نبرد وعده صادق/238/«جوليا پطرس خواننده لبناني از رهبر حزبالله ميگويد»:
پيام نصرالله، من و همه جهانيان را منقلب كرد
خبرگزاري فارس: تصميم قطعي گرفتيم كه سود حاصل از فروش سرود را ميان خانوادههاي شهداي جنگ 33روزه توزيع كنيم.در كنار اين تلاش، يك حساب بانكي افتتاح كردهايم تا كمكهاي مالي را جمعآوري و در ميان خانواده هاي شهداي همه مناطق لبنان توزيع كنيم.
كمتر شهروند لبناني و عرب وجود دارد كه ژوليا پطرس، خواننده لبناني سرودهاي ملي و انقلابي را نشناسد. ژوليا كه يك شهروند مسيحي است، همواره با سرودهايش در كنار مبارزات مردم جنوب لبنان و فلسطين ايستاده است. بر خلاف برخي از خوانندگان عامهپسند لبنان كه در رويدادهاي اخير از اين كشور فرار كردند، ژوليا در لبنان ماند و با برنامهها و سرودهاي انقلابي خود براي رزمندگان مقاومت حماسهسرايي كرد.
او با الهام از نخستين پيام سيد حسن نصرالله، دبير كل حزبالله، براي رزمندگان مقاومت، سرودي را اجرا كرد كه قصد دارد درآمد حاصل از فروش آن را به خانوادههاي شهداي لبنان اختصاص دهد. اين كار استثنايي و به يادماندني ژوليا پطرس در مطبوعات و رسانههاي لبنان بازتاب گستردهاي داشت. در پي اين اقدام، خبرنگار تلويزيون الجزيره درباره اين پروژه با ژوليا به گفتوگو نشست. او دراين گفتوگو به بينندگان گفت، هنگامي كه به سخنان سيد حسن نصرالله گوش ميداده، به فكرش رسيده كه از مقطعي از بيانات شعرگونه ايشان سرود حماسي بسازد و اين انديشه را با شاعر بزرگ لبنان، غسان مطر (رئيس اتحاديه نويسندگان لبنان)، درميان گذاشت و مورد استقبال و تشويق او قرار گرفت.
ژوليا پطرس فعاليت هنري خود را از دوازده سالگي و با اجراي تراني "براي مادرم" آغاز كرد. درسال 1985 در واكنش به كشتار زنان و كودكان و كهنسالان لبنان توسط نظاميان رژيم صهيونيستي، ترانه "خورشيد حق غروب كرد" را سرود. اميل لحود، رئيس جمهوري لبنان به پاس فعاليتهاي حماسي و انقلابي و پشتيباني او از مقاومت مردم لبنان، درسال 2000 ميلادي، بزرگترين مدال ملي لبنان را به او اهدا كرد. آخرين سرود حماسي ژوليا پطرس كه الهام گرفته از بيانات دبير كل حزبالله لبنان است، چند روزي است كه در بيروت به بازار آمده است. او انتظار دارد درآمد فروش لوح فشردي اين اثر از يك ميليون دلار فراتر رود.
*به نظر شما آيا هنر متعهد كه پس از جنگ اخير حزبالله و اسرائيل دوباره با قدرت احيا شده است، تداوم خواهد يافت يا پديده اي زود گذر است؟
-لبنان همواره با فراز و نشيبها و امواج تكان دهنده روبهرو بوده است. آنچه كه پايدار ميماند، هنر اصيل و متعهد است. انسانهاي آرمانخواه با باورهاي دروني و صحنه هاي مقاومت و پايداري زنده ميمانند. متأسفانه در منطقهاي زندگي ميكنيم كه از نظر تاريخي و جغرافيايي، همواره شاهد دگرگونيها و فراز و نشيبهاي بسياري بوده است. اين دگرگونيها لبنان را تكان داده است و اين كشور در دهانه آتشفشاني جوشان قرار دارد. برخي از هنرمندان غير متعهد، اين فراز و نشيبها را ناديده ميگيرند. هنرمندان ديگري نسبت به پديده هاي اجتماعي و سياسي احساس مسئوليت و اين فراز و نشيبها را موشكافي ميكنند تا صحنه هاي درخشان ايستادگي و مقاومت در برابر متجاوزان را زنده نگه دارند.
*حكومتهاي عربي تا چه اندازه نسبت به رواج هنر متعهد پايبند هستند؟ هنرمندان متعهد و ناشناس در كشورهاي عرب تا چه اندازه اجازه دارند براي فعاليتهاي حماسي و تجليل از مقاومت، هنرنمائي و در مسائل سياسي دگرگوني ايجاد كنند؟
-اوضاع پس از حمله اسرائيل به لبنان در 12 ژوئيه سال 2006 با رويدادهاي پيش از آن به كلي فرق ميكند. با پيروزي حزبالله بر اسرائيل، اوضاع جوامع عربي به كلي دگرگون خواهد شد. اين رويداد، جوامع عربي را از ريشه دگرگون و واقعيتها را عوض خواهد كرد.
*داستان ترانهاي كه با الهام از سخنان و پيام آقاي سيدحسن نصرالله دبير كل حزبالله به رزمندگان مقاومت اسلامي سرودهايد، چيست؟
-من هم مانند همه مردم كه پيامها و سخنان سيد حسن نصرالله را پيگيري مي كردم، اين پيام را شنيدم. پيامي كه ايشان براي مجاهدان قهرمان در جنوب فرستادند، مرا تحت تأثير قرار داد و به اعماق وجودم راه يافت و احساساتم را دگرگون كرد. شايد اين پيام، تنها مرا به گريه وانداشت، بلكه ميليون ها انسان را منقلب كرد. اين پيام، اوج عظمت نصرالله را و افزون بر آن، تواضع و فروتني واقعي او را نشان داد. اين پيام كه آقاي نصرالله با لحن خاصي بيان كردند، تكاندهنده بود. ايشان هنگامي كه به رزمندگان مقاومت گفتند كه دست و پاي شما را ميبوسم و آنان را رهبر و سرور امت معرفي كردند، از نظر عاطفي و انساني مردم را تكان و همگان را به عزت و سربلندي و سرافرازي نويد دادند. اين پيام بسيار تأثيرگذار بود و من آن را ضبط و بيدرنگ از نوار پياده كردم. به ذهنم رسيد كه از حزبالله اجازه بگيرم و از پيام سرودي بسازم، لذا از تعابير و اصطلاحاتي كه ايشان در پيام خود به كار بردند استفاده كرديم و از آن شعري ساختيم:
شما پاسداران جاودانگي درختان كاج قلههاي لبنان
و نماد فروتني خوشههاي گندم دشتها
همانند كوههاي سربلند لبنان غرورآفرين
و در برابر گستاخان نافرمان هستيد
و بر مستكبران ميتازيد
پس از خداي متعال، چشم اميدمان به شماست
هميشه مايه اميدواري بوده و هستيد و خواهيد بود
برسرتان كه انسان را سرافراز كرده است بوسه ميزنم
دستهايتان را كه برماشه تفنگ چنگزده ميبوسم
خداوند با تفنگتان
قاتلان پيامبران را نشانه ميرود
و مفسدان زمين را هلاك ميكند
برقدمهاي استوارتان بوسه ميزنم
نهراسيد و ترس به دل راه ندهيد
اگر كوهها از جا كنده شوند
در سرزمينتان استوار باشيد
*شما پيام آقاي نصرالله را شنيديد و آن را در قالب شعر درآورديد. آن را تغيير هم داديد؟
-تنها تغييري كه درآن صورت گرفت اين است كه يكي از روحانيون حزبالله با من تماس گرفت و خواست كه عبارت "و يحني رأسه القدر" را تغيير دهم. اين روحاني از سابقي هنري و موضعگيريهاي قبلي من تجليل و قدرداني كرد و خواست كه احساسات برخي از افراد را رعايت كنم و اين جمله به جملي "و يسمع صوتنا القدر" تغيير يافت.
به غسان مطر، شاعري كه اين شعر را سروده است، درود ميفرستم و به او تبريك ميگويم. من هم از طريق شبكه تلويزيوني الجزيره از او تشكر ميكنم. هنگامي كه اين پيشنهاد را با او در ميان گذاشتم، خيلي اظهار علاقه كرد.
دوستانم... دوستانم...
پيامتان را شنيدم
نشاني از ايمان و بزرگواريست
آنگونه كه وعده دادهايد
مردان خدا در ميدان كارزار هستيد
شما "وعده صادق" هستيد
پيروزي از آن شماست
همچون قلههاي سربلند
در برابر ياغيگران، نافرمان هستيد
با همت شما اسيران آزاد ميشوند
و زمين آزاد ميشود
شما پاسداران حريم لبنان
سازندگان تمدن
و پاسداران ارزشها
و نماد جاودانگي لبنان
و سرافرازي امت
شما رهبر و تاج سر ما هستيد
دوستانم... شما سرور ما هستيد
بر نجابت قدمهايتان بوسه ميزنم
با قدمهايتان شرف ارجمند ميشود
نهراسيد و استوار بمانيد
با مقاومت شما دنيا دگرگون ميشود
و سرنوشت، سر تسليم فرود ميآورد
با پايداري شما آيندهاي درخشان ميسازيم
با شما همراه و پيروز ميشويم
*چگونه ميخواهيد براي اين سرود بازاريابي كنيد؟
-ما قصد نداشتيم كه اين سرود را به عنوان يك اثر تجاري توليد كنيم، زيرا اين سرود، هدفمند است. تصميم قطعي گرفتيم كه سود حاصل از فروش آن را ميان خانوادههاي شهداي جنگ ژوئيه 2006 توزيع كنيم. در كنار اين تلاش، يك حساب بانكي افتتاح كردهايم تا كمكهاي مالي را جمعآوري و در ميان خانواده هاي شهداي همه مناطق لبنان توزيع كنيم.
*اين كمكها را چگونه توزيع ميكنيد؟
-درصدد تشكيل كميتهاي چند نفره هستيم. طلال سلمان، سردبير روزنامه السفير و سليم الحص، نخست وزير پيشين لبنان موافقت كردهاند كه در اين كميته حضور داشته باشند. از شخصيتهاي ديگري نيز دعوت شده است. كمكهاي جمعآوري شده و سود خالص اين ترانه حماسي ميان خانوداههاي شهدا توزيع خواهد شد و اعضاي اين كميته بر نحوه توزيع درآمد حاصل از اين ترانه نظارت خواهند كرد.
*مركز بيروت از نظر جغرافيايي و سياسي با بخش جنوبي چه تفاوتي دارد؟
-هرچند كه مركز بيروت روزگاري مهد مركز فرهنگ و دانش و سياست بوده، اما امروز رنگ ديگري به خود گرفته است. مشاهده بيروت با حومي جنوبي آن بيانگر تبعيض زياد در جوامع عربي به ويژه در جامعه لبنان است. هنگام ديدار از مناطق گوناگون لبنان ميتوان تفاوت طبقاتي و تبعيض را به روشني لمس كرد. اگر به مناطق محروم برويد، احساس مي كنيد كه با لبنان ديگري مواجه شدهايد. جامعه لبناني يكپارچهاي وجود ندارد و اختلافهاي طبقاتي و تضادهاي اجتماعي فراوانند. همزيستي و تنوع ديني و فرهنگي خوب است، اما رفتارها با شعارها متفاوت هستند.
* در مقايسه با شرايط كنوني، تفاوت موقعيت و مبارزات گذشته لبنان را چگونه مي بينيد؟
-اگر مردم جنوب لبنان و بخش جنوبي بيروت كه نقش بهسزايي در جنگ گذشته داشتند، به من اجازه دهند كه به نمايندگي از آنان سخن بگويم، ميتوانم تأكيد كنم كه آنها در ايجاد اين واقعيت ارزشمند و سازندگي آيندهاي درخشان، نقش مهمي را ايفا كردهاند. آنها براي داشتن زندگي با عزت و ساختن آيندهاي خوب براي فرزندانشان، از اراده شكست ناپذير و والايي برخوردارند.
پس از برقراري آتشبس، مردم جنوب بيدرنگ به خانه ها و روستاهاي خود بازگشتند. اين مردم به سرزمين خود پايبند هستند و به زادگاهشان و حيات طبيعي شان عشق ميورزند، به آينده درخشان و زيبا براي خود و فرزندانشان اميدوارند، آرزو دارند كه وضعيت عادلانهاي در لبنان برقرار شود، حقوق آنان را به رسميت شناخته شود و دولت از آنان حمايت كند. من آرزو دارم كه لبنان بازسازي شود و مردم آن از رفاه و زندگي با عزت برخوردار شوند. بازسازي و نوسازي در لبنان نبايد به منطقه خاصي محدود بماند. هر شهروند لبناني آرزو دارد كه ساختار شهر و روستايش، نوسازي شود. اين، حق همه لبنانيهاست كه ساختار و امكانات فرهنگي و اجتماعي و آموزشي شهرهايشان جديد باشد و دولت، خدمات پزشكي و بهداشتي را ارائه كند. همه شهروندان لبناني آرزو دارند كه از حقوق مساوي و امكانات برابر رفاهي برخوردار باشند.
*تبعيض بر هنر و هنرمندان چه تأثيري دارد؟
-هنر انواع گوناگوني دارد و تنها در ترانهسرائي و موسيقي خلاصه نميشود. نقاشي، پيكر تراشي، شعر، ترانهسرايي و عكاسي بخشي از هنر هستند. هنرمند نبايد فقط واقعيتهاي جنگ، خرابي، شهادت و پيروزي را بيان كند. زندگي ابعاد و معاني گستردهتري مانند عشق و زيبايي دارد. هنر ميتواند مشكلات و ناملايمات انسان را بيان كند. هنر يك ارزش تكامل يافته است و ضرورتي ندارد كه هنرمند، جهتگيري يكسان و يكنواختي داشته باشد. هنرمند بايد به همه ابعاد و معاني زندگي متعهد باشد.
*در شرايط كنوني، هنرمندان متعهد، مخصوصاً در مسائل سياسي چه خواسته اي دارند؟
-مهمترين خواسته آنها اين است كه دولتمردان راستگو و صادق باشند، با صراحت مسائل و مشكلات را بيان كنند، توطئهگر نباشند، به قولي كه به مردم ميدهند عمل كنند و بر خلاف اراده مردم تصميم نگيرند. وقت آن رسيده است تا آنها با صداقت و صراحت عمل كنند. اكنون همه مسائل، دستهبندي شدهاند. مردم هم دستهبندي شده اند و موقعيت هر فرد در هر گروهي روشن شده است و ضرورت ندارد به يكديگر دروغ بگوئيم. من به عنوان يك شهروند لبناني آرزو دارم كه ميهنم سربلند و شكوفا باشد. ميهن با صداقت و صراحت و شجاعت، ساخته مي شود. لبنان از 15 طايفه مذهبي تشكيل شده است. درست است كه تعدد فرقهاي لبنان، عامل غناي فرهنگي و اجتماعي كشور مي شود، اما در عين حال مشكلاتي را هم به وجود ميآورد. تنوع فرقهاي به جاي اينكه همه مردم را يكپارچه كند، در جامعه لبنان شكاف ايجاد كرده است.
*لبنان جنگهاي فتنهگرايانه گذشته را آزموده است، اما همدلي و يكپارچگي در جنگ اخير به روشني تجلي يافت و مسيحيان از آوارگان شيعه به خوبي پذيرايي كردند.
-تفاهم نامه اي كه چند ماه پيش ميان ميشل عون و سيد حسن نصرالله امضا شد، نقش به سزايي درحفظ يكپارچگي و گسترش همدلي مردم لبنان داشت. اگر اين تفاهم نبود، احتمال داشت كه اوضاع به شكل ديگري باشد. "جريان آزاد ملي" به رهبري عون، نقش برجسته اي در پذيرايي و اسكان آوارگان جنوب بازي كرد. در پي اين تفاهم، مسيحيان پذيرفتندكه شيعيان را در مناطق خود اسكان دهند.
*با توجه به كشمكشهاي سياسي ميان دولتمردان، آيا مردم آمادگي پذيرش جنگ داخلي ديگري را در لبنان دارند؟
-شكي نيست كه مردم جنگهاي داخلي گذشته را پشت سر گذاشتهاند و به فكر آينده ميهن و فرزندانشان هستند. عوامل برانگيختن فتنه تا آخرين لحظي جنگ اسرائيل برضد لبنان وجود داشت، اما مردم با حفظ وحدت و يكپارچگي، توطئه هاي اسرائيل را خنثي كردند. آنها همواره نگران توطئه هاي اسرائيل هستند و لازم است كه براي رويارويي با اين توطئه ها در حال آمادهباش به سر ببرند.
*آيا احساس ميكنيد كه هنرمندان و خوانندگان ترانههاي احساساتي در آينده به سرودن ترانههاي حماسي و انقلابي روي آورند؟
-معتقدم كه بايد "كار را به كاردان سپرد". ضرورتي ندارد كه هنرمندان در فعاليتهاي سياسي دخالت يا براي ورود به پارلمان تلاش كنند. نمايندگاني كه درمجلس حضور دارند تاكنون كار مثبتي انجام نداده اند و وضع موجود را دگرگون نكردهاند، چه رسد به اين كه خواننده يا هنرپيشهاي به پارلمان راه يابد! شايد يك خواننده با اجراي برنامه هاي حماسي و سرودهاي انقلابي بتواند وضع موجود را دگرگون كند.
*تعداد بسياري از هنرمندان عرب به سمت سفيران افتخاري سازمان ملل متحد برگزيده شدند و به امور پناهندگان و مسائل كودكان مي پردازند. آيا تاكنون چنين پيشنهادي به شما شده است؟
-خير!
*چرا؟
-شايد تا كنون اهداف خيرخواهانه نداشتهام! شايد تاريخچه فعاليتهاي هنري من براي آنان دلچسب نبوده است! شايد اهدافم از نظر آنان بد بوده است!
*پيشبيني نمي كنيد كه سازمان ملل ناچار باشد در آينده به خاطر رعايت مسائل سياسي و انساني و فرهنگي نقش بيشتري به هنرمندان عرب بدهد؟ اگر چنين پيشنهادي به شما شود ميپذيريد؟
-در هر موقعيتي كه بتوانم به انسانهاي دنيا، به ويژه شهروندان عرب خدمت كنم، بيدرنگ چنين پيشنهادي را ميپذيرم. علاقه دارم در مسائل اجتماعي و انساني هنرمندي فعال باشم و در حاشيه قرار نگيرم.
*با توجه به اينكه شما با جرئت و صراحت سخن مي گوئيد، ارزيابيتان از جايگاه هنر، موسيقي و ترانهسرائي درجهان عرب چيست؟
-در حال حاضر ميتوان هنر ترانهسرائي را به چهار بخش تقسيم كرد:
1. خيلي نامطلوب
2. اندكي نامطلوب
3. كمي خوب
4. نه چندان خوب
به قول معروف "شهر فرنگ است و از همه رنگ است". شكي نيست كه پديده بيبندوباري در ميان هنرمندان عرب بيداد مي¬كند.
*در سالهاي اخير، آيا هنر در جهان عرب شكوفا شده يا رو به انحطاط نهاده است؟
-به بيبندوباري و برهنگي كه هنر گفته نمي شود. هنر در جهان عرب در حال انحطاط است و ما به طور كلي هنر متعهد نداريم. اگر ده كار هنري را دستهبندي كنيم، هفت اثر زير حد مطلوب هستند.
*علت اين انحطاط چيست؟
-يكي از دلايل اين انحطاط به نقش هنرمندان ارتباط دارد. هنرمندان، رسانه ها و شركتهاي توليد كننده، همه مقصرند. اين را نميتوان هنر ناميد، بلكه به ويژه در ميان زنان هنرمند، ابتذال به تمام معناي كلمه رواج دارد. اكنون زن به صورت كالا درآمده است، رسانه ها و شركتهاي توليد كننده، هنر مبتذل را به بازار تزريق ميكنند و هنر متعهد و مطلوب بسيار اندك است. در مجموع، هنر درحال انحطاط است. تلويزيونهاي ماهواره اي نقش زيادي در ارائه هنرمبتذل و منحط دارند. اقشار وسيعي از بينندگان هم اين گونه هنر را مي پذيرند.
*چگونه ميتوان از گسترش هنر مبتذل جلوگيري كرد؟ آيا اين پديده درآينده گسترش خواهد يافت؟
-تا زماني كه طرز تفكر "دم غنيمتي" به صورت نسبي همگاني شده باشد، هنر مبتذل و منحط ادامه خواهد داشت.
*پروژه جديدتان را چگونه پيشبيني مي كنيد؟ كدام مؤسسه اين پروژه را بازاريابي خواهد كرد؟
-شخصاً اجراي اين پروژه را به عهده دارم، اما براي توزيع اين اثر هنري دنبال شركت توزيع كننده هستم. برخي از شركتهاي توزيع كننده به دلايل سياسي و اين كه اين پروژه تجاري نيست، از توزيع آن خودداري كردهاند و خيلي از شركتها به اين اثر هنري علاقهاي نشان ندادهاند.
*منبع:ماهنامه شاهد ياران-11
انتهاي پيام/
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.