اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

نامشخص

آيا مسلمان‌كشي در چين واقعيت دارد؟

خبرگزاري فارس: مطالبات به حق مسلمانان اويغور در چين با مطالبات افراد و عوامل وهابي و طالباني مخلوط شده و موضع‌گيري در برابر بحران سين كيانگ را بسيار پيچيده كرده است، اما بررسي‌هاي بيشتر ما را به نتايج واضح‌تري رهنمون مي‌كند.

آيا مسلمان‌كشي در
به گزارش خبرنگار سرويس "فضاي مجازي" خبرگزاري فارس، خبرنامه دانشجويان ايران در يادداشتي درباره مسائل اخير ايالت سين‌كيانگ نوشت؛ نا آرامي‌هاي اخير ايالت سين كيانگ چين كه منطقه اي مسلمان نشين نيز مي‌باشد باعث جلب توجه افكار عمومي جهاني به چين شد. در طي دو سال گذشته اين دومين بار است كه تحولات اجتماعي و سياسي چين در مركز توجه جهانيان قرار مي گيرد، سال گذشته تبت دليل اين امر بود. رسانه هاي غربي تلاش زيادي براي دامن زدن به اين درگيري ها انجام داده اند و سعي كردند به مانند ماجراي تبت در وسعت ماجرا مبالغه را به نهايت برسانند. ريشه‌هاي اين اقدامات را بايد با دقت واكاوي نمود و با توجه به جهات مختلف آن به واقعيت ماجرا پي برد. سين كيانگ كجاست؟ استان يا ايالت "سين كيانگ" منطقه اي كوهستاني - بياباني است كه در شمال غرب كشور چين و در همسايگي آسياي مركزي قرار دارد. نام قديمي تر اين منطقه "تركستان شرقي" است و تقريباً يك ششم چين فعلي را تشكيل مي دهد. مركز اين ايالت، شهر "اورومچي" است كه3279 كيلومتر مربع مساحت دارد. اكثريت جمعيت اين شهر را چيني هاي قوم "هان" -يعني‌ نژاد اصلي مركزچين- تشكيل مي دهند ولي اكثريت مردم كل اين ايالت،مسلمانان ترك تبار از قبايل "اويغور" هستند. شهر "كاشغر" -يا در تلفظ لاتين "كاشگار"- هم از شهر هاي معروف و مهم اين ايالت است. اين شهر در مسير جاده كهن ابريشم قرار دارد. اين ايالت مسلمان‌نشين كه در كشوري كمونيستي قرار دارد، بالغ بر 20 ميليون نفر جمعيت دارد. اعتقاد بر اين است كه بسياري از اويغورهاي مسلمان، قبل از پذيرش اسلام، پيرو مذهب "ماني" بودند، كما اينكه آيين ماني مدت ها دين حكومتي اويغورها بود. سين كيانگ از سال ها پيش و در پي تصرف تركستان شرقي، به نقشه چين اضافه شد. اين ايالت مرزي كه در مجاورت تبت قرار دارد يكي از حساس ترين مناطق چين به شمار مي رود. جمعيت شيعيان كل چين، بيش از سه ميليون نفر تخمين زده مي شود كه تعداد زيادي از آن ها در سين كيانگ زندگي مي كنند؛ اما گزارش دقيقي از آمار آن ها در دست نيست. اويغورها كيستند؟ "اويغور"ها، "ئويغور"ها، "ايغور"ها يا "آيغور"ها مردم ساكن غرب چين هستند كه منطقه تمركز سكونتشان، ايالت خود مختار سين كيانگ در شمال غرب است. "خواجه رشيد الدين فضل الله همداني" در كتاب جامع التواريخ در شرح اقوام و قبايل تركي به لفظ ايغور مي رسد و مي نويسد: "ايغور به تركي يعني "جمع شدن". اين نامگذاري به اين خاطر بود كه تغز خان، خان ترك 9 فرزند داشت كه به آن ها اغوز مي گفتند. فرزند اول بنا بر سنت ديرين بايد به پادشاهي مي رسيد و به همين خاطر بايد با دختر عمويش ازدواج مي كرد. اما وي در نهان، مسلمان و موحد بود، پس به نامزد خود گفت من مسلمان و موحدم و اگر مي خواهي با تو ازدواج كنم بايد به دين اسلام در آيي، و به او تاكيد كرد كه اين راز را با كسي نگويد. نامزد وي اين موضوع را به پدر و عمويش بازگو كرد. در نتيجه فرزند اول مورد عتاب افراد خانواده قرار گرفت و از او خواستند به دين آبا و اجدادي بازگردد ولي او قبول نكرد. پس ميان آن ها درگيري در گرفت و كساني كه به دور اغوز خان جمع شدند را "ايغور" نام نهادند." بر اساس اين نوشته، مبناي تشكيل اويغورها، مبنايي مذهبي و بر پايه اسلام بوده است. اويغورها اغلب شهرنشين هستند و به بازرگاني و پيشه وري مشغولند. آنان پيش از تسلط چين به اين منطقه، دولت مستقل خود را داشتند و درطول تاريخ چندين بار زمام مناطق پيرامون در مغولستان و آسياي مركزي را هم به دست گرفتند. در سال هاي كنوني به دنبال ترقي اقتصادي در چين اين منطقه نيز دچار تغييرات اقتصادي و جمعيتي شده است. زبان ايغورها، "اويغوري"، "ئويغوري" يا "تركي اويغوري" است. اين زبان تا حدود زيادي تاثير گرفته از زبان فارسي بوده و رسم الخط آن عربي است. آغاز ماجرا ماجرا از آن جا آغاز شد كه اويغورهاي مسلمان در اعتراض به كشته شدن دو تن از هم كيشان خود به دست افراد قوم "هان" (قوم غير مسلمان) و عدم جديت مقامات چيني در پيگيري قضيه، به خيابان هاب شهر ارومچي ريخته و خشم فرو خورده خود را از چندين دهه تبعيض و بي عدالتي فرياد زدند. قوم "هان" اما اين بار نيز با اطمينان از حمايت قاطع دولت چين، افراد خود را به خيابان ها ريخت تا تظاهر كنندگان اويغور را سركوب كند. رويارويي دو قوم، درگيري شديدي را در پي داشت كه به كشته شدن 184 نفر شامل 137 تن از قوم هان، 46 نفر از قوم اويغور و يك نفر مسلمان هوئي منجر شد. در اينكه ريشه اين درگيري ها در احساس برتري قوم هان نسبت به مسلمانان اويغور و تبعيض هاي موجود در جامعه چين است، شكي نيست. دولت چين به دنبال الحاق منطقه مسلمان نشين سين كيانگ به خاك خود در سال 1949، دست به بر هم زدن تركيب جمعيتي اين منطقه زد و با روانه كردن مردمي از قوم هان به سين كيانگ، موازنه جمعيتي اين منطقه را به نفع قوم "هان" يعني به سود دولت چين بر هم زد. تا بتواند به سهولت آن را در كنترل خود نگه دارد. محدوديت هاي زماني براي مسلمانان اويغور ايجاد شد. با افزايش تضاد نژادي، به تدريج نطفه درگيري هاي قومي نيز بسته شد تا سرانجام روزهاي مياني تيرماه 88 شاهد رويارويي خونين اين دو قوم باشد. بنابراين، آن چه كه در اين قضايا به دولت چين مربوط بوده و مورد اعتراض است، اتخاذ سياست هاي تبعيض آميز عليه قوم اويغور است؛ اعتراضي كه مسلمانان جهان نسبت به تمامي دولت هاي غير اسلامي درباره وضعيت اقليت مسلمان آن جوامع دارند. در پي اين درگيري‌هاي قوميتي اما دو جريان در هم تنيده با موقعيت هاي متفاوت جغرافيايي، با نياتي كه به هيچ رو نشاني از دلسوزي براي مسلمانان در آن پيدا نيست، با اشتياق زايد الوصفي دست به مصادره آن به نفع اهداف خويش زدند. جريان اول شامل مخالفان جهاني چين است كه حوادث اخير را فرصت بي بديلي براي پيگيري بحث تجزيه استان سين كيانگ از چين مي داند، منطقه اي بي نهايت استراتژيك كه يك ششم خاك چين را تشكيل داده و بزرگترين منابع نفتي و گازي اين كشور و نيز معادني چون طلا، زغال سنگ و نقره در آن جا قرار دارد. جدا شدن سين كيانگ از چين، قطعاً كار پكن را براي هميشه در معادلات جهاني با دشواري هاي جدي روبرو خواهد كرد. واشنگتن مهره لازم براي مصادره اغتشاشات را در اختيار داشت. جريان دوم اما جرياني در داخل ايران است كه در هر حادثه اي، ماهيت ماجرا و طرف هاي درگير هرچه و ههركه باشد، برايش تفاوتي نمي كند. هدف، همراهي با غرب در همه وجوه و به هر شكل ممكن است و در اين راه، چشم و گوش بسته و به عبارت بهتر "فكر" بسته، در خدمت اهداف غرب گام برمي دارد. علي رغم اينكه اكثر كشته شدگان درگيري هاي اخير چين از قوم غير مسلمان است، رسانه هاي مدعي اصلاحات همه كشته شدگان سين كيانگ را مسلمان معرفي كردند و در همان حال به جاي حمايت از مسلمانان اويغور، تحليل هاي محافل و رسانه هاي غربي را بازنويسي كردند. آنان از اين اقدام دو هدف عمده را دنبال مي كردند؛ يا دستگاه ديپلماسي كشور را تحريك كرده و آن را مجبور كنند كه در واكنشي عجولانه، به جريان ايجاد شده در غرب پيوسته و با حمايت از تجزيه سين كيانگ، در وضعيت مخاصمه با اين كشور قرار گيرد؛ و يا اينكه در صورت عدم ورود ايران به اين جريان، ضربه اي حيثيتي به جمهوري اسلامي وارد كرده و با اشاعه فرضيات كذب، دولت را به رفتار دوگانه در برابر مسلمانان جهان متهم كنند؛ با اين ادعا كه جمهوري اسلامي در حالي از مسلمانان غزه حمايت مي كند كه در برابر قتل عام مسلمانان سين كيانگ توسط دولت! چين سكوت كرده است. شديدترين واكنش نسبت به وقايع چين از سوي نخست وزير تركيه بود كه او نيز به دنبال آشكار شدن اهداف تجزيه طلبانه غرب، رفتار سياسي خود را وارد چاچوب هاي قانوني و حقوقي كرده و يادآور شد كه "آنكارا قصد مداخله در امور داخلي چين را ندارد و به تماميت ارضي چين احترام مي گذارد" ربيعه قدير كيست؟ خانم ربيعه قدير يا رابه كادير متولد 1948 و در حال حاضر فعال حقوق بشر و رئيس "كنگره جهاني اويغور" (World Uyghur Congress) است كه براي تجزيه استان سين كيانگ (تركستان شرقي) فعاليت مي‌كند. او پس از متاركه با شوهر اولش به تجارت مي پردازد و كار خود را در زمينه پارچه و نساجي توسعه مي دهد و آن چنان پيش مي رود كه چندي بعد صاحب دو فروشگاه در شهر ارومچي مي شود و از آن زمان به زن ميليونر معروف مي گردد. او جزء 5 نفر پولددارترين افراد در چين است. در سال 1981 براي بار دوم ازدواج مي كند. او در سال 1992 رئيس اتاق بازرگاني شين جيان و عضو كنگره ملي خلق گرديد و اندكي بعد حامي حقوق زنان شد. در سال 1995 به عنوان عضو فعال نمايندگان دولت چين، در كنفرانس جهاني زن در سازمان ملل متحد سخنراني و شركت نمود. در سال 1997در پي انتقادات شديد از سياست هاي دولت، از نمايندگي كنگره خلق اخراج شد. در آگوست 1999 دولت چين او را كه قصد داشت، با نماينده و بازرس كنگره آمريكا ديدار كند دستگير نمود، كه در مارس 2005 آزاد شد. ربيعه كادير پس از آن از كشور خارج وبه آمريكا رفت و به همسر تبعيدي خود پيوست و در حال حاضر هر دو ساكن واشنگتن آمريكا هستند. او در جولاي 2008 (پيش از برگزاري المپيك چين) با جرج بوش، رئيس جمهور وقت ايالات متحده ديدار داشت. وي در اين باره گفت:"من از ديدار با پرزيدنت بوش كه درست قبل از المپيك پكن صورت گرفت و ايشان طي آن پشتيباني خود را از ملت اويغور بيان كردند، بسيار مفتخرم. پرزيدنت بوش با اين تصميم كه با ما ملاقات كنند، پيام محكمي به دولت چين فرستادندكه اين دولت نمي بايستي دست به سركوب زند و حقوق بشر را پايمال نمايد." اين سخنان هنگامي بيشتر معنا مي يابد كه به اهداف كنگره جهاني اويغور توجه شود. چه آن كه اين سازمان پس از تاسيس خود از سال 2004 تمام سعي خود را دارد تا به عنوان نماد دموكراسي خواهي و حقوق بشر در سين كيانگ مطرح شود. و اتفاقاً حمايت هاي آمريكا از اين جريان به دليل همين وابستگي ايدئولوژيك و سياسي اين سازمان به مفاهيم نظام ليبرال دموكراسي است. هم اكنون از قدير با عنوان رهبر تجزيه طلبان ياد مي شود و غرب سعي دارد درگيري هاي قوميتي چين را شورش هاي يك جانبه قوم اويغور با هدف تجزيه جا بزند. كنگره آمريكا در روزهاي اخير رسماً از وي و جريان تجزيه طلبي حمايت كرد. "بيل دلهانت" به نمايندگي از حزب دموكرات و "دانا روهر اباچر" به نمايندگي ار جمهوري خواهان در ساختمان كنگره در كنار ربيعه قدير حضور يافته و ضمن اعلام حمايت از وي، او را شخصي خواندند كه سه بار براي دريافت جايزه صلح نوبل نامزد شده و تاكيد كردند كه چين نبايد به وي افتراي تجزيه بزند. "ايان كلي" سخنگوي وزارت خارجه آمريكا نيز اذعان كرد كه "قدير از بنياد اعانه ملي براي دموكراسي (NED) كمك هاي مالي دريافت مي كند."(ان.اي.دي. سازماني است كه از طرف كنگره آمريكا مأموريت حمايت مالي از جنبش هاي تجزيه طلبي در كشورهاي مخالف واشنگتن را به عهده دارد). اين است كه خبر و تحليل درباره "جنبش تجزيه طلبي" از پرده رسانه هاي غربي پايين نمي آيد و در تصاويري كه ضميمه اين تحليل ها مي شود، كساني به نام اويغورها، پلاكاردهايي انگليسي در حمايت از تجزيه و استقلال تبت و تايوان! نيز در دست گرفته اند... مناطقي كه به هيچ وجه مسلمان نشين نيستند. به وضوح حركت ايشان و سازمان كنگره جهاني اويغور، حركتي در جهت اهداف آمريكا است. در همين راستا تعداي از نمايندگان كنگره آمريكا با حضور شخص خانم قدير به حمايت كامل از خانم قدير و انتقاد از چين پرداختند. و جالب آنكه واكاوي بيانيه اي كه در سايت واحد مركزي خبر تركستان شرقي (www.uyghur.org) آمده است براي دريافتن اهداف اين جريان حائز اهميت به نظر مي رسد. در اين بيانيه با تأكيد بر اينكه حركت اعتراضي آن ها يك حركت ديني نيست، از آقاي اوباما، از دولت و مردم اسرائيل كمك خواسته شده است، و جالب آن كه از مردم اسرائيل با عنوان برادر نام برده اند. خانم قدير همچنين به وضوح "جنبش اسلامي تركستان شرقي" را رد كرده است. و با توجه به افكار ايشان و نيز توجه به ضرور بودن دستور حجاب در اسلام و اين كه ايشان حتي يك عكس با حجاب ندارند، كاملاً مشخص است كه حركت ايشان يك حركت سكولار و غير ديني است (اگر ضد ديني نباشد!!). در حوادث اخير نيز اين جريان خود را به شدت مطرح و به عنوان حامي اين معترضان اعلام كرد. اين در حالي است كه جنبش اسلامي تركستان شرقي در جريانات اخير كاملاً كناره گرفت. و نقشي در آن نداشته است. جالب آنكه اين جنبش اسلامي، مانند باقي حركت هاي اسلامي در جهان، از سوي آمريكا به عنوان گروهي تروريستي شناخته مي شود! لذا با توجه به مباحث فوق به نظر مي رسد كه اين تحليل درست باشد كه اين ناآرامي هاي اخير، نه در راستاي دفاع از ظلمي كه به مسلمانان مي رود كه درحقيقت يك حركت تجزيه طلبانه به رهبري جرياني سكولار است كه در راستاي منافع آمريكا جهت فشار بر چين قرار دارد. در حقيقت اين گروه قرار است نقش دالاي لاما در تبت و ناآرامي هاي آن عليه دولت چين و همپيماني با آمريكا ايفا كنند. تبت نيز در سال گذشته دچار ناآرامي هايي شد كه آن ها نيز خواستار استقلال اين منطقه از چين بودند. و به صورت صريح با حمايت آمريكا از اين جريان همراه بود. تحرك شديد وهابيت در سين كيانگ علي رغم آن كه تعداد زيادي از شيعيان چين، در ايالت سين كيانگ زندگي مي كنند، اما آن چه مسلم است اين كه مسلمانان قوم اويغور و ايلت سين كيانگ، از اهل تسنن بوده و حتي علما و روحانيون قديمي آن ها اطلاع چنداني از مذهب اهل بيت (ع) ندارند. در سال هاي اخير هم فعاليت وهابيون و سلفي ها شدت پيدا كرده و تعداد زيادي از طلاب جوان و روحانيون جديد اويغور، در دانشگاه هاي متعصب عربستان سعودي درس خوانده و تحت آموزش خشن وهابي بوده اند. تعدادي نيز در الازهر به درس مشغول بوده اند. تقريباً تمامي طلابي كه هم اكنون در چين زنداني هستند هم از همين فارغ التحصيلان مي باشند. اين چيزي است كه خود "خانم ربيعه قدير" -رهبر كهنسال ناراضيان اويغور كه در آمريكا به سر مي برد- هم به آن اذعان كرده است. يكي از روش هاي وهابيون در چين، تاسيس مدارسي براي مسلمانان است كه با هزينه سعودي ها فعاليت مي كند و نوجوانان مستعد پس از شناسايي و تحصيل اوليه در اين مدارس، به عربستان اعزام و در مدارس وهابي مشغول به تحصيل مي شوند. ناگفته پيداست كه مدارس وهابي سعودي، چه محصولات خطرناكي را براي جوامع اسلامي و غير اسلامي تربيت مي كنند، و شايد بتوان اندكي نيز به دولت چين حق داد كه با توجه به جنايات وهابيت، طالبان و القاعده در عراق، عربستان، افغانستان، پاكستان و حتي اروپا و آمريكا، نسبت به فعاليت اين مدارس مشكوك و نگران باشد. هر چند اين شك و نگراني، حتي اگر تعطيلي مدارس افراطي را تجويز كند، دليل و مجوزي براي قتل و كشتار مسلمانان نمي شود. مويد اين مطلب اينكه شبكه القاعده در واكنش به حوادث اخير اين ايالت، تهديد كرد كشته شدن مسلمانان را در شهر ارومچي چين تلافي خواهد كرد.در اين تهديد، گروه موسوم به "القاعده در مغرب اسلامي" تهديد كرده است با هدف قرار دادن نيروهاي كارگر چين در شمال غرب آفريقا، كشته شدن مسلمانان شهر ارومچي را تلافي كند. هم اكنون صدها هزار چيني در خاورميانه در شمال آفريقا -ازجمله پنجاه هزار تن در الجزاير- كار ميكنند. اگر به اين مسئله دقت كنيم كه شبكه القاعد و گروه هاي وابسته با آن، هيچ گاه نسبت به مظلوميت و كشتار شيعيان عكس العملي نشان نداده اند تحليل مسئله آسان تر خواهد شد. نتيجه اينكه مطالبات به حق مسلمانان اويغور -كه در پايين بررسي خواهند شد- با مطالبات افراد و عوامل "وهابي" و "طالباني" مخلوط شده و موضع‌گيري در برابر بحران سين كيانگ را بسيار پيچيده كرده است. تحليل واكنش تركيه در اين شرايط واكنش شديد تركيه نيز كاملاً قابل درك است. تركيه از زمان آتاتورك براي جايگزيني ناسيوناليسم به جاي دين، بر نژاد و قوميت ترك تأكيدات بسياري داشته است. از همان موقع كشور تركيه خود را مسئول همه ترك هاي جهان مي داند. و آرمان اتحاد دنياي ترك، يك درخواست هميشگي آن است. تا آن جا كه وزارت خانه اي براي ترك هاي خارج از تركيه ايجاد كرده است و بر همين سياق حمايت از تركمن هاي عراق (فراتر از حمايت سياسي و در حد كمك نظامي)، تركمن هاي افغانستان، چچن و ترك اويغور چين كاملاً واضح است. و جالب آن كه حركت هاي تجزيه طلبانه سين كيانگ، براي تركستان شرقي (نامي كه براي خود قائلند) پرچمي برگزيده اند كه عيناً شبيه پرچم تركيه است. و تنها رنگ آبي دارد. پرچم اويغور (تركستان شرقي) دقيقاً مشابه پرچم تركيه تنها با رنگ متفاوت، علاوه بر اينكه به دليل روابط گستره تركيه با آمريكا و غرب، هيچ ضرري براي اين تقابل با چين، متوجه دولت تركيه نمي شود. و در كنار اين دولت تركيه به شدت به دنبال ايجاد نقش فعال تري از خود در دنياي اسلام است. و مسلماً غرب نيز خواهان اين است كه كشوري كه آن ها ميانه رو مي نامند، بر مناسبات جريانات اسلامي موثر باشد. و اين به معني نفوذ بيشتر آمريكا بر جريانات اسلامي خواهد بود. تحليل حادثه سين كيانگ واقعيت اين است كه ناآرامي هاي اخير چين را به هيچ وجه نمي توان مذهبي قلمداد كرد و اصولاً چنين مسئله اي صحت ندارد؛ اينكه يك عده با شعارهاي انگليسي درباره آزادي و غيره جلوي دوربين هاي شبكه هاي تلويزيوني غرب رژه بروند را نبايد اقداماتي مذهبي دانست آن هام در ايالتي كه درصد كساني كه با انگليسي آشنا هستند به صدم درصد نيز نمي رسد. دومين عامل يعني دخالت آمريكا و كشورهاي اروپايي است كه در مقابله با چين كاملاً هم داستان هستند. در ماجراي ناآرامي هاي تبت عكس هاي چند راهب تبتي با چنان گستردگي تبليغ شد كه بسياري گمان مي كردند تبت در خون و آتش شعله ور است در حالي كه چيزي در ميان نبود و نبرد واقعي در رسانه هاي غربي در جريان بود. استراتژيست‌هاي برجسته آمريكايي مانند هنري كسينجر بار ها از تهديد چين سخن گفته‌اند، آن‌ها معتقدند كه چين از سال 2010 به صورت يك تهديد عمل خواهد كرد و از 2025 يك چاش تمام عيار براي آمريكا محسوب مي شود. شايد آن ها چين را نيز مانند شوروي بيش از حد بزرگ مي‌دانند! مدل اقتصادي چين به دليل درون زا بودن و ويژگي هاي منحصر به فردي كه دارد كار مقابله را براي غربي ها با دشواري مواجه كرده است؛ چيني ها هرگز به برنامه صندوق بين المللي پول و بانك جهاني عمل نكردند و سرنوشت خود را به نهاد هاي غربي كه هيچ اعتمادي به صداقت آن ها نيست نسپردند به همين دليل به بحران بزرگ شرق آسيا گرفتار نشدند. اين دلايل باعث شده است كه آمريكايي ها به عنوان آخرين راه حل، وحدت و يكپارچگي داخلي چين را هدف بگيرند. عملكرد خوش بينانه اي كه در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 در چين درباره آزادي هاي مطلوب غرب وجود داشت منجر به حوادث ناگوار ميدان "تيان آن من" شد و چيني ها را از خواب خرگوشي بيدار كرد و باعث شد ديگر با نيات آمريكا خوش بينانه برخورد نكنند و جلوي فعاليت بي حد و حصر موسسات فرهنگي و رسانه هاي غربي را بگيرند. كشورهاي غربي سال گذشته با تحريك عده قليلي در تبت فشار سياسي زيادي بر چين وارد كردند و تلاش كردند اوضاع داخلي چين را مصادف با المپيك پكن ناآرام جلوه دهند. چنان كه پيش بيني مي شد سين كيانگ به دليل تفاوت هاي نژادي و مذهبي گسترده اي كه دارد داراي ظرفيت هاي بالقوه اي براي ايجاد تنش است و البته چنين نيز شد. اگر چه برخي با ساده لوحي از تلاش براي آزادي و غيره در ايالت غربي چين سخن مي گويند اما واقعيت استفاده ابزاري آمريكايي ها از مسائل داخلي چين براي اهداف جهاني خود است. وضعيت مسلمانان در چين بحث جداگانه اي است كه بايد به آن پرداخت؛ آن ها توان حضور در مناصب حكومتي را دارند، سخنگوي وزارت خارجه چين از ترك هاي مسلمان سين كيانگ است، مردم منطقه همگي اذعان دارندكه در دوران رشد اقتصادي علي رغم اين كهاز مراكز صنعتي شرق كشور دور هستند وضعيت معيشتي آن ها بهبود يافته است. تجربه موفق آمريكا در راه اندازي انقلاب هاي مخملي در اروپاي شرقي، قفقاز و آسياي ميانه باعث شده است كه اين كشور از اين ابزار به عنوان عاملي كم هزينه به صورت استفاده از طرفداراني كه در كشور هاي هدف آماده كرده بهره برداري نمايد و هم چنين از ابزار رسانه اي قوي براي فريب توده هاي مردم استفاده كند. ناآرامي هاي ايالت سين كيانگ چين نيز از اين قاعده مستثني نيست، آنها از اين مسئله براي تضعيف چين استفاده مي كنند. تجربه نشان داده است كه ايالات متحده به راحتي از امكاناتي كه در اختيار دارد چشم‌پوشي نمي‌كند، بدون شك اين پرونده مختومه نمي‌شود و در آينده نيز شاهد موارد مشابهي خواهيم بود. انتهاي پيام/
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول