اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

سیمرغ 42| نگاهی به «آسمان غرب»؛ درخشان در ساختار، ناموفق در درام پردازی!

«آسمان غرب» دومین ساخته سینمایی محمد عسگری پس از «اتاقک گلی» است؛ او که سال قبل توانست با تحسین منتقدان برای ساخت فیلم اولش مواجه شود و‌ داستانی سرراست، بی غل و غش و ساده را روایت کند ضمن پرداختن به جنایات هولناک گروهک تروریستی منافقین قصه عشقی میان یک زوج‌ را به تصویر می کشید.

سیمرغ 42| نگاهی به «آسمان غرب»؛ درخشان در ساختار، ناموفق در درام پردازی!

خبرگزاری فارس ـ گروه سینما: «آسمان غرب» دومین ساخته سینمایی محمد عسگری پس از «اتاقک گلی» است؛ او که سال قبل توانست با تحسین منتقدان برای ساخت فیلم اولش مواجه شود و‌ داستانی سرراست، بی غل و غش و ساده را روایت کند که ضمن پرداختن به جنایات هولناک گروهک تروریستی منافقین قصه عشقی میان یک زوج‌ را به تصویر می کشید در فیلم جدیدش اثبات می کند در اجرای پرو‌داکشن های بسیار بزرگ تر نیز توانا است و می تواند فیلم های اکشن، جنگی و حادثه ای درخشانی را تولید کند.

«آسمان غرب» از نظر فرم و ساختار خاطرات خوش فیلم های پرمخاطب و ماندگاری همچون «کانی مانگا» و «عقاب ها» را برای مخاطبات امروزی که سال ها است نتوانسته اند بر پرده نقره ای سینما فیلم های اکشن جنگی را ببیند تداعی می کند.

بی تردید سینمای ایران در راستای اهداف کلان و استراتژیک خود ملزم است به اقتضائاتی همچون ملی گرایی، وطن پرستی، توجه به زندگی مفاخر، قهرمانان و مشاهیر در حوزه های مختلف بپردازد. شرح دلاورمردی خلبانان هوانیروز در دوران دفاع مقدس در آثار سینمایی همواره مورد پسند مردم بوده و در گیشه موفق واقع شده اند اما آنچه بیش از هر مسأله ای حائز اهمیت است اینکه فیلمسازان صرفا به ساختار و فرم فیلم شان توجه نکنند. بدیهی است مقوله درام پردازی برای به تصویر کشیدن چهره قهرمان بسیار حائز اهمیت است اما  «آسمان غرب» که به سیاق فیلم‌ های اکشن و حادثه‌ای با صحنه مهیج حمله شهید شیرودی با بالگرد به شورشیان مسلح در منطقه ای جنگی افتتاح می‌شود نتوانسته در دارم پردازی و شخصیت سازی موفق عمل کند.

معروف است که به شهید علی اکبر شیرودی لقب مالک اشتر جبهه‌ ها را داده بودند؛ او جوانی چهارشانه و تنومند، اما محجوب و دوست داشتنی بود که کنار یک بالگرد جنگی صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود و منافقین هم بارها قصد ترور او را داشتند، اما هر بار جان سالم به در برد؛ در برخی جراید نقل شده که رهبر معظم انقلاب هم در جایی فرموده اند؛ «او اولین نظامی بود که من در نماز به او اقتدا کردم.»؛ شهید علی اکبر شیرودی از برترین خلبانان نیروی هوایی و متخصص پرواز با بالگردهای کبری بود و در مهار شورش کردستان نقش پررنگی ایفا کرد و سرانجام در هشتم اردیبهشت سال 1360 در 25 سالگی و در پی یک درگیری و بر اثر اصابت گلوله تانک به بالگرد به شهادت رسید.

با این اوصاف وقتی فیلمساز برای چنین شخصیت والایی مبادرت به تولید فیلم می کند باید به واسطه فضاسازی، شخصیت سازی و درام پردازی بتواند از همان ابتدا مخاطب را با فیلم و قهرمان اثر خود همراه سازد. اما این اتفاق در «آسمان غرب» رقم نمی خورد و مخاطب با کات های سریع  و سردرگمی روبرو می شود. گویی فیلمساز مقهور جلوه های ویژه بصری ‌ ‌و جلوه های ویژه میدانی شده است و محتوا و درام‌ را کاملا به حال خود رها کرده است.

عسگری در سکانس آغازین «آسمان غرب» به خوبی جغرافیای فیلمش را به تصویر می کشد و مخاطب را با آن جغرافیا و جبری که به واسطه حمله هوایی نیروی هوایی رژیم بعث عراق به چندین فرودگاه کشور که آغاز رسمی جنگ به حساب می‌آید همراه می کند. در واقع نقطه عطف نخست فیلمنامه به خوبی رقم می خورد اما سپس قصه رها شده و صرفا ما با صحنه های تلخ و اکشن جنگ روبرو می شویم. این چهره کریه جنگ است که بیش از هر مسأله دیگری مورد توجه فیلمساز قرار می گیرد.

البته عسگری با یک تمهید مبنی بر دستور بنی صدر مبنی بر عدم مقابله و پیش بردن ماجرا با مذاکره، شهید شیرودی را در مقام قهرمان به کنش واداشته و او را در دوراهی تبعیت از فرمان نظامی و کمک به مردم می گذارد که این قهرمان کار دوم را انتخاب می کند اما این مسأله پس از این رها می شود یعنی از قصه خبری نیست و تنها نکته ای که به چشم می خورد جنگ است و جنگ!

یکی دیگر از نقاط ضعف فیلمنامه عدم معرفی مناسب شخصیت‌های فرعی است که آنچنان که باید به مخاطب معرفی نمی شوند. فیلمساز علاوه بر نشان دادن دلاورمردی شهید شیرودی، گوشه‌ای از مبارزات و ایستادگی سرسختانه شهیدحسین همدانی و حسین ادبیان در کنار خلبانان هوانیروز ارتش و نیروهای مردمی را برای جلوگیری از سقوط شهر سرپل ذهاب به تصویر می کشد اما این شخصیت ها برای مخاطبی که صرفا با تاریخ هشت سال دفاع مقدس و شخصیت های بزرگ آن آشنا نیست معرفی نمی شوند.

عسگری حتی در بخشی از فیلمش تلاش می کند برای معرفی قهرمان خود با فلاش بک به دوران کودکی وی در شیرود استان مازندران برود؛ هنگامی که علی اکبر نوجوان در شالیزارهای برنج با دیدن سنجاقک شوق پرواز را در خود احساس می‌کند اما همه این تمهیدات هم نمی تواند باعث احساس همذات پنداری مخاطب با شخصیت شود.

شعار زدگی از دیگر معضلات این اثر سینمایی است. فیلمساز به جای تمهید برای قصه گویی مرتبا شعارهای گل درشتی را تکرار می کند که باعث دلزدگی و خستگی مخاطب می شود.

سکانس‌هایی با پلان‌های متعدد که تنش حاکم در کوران جنگ را به تصویر کشیده شاید در لحظات ابتدایی مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد اما تعدد این سکانس‌ها و دل نکندن عسگری از کوتاه کردن آن، به بافت درام آسیب جدی وارد می کند.

بازی بازیگران فیلم هم بسیار معمولی است؛ میلاد کیمرام که در «آسمان غرب» قرار بوده تصویری از قامت رشید قهرمان ملی شهید علی اکبر شیرودی ارائه دهد در این زمینه چندان موفق عمل نمی کند. شیوه بازی اغراق شده وی دلنشین نیست و در برخی صحنه ها تماشاگر را آزرده خاطر می کند.

از جمله نکات موفق دیگر این فیلم می توان به تدوین صحنه های جنگ، موسیقی و جلوه‌های ویژه اشاره کرد.

در نهایت باید تأکید کرد توجه به گنجینه های دفاع مقدس در هنر هفتم بسیار ضروری است اما این آثار باید به شکل غیر کلیشه ای تولید شوند، درام پردازی مناسب داشته باشند و‌ ضمن وفادار بودن به تاریخ مولفه های جذب مخاطب امروزی به ویژه نسل جوان را هم در نظر بگیرند.

نویسنده: سیدرضا منتظری

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول