتیکه چنین نبوده و اگر بخواهیم از لحاظ دینی به قضیه نگاه کنیم گاهی مقدرات ما بر سختی و دشواری است. انسان قدیم فهم کرده بود که این جهان دو روی زشت و زیبا دارد و باید با هردوی آن‌ها کنار آمد، لذا آرامش خاطر و خوشی و شادمانی قابل توجهی نسبت به زندگی داشت. این انسان جایگاه خودش در جهان را کشف کرده بود.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول