تيرانا؛ كتابي كه تركش خمپاره را از مهرداد اوستا دور كرد
خبرگزاري فارس: «در دوران جنگ و در زمان بازديد مرحوم استاد اوستا و جمعي از شاعران از خطوط مقدم جبهه، تركش خمپارهاي از راه رسيده بود و پيش از آنكه بر پيكر ظريف و شكننده اوستا و قلب شاعر او بنشيند، بر تن تيرانايش نشسته بود.»
«محمدرضا تركي» شاعر، پژوهشگر و استاد دانشگاه به مناسبت سالمرگ مهرداد اوستا شاعر برجسته يادداشتي را درباره اين شاعر و مجموعهاي از اشعارش با نام «تيرانا» كه توسط «تركي» ويراستاري شده در اختيار خبرگزاري فارس قرار داد.
متن اين يادداشت به اين شرح است:
«در سال 1370 پس از درگذشت مرحوم اوستا ويرايش برخي از آثار او را بر عهده من نهادند. پس از مدتي كتابهاي «پاليزبان» و «از امروز تا هرگز» و «حماسه آرش» او ويرايش و منتشر شد. در ميان آثار برجاي مانده از آثار استاد، كتابي بود با نام غريب «تيرانا». تيرانا كتابي ضخيم بود با نثري شكوهمند و خواندني. در نسخهاي از اين كتاب كه در اختيارم بود، مؤلف با خط خويش تغييراتي داده بود، گاه عبارتي را حذف يا در گوشه كتاب افزوده بود. اين قراين نشان ميداد كه نويسنده قصد داشته كه چاپ بعدي كتاب را با ويرايشي متفاوت عرضه كند.
نسخه جالبي هم از اين كتاب در كتابخانه حوزه هنري وجود داشت كه نميدانم هنوز هست يا نه. جراحتي بزرگ بر پيكر اين كتاب نشسته بود كه به اثر گلوله شبيه بود و تا عمق كتاب رسوخ و برگهاي آن را متلاشي كرده بود. گويا در دوران جنگ و در زمان بازديد مرحوم استاد اوستا و جمعي از شاعران از خطوط مقدم جبهه، تركش خمپارهاي از راه رسيده بود و پيش از آنكه بر پيكر ظريف و شكننده اوستا و قلب شاعر او بنشيند، بر تن تيرانايش نشسته بود. در دنياي ادبيات، همان گونه كه نوشتن كتابي ميتواند جان نويسنده را به خطر بيفكند، احيانا ميتواند سپر بلاي نويسنده هم بشود!
ويرايش و آمادهسازي كتاب چند ماهي زمان برد و انتظار ميرفت كه مانند آثار پيشين، به زودي منتشر شود، اما به دلايلي كه بر من آشكار نيست، تا سالها بعد طلسم فراموشي تيرانا همچنان ناگشوده ماند و 9 سال پس از آن بود كه گزيدهاي از اين كتاب منتشر شد! تيرانا نخستين بار در سالهاى نخست دهه پنجاه منتشر شده بود تا مقدمهاى بر مجموعه شعر استاد با نام «شراب خانگى ترس محتسب خورده» باشد. تيرانا نثر شاعرانهاي است كه به شعر منثور پهلو ميزند.
نام و نثر اين كتاب، بي آنكه قصد مقايسهاي در بين باشد، از جهتي يادآور ركساناي احمد شاملوست و گويا اوستا با نوشتن آن ميخواسته تسلط خود را بر نثر شاعرانه و شعر منثور به رخ مدعيان بكشد! اين اثر محصول طوفانهاي ذهني نويسندهاي است با تخيلي شگفت! مؤلف بي آنكه آداب و ترتيبي جسته باشد، انديشهها و احساسات خود را در زمينههاي مختلف، از فلسفه و ادبيات گرفته تا مسائل اجتماعي و... بر كاغذ آورده است. نثر تيرانا غالباً تحت تاثير متون كهن فارسي به ويژه تاريخ بيهقي است.
اين شاعر ادامه داده است: تيرانا به يك معني، حسب حال مهرداد اوستا و شرح انديشهها، دغدغهها و دلمشغوليهاي اوست. بخشهايي از كتاب كه به شرح سوانح زندگاني مولف ميپردازد، بسيار خواندني است. در لابه لاي اين صفحات ميبينيم كه فقر و تنگدستي در كنار عشق و شوري بي پايان به دانستن و بيشتر دانستن، چگونه كودكي به نام «محمدرضا رحماني» را از كوران حوادثي عجيب و خواندني ميگذراند، جان او را صيقل ميدهد و او را سرانجام به «مهرداد اوستا» تبديل ميكند.
زندگينامه اوستا، حديث نفس او به تنهايي نيست، بلكه سرگذشت سرگشتگيها، تكاپوها و افتادنها و برخاستنهاي يك نسل از اهالي فرهنگ اين سرزمين است؛ نسلي كه از پس سالهاي جنگ جهاني باليد و در كوران حوادث روزگار، از جمله كشمكشهاي دوران ملي شدن نفت و پس از آن قد راست كرد. اين نسل، نزاع تاريخي سنت و مدرنيته را با گوشت و پوست خويش لمس ميكرد و ميكوشيد از رهگذر انديشهها و مكتبهاي گاه متناقض از ماركسيسم و ناسيوناليسم و ايسمهاي ديگر گرفته تا عرفان و تصوف، روش زندگي كردن در دنياي امروز را بياموزد و به روشنايي فردا نقب بزند. اوستا خود برخي از اين مكتبها و شيوهها را در دورههاي مختلف زندگاني خويش آزمود و سرانجام روح او در كرانههاي ايمان و معنويت آرام گرفت.
«تيرانا» در اين كتاب، مخاطبي است آشنا كه نويسنده سرگذشت دل مجروح خويش را با او بازميگويد. او يك شخصيت مبهم و اثيري است كه در سراسر كتاب، در چهرههاي مختلف و گاه متضاد حضور مييابد و در جاهايي كسي نيست جز خود مؤلف يا گوشهاي از سايه روشنهاي روح دردمند او. هنگام مطالعه تيرانا، جادوي كلمات خيالانگيز و دانستههاي فراوان نويسنده درباره ادبيات، فلسفه، تاريخ، اسطورهشناسي و... خواننده را به فضاهايي شگفتانگيز و متفاوت ميبرد. جريان سيال تخيل و انديشه اوستا، رودخانهاي است كه تلاطمهاي آن، روح را به گردابهاي ژرف احساسات متفاوت پرتاب ميكند.
اوستا در بخشهاي مختلف كتاب، از بسياري از نام آوران شعر و ادب و... از كساني كه با آنان به نحوي حشر و نشر داشته ياد ميكند و اين يادكرد معمولاً با داوريهايي همراه است. كلام او درباره اديبان و شاعران معاصرش، به حكم بصيرتي كه او در سخنوري و نقد ادبي داشت، قابل تأمل و اعتنا و در پارهاي موارد منحصر به فرد است. اوستا در تيرانا همچنين ستايشگر بزرگ طبيعت و زيباييهاي آن است. او دل آزرده از دود و دم زندگاني امروز، آدمها را به بازگشت به طبيعت ميخواند.
او بهترين درودهايش را نثار فرزندان طبيعت ميكند؛ همانان كه همچون چادرنشينان، شبانان و ماهيگيران و... با زبان طبيعت آشنا هستند و آن را درمييابند. اوستا خود به زبان طبيعت سخن ميگويد و از اين روست كه نظم و ترتيب متداول بر نوشتههاي او حاكم نيست: «پس اگر ميبيني كه مرا در بيان احساس هيچ نظمي نيست، مرا با تو به همان زباني سخن است كه نگاه تو را با من... بدان زبان كه نژادهترين و زيباترين زبانهاست، به زبان آفرينش، زبان برآمدن خورشيد به شبگير و فرونشستن آن در امواج اقيانوس، زبان خاموش و گوياي همه فرزندان طبيعت...!»
از نكات قابل توجه در نثر تيرانا، تركيبسازيهاي بديعي است كه محصول ذهن و زبان خلاق اوستا و چيرهدستي او در حوزه كلمات است. گزيده تيرانا را ميتوان نوعي «تهذيب» و «تحرير» و «تلخيص» دانست كه در ادبيات گذشته ما سابقه فراوان دارد. بايد اقرار كنم كه فراهم آوردن گزيدهاي منسجم از كتابي كه ذاتاً، به دليل ويژگي سبكي خود نظم و ترتيب خاصي را برنميتابد، كار آساني نبوده است. صاحب اين قلم ضمن حفظ ارتباطات درون متني، تلاش كرده است زيباترين و عميقترين بخشهاي كتاب تيرانا را در متن برگزيده خود بياورد و نمونهاي از نثر فاخر فارسي را فراروي خواننده قرار دهد.»
محمدرضا رحماني (مهرداد اوستا) در سال 20 بهمن 1308 هجري خورشيدي در خانوادهاي كه به شعر و ادبيات علاقه داشتند، در شهر بروجرد به دنيا آمد.
مهرداد استعداد فراواني براي شعرگويي داشت به گونهاي كه از كلاس پنجم ابتدايي با تشويق معلمان خود به سرودن شعر پرداخت.
شعرهاي دوران نوجواني وي كمتر به انتشار رسيدند.
در سال 1320 و هنگامي كه مهرداد نوجواني دوازه ساله بود به همراه خانوادهاش به تهران آمد و دوره دبيرستان خود را در يكي از دبيرستانهاي شبانه اين شهر به پايان رساند.
مهرداد اوستا شعرهايي در مخالفت با رژيم پهلوي سرود و مدتي را به عنوان زنداني سياسي در زندان گذراند.
در روز سهشنبه، 17 ارديبهشت سال 1370، در حالي كه مشغول تصحيح شعري در شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در تالار وحدت بود دچار عارضه قلبي شد و درگذشت.
مهرداد اوستا در قطعه هنرمندان در بهشت زهرا تهران به خاك سپرده شده است.
انتهاي پيام/م
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
تازه های کتاب