خبرگزاری فارس-گروه فعالیتهای قرآنی: اکنون در کشور نهادهای بسیاری در حال اجرای فعالیتهای قرآنی در زمینههای متعددی هستند؛ اما شاید جالب باشد که بدانیم نخستین بار چه کسانی و در کجا فعالیت سازمان یافته قرآنی را در جمهوری اسلامی ایران آغاز کردند.
«مهدی قرهشیخلو» رئیس سازمان دارالقرآنالکریم به عنوان وارث اولین دفتر قرآنی سازمان تبلیغات اسلامی کسی است که به سراغ او رفتیم تا در این باره با او گفتوگو کنیم چرا که گفته میشود این تشکیلات قدیمیترین ساختار قرآنی کشور است.
او که از قاریان بینالمللی کشورمان نیز هست موفقیت خود را در زمینههای قرآنی مدیون سازمان تبلیغات دهه 60 میداند و به همین دلیل با شوری خاص به شرح تأسیس و تأثیرگذاری بخش قرآنی این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد که در ادامه از نظر شما خواهد گذشت.
اولین دفتر سازمان تبلیغات اسلامی در زمینه قرآنی در چه سالی راهاندازی شد؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی بخشی از نهادهایی که در راستای فعالیتهای انقلابی گام برمیداشتند، با دستور امام خمینی(ره) و برخی دیگر نیز بر اساس نیازهای جامعه شکل گرفتند. در آن زمان در حوزه قرآن کریم نیز عقب ماندگیهای بسیاری وجود داشت؛ به طوری که کل توانمندی قرآنی تأثیرگذار در کشور، جلسات محدودی از جمله جلسات قرآنی مرحوم «مختاری» در مشهد و «شکوهنده» در اصفهان و همچنین آقایان «مروت»، «مولایی» و «بیگلری» در تهران بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، نیاز به مضامین قرآنی در جامعه بیش از گذشته احساس شد؛ بنابراین به دستور حضرت امام خمینی(ره)، شورای عالی تبلیغات برای گسترش فرهنگ دینی در سال 60 تشکیل شد. یکی از دلایل اصلی برای تشکیل این شورا، موضوعات قرآنی بود تا از این طریق خلاهای موجود در جامعه برطرف شود.
کمتر از یک سال پس از راهاندازی شورای عالی تبلیغات، بخش قرآنی آن که زیرمجموعه معاونت فرهنگی بود، آغاز به فعالیت کرد. من در آن زمان محصل بودم اما به واسطه استادم آقای «سیدمحسن خدامحسینی» با این شورا در ارتباط بودم.
بخش قرآن شورای تبلیغات اسلامی با دو اتاق 14 متری شروع به کار کرد؛ در آن زمان آقایان «خدامحسینی»، «سلیمی»، «موسوی»، «خواجوی»، «حاجیشریف»، «علیرضا حشمتی» و همچنین مرحوم «اربابی» و «صبحدل» مسئولان بخش قرآنی این شورا بودند.
رابطه و آشنایی این افراد از کجا شروع شده بود؟
سازمان اوقاف و امورخیریه از افرادی که در حوزه فعالیتهای قرآنی تجربه داشتند، برای راهاندازی مسابقات بینالمللی قرآن کریم دعوت به عمل آورد و پس از آن اولین مسابقات بینالمللی قرآن در کشور توسط این افراد برگزار شد؛ اما در سال 61، آنها پس از مدتی به دلیل اختلاف نظراتی که با مدیریت سازمان اوقاف داشتند، همکاری با این سازمان را رها کرده و در بخش قرآنی سازمان تبلیغات شروع به فعالیت کردند که با توجه به جنگ ایران و عراق و گسترش روحیه جهادی در جامعه و همچنین فضای انقلابی کشور فعالیت بخش قرآنی شورای تبلیغات به سرعت گسترش یافت و این شورا با حداقل امکانات فعالیت قرآنی را پیش برد؛ به طوری که در یک دهه فعالیتهای بزرگی صورت گرفت که به سه مورد از آنها یعنی «ساختار سازی»، «تمرکز زدایی» و «تربیت نیروی انسانی» میپردازم.
اولین ساختار قرآنی در سازمان تبلیغات شکل گرفت و به سرعت رشد کرد
برای نخستینبار در کشور فعالیت قرآنی به ساختاری در بدنه نهاد تبدیل شد که در گذشته این چنین تجربهای در کشور وجود نداشت. در واقع می توان گفت کار هیئتی به فعالیت تشکیلاتی تبدیل و به مرور زمان برای تمامی افراد شرح وظایفی تنظیم شد تا امور قرآنی به صورت سازماندهی شده، صورت گیرد.
اولین تجربه جمهوری اسلامی ایران در ساختارسازی قرآنی زمانی ایجاد شد که در نهاد تبلیغات دینی، ساختاری برای فعالیت قرآنی تعریف شد تا از کار هیئتی به تشکیلاتی تبدیل شود. این تشکیلات با حداقلها آغاز شد، اما به سرعت رشد کرد؛ بخشی از این رشد در مرکز یعنی تهران بود، به طوری که این بخش قرآنی که زیر نظر بخش فرهنگی در دو اتاق کوچک فعالیت میکرد، به جایی رسید که افراد دارالقرآن چند برابر افراد معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات شدند.
فعالیتهای قرآنی دهه 60 جهادی بود نه اداری
با توجه به اینکه در زمان فعلی با برخی کندی و سوء مدیریتها در مسائل قرآنی روبرو هستیم، به نظر شما علت رشد یکباره فعالیتهای قرآنی آن زمان چیست؟
رشد قابل توجه فعالیتهای قرآنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی چند علت داشت. یکی از این علتها این بود که ما خلأ محسوسی داشتیم و نیاز زیادی احساس میشد که این امر باعث همکاری تمامی افراد برای پیشرفت در زمینههای قرآنی شد.
علت دیگر این بود که ما ساختار قرآنی دیگری در کشور نداشتیم و تنها یک مجموعه قرآنی در این زمینه فعالیت میکرد که این مجموعه محل مراجعه تمامی افراد شده بود. علاوه بر این، افرادی متخصص بخش قرآنی را در دست گرفته بودند.
متاسفانه اکنون شاهد هستیم که بسیاری از مسئولان قرآنی توانایی مدیریت فعالیتهای قرآنی را ندارند، اما در آن زمان آقای «خدامحسینی» و اعضای شورای کارشناسی، افرادی بودند که فعالیت قرآنی را میشناختند و سالها پای رحل قرآن نشسته بودند که این امر کمک به سزایی به ترویج فعالیتهای قرآنی کرد. همچنین فضای کشور نیز تاثیرگذاری بسیاری بر رشد امور قرآنی داشت. فضای اول انقلاب، جبهه و جنگ، حضور امام خمینی(ره) و آرمانهایی که انقلاب برای توسعه جهانی داشت، انرژی و انگیزه افراد را برای فعالیت قرآنی بیشتر میکرد.
به طور کلی میتوان گفت که این فعالیتها جنبه اداری نداشت، بلکه فعالیتی جهادی بود به همین دلیل فعالیتهای قرآنی رشد و پیشرفت روزافزونی داشتند.
مدیران متخصص هستند که به ساختار فعلیت میدهند
پس از پیروزی انقلاب افرادی که در شورای تبلیغات فعالیت میکردند که از لحاظ تخصص، انگیزه و سلامت نفس در حد کمال بودند و اگر امروز ما نیز در انتخاب مدیران دقت کنیم، به طور حتم در فعالیتهای قرآنی به پیشرفت خوبی خواهیم رسید.
به نظر من در بحث ساختارسازی ما تجربه خوبی در دهه 60 داشتیم که برای اولین بار ساختاری قرآنی تشکیل دادیم که به جز آن هیچ ساختاری برای قرآن وجود نداشت، بنابراین اکنون باید این تجربه را الگویی ساختاری برای سایر فعالیتهای قرآنی قرار دهیم.
در کشور ما سیاستگذاری و اجرا به درستی صورت نمیگیرد؛ باید توجه داشت که ساختار به ذات خود چیزی ندارد و این مدیر سازمان است که به ساختار فعلیت میدهد.
متخصصانی با عقاید مختلف که تاکنون متحد ماندهاند
منظورتان از تخصص قرآنی چیست؟ و در کدامیک از تواناییها مانند قاری، حافظ و یا مفسر بودن محدود میشد؟
بر اساس حکمت الهی جمعی که در شورای تبلیغات اسلامی دور هم جمع شده بودند، ویژگیهای منحصر به فردی داشتند. به طور مثال آقای «خدامحسینی» مدیر اجرایی، بهترین قاری کشورمان و در نخستین مسابقات بین المللی قرآن ایران نیز رتبه اول را کسب کرده بود، همچنین آقای «سلیمی» در همان سال در مسابقات بینالمللی مالزی حائز مقام نخست این مسابقات شده بود.
آقای «خدامحسینی» در خانواده روحانی و اهل مطالعه و علم بزرگ شده بود و توانمندی مدیریتی خوبی داشت و تنها یک قاری نبود.
آقای «سلیمی» نیز که در مقطعی از دوران خدمت خود فرمانده دانشگاه علوم و فنون ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. مگر میشود کسی توان مدیریتی نداشته باشد و در این منصبها قرار گیرد؟! در همین جمع مرحوم استاد «اربابی» نیز حضور داشتند، شاید وی در مدیریت و سابقه اجرایی همچون این افراد نبود، اما در ارتباطات و تعامل در اوج قرار داشت. به طور کلی این افراد به نحوی مکمل هم بودند.
مرحوم «اربابی» به عنوان پشتوانه معنوی که تعامل خوبی داشت، آقای «حسینی» به عنوان مدیر اجرایی، آقای «موسوی» به عنوان استاد آموزش، افرادی تاثیرگذار در شورای تبلیغات اسلامی بودند که هرکدام با ویژگیهایی خاص خود، مجموعه را کامل کرده بودند؛ بنابراین میتوان این امر را یکی از مهمترین نقاط قوت فعالیتهای قرآنی در آن زمان دانست.
نکته جالب این است که این افراد در عین اختلاف نظر در مسائل سیاسی، به خوبی با یکدیگر فعالیت میکردند که تاکنون این تفاوت سلیقهها باعث تشتت و جدایی آنها در اجرای امور قرآنی نشده است.
گفتید که همه آن زمان سازمان تبلیغات را به عنوان متولی امور قرآنی میشناختند یعنی یک جای واحد؛ با توجه به تعدد نهادهای قرآنی آیا این امر امروز هم قابل تحقق است؟
اگر تمرکز را به این معنا بگیریم که اجرا و سیاستگذاری در یک مجموعه صورت گیرد، اشتباه است؛ چرا که در این زمان این تمرکز جوابگوی نیازهای جامعه نیست، در صورتی که در اوایل انقلاب تمرکز فعالیتهای قرآنی باعث رونق ساختارهای قرآنی شد.
به نظر من بهترین الگو برای فعالیتهای قرآنی، وزارت ورزش و جوانان است. تمامی سیاستگذاریها در زمینه ورزش در وزارت ورزش تبیین میشود؛ اما این سازمان برای هر کدام از فعالیتهای ورزشی، بخش و مدیری مجزا قرار داده است که همان فدراسیونها باشند؛ یعنی تمرکزی تعریف شده که در اجرا، شاخه و دستهبندیهای متفاوتی دارد. به طوری که هیچ کدام از شاخههای ورزشی در کار یکدیگر دخالتی ندارند و هر کدام فعالیت تخصصی خود را به نتیجه میرسانند.
پیشنهاد مدل ورزشی برای فعالیتهای قرآنی
منظورتان سیاستگذاری واحد و اجرا به صورت شاخهبندی است؟
بله. با توجه به نیاز امروز جامعه که با افزایش جمعیت بیشتر شده است، باید مرکز سیاستگذاری و نظارت و ارزیابی واحدی در کشور داشته باشیم که تمامی شاخهها با این مرکز هماهنگ باشند، اما در اجرا باید شاخهبندی کرد و مسئولیت را به افرادی توانمند واگذار کنیم.
امروزه مشکل اصلی ما تداخل اجرایی فعالیتهای قرآنی است. در آن زمان تنها یک ارگان فعالیتهای قرآنی را اداره میکرد و محل رجوع تمامی افرادی که احساس نیاز به کارهای قرآنی داشتند، بود؛ اما امروزه تعدد نهادهای قرآنی با مأموریتهای موازی باعث ناهماهنگی در فعالیتها شده است؛ برای رفع آن باید هر نهاد مسئول فعالیتی خاص باشد و مدیر نهاد علاوه بر ارتباط مستمر، از فعالیتهای خود گزارشی ارائه دهد تا نحوه عملکرد نهادها مشخص شود. به طوری که اگر نهادی خوب عمل کرد، تشویق شود و چنانچه ضعفی در عملکرد نهادها وجود داشت، در برطرف کردن آنها بکوشیم.
سازمان تبلیغات اسلامی با ایجاد کانونهای قرآن از فعالیتهای قرآنی تمرکززدایی کرد
دومین مبحث تمرکززدایی است. نگاه تمرکز زدایی یعنی اینکه ما ساختار را از مرکز که تهران بود به سایر استانها نیز گسترش دهیم که این نگاه باعث شد فعالیتقرآنی در تمام کشور نفوذ کند.
وقتی ساختار تشکیلاتی فعالیتهای قرآنی راهاندازی شد، به سرعت در کشور توسعه یافت؛ یعنی این مجموعه تنها در پایتخت فعالیت نداشت، بلکه با سیاست تمرکززدایی الگویی برای تمامی نقاط کشور شد به طوری که در زمانی کوتاه کانون قرآن در بیشتر استانهای کشور راهاندازی شد.
مثلا در آذربایجان غربی آقای «علیزاده» اولین مسئول اداره دارالقرآن در آن استان سال گذشته پس از 30 سال خدمت به قرآن بازنشست شد.
این تشکیلات مرکزی به زودی در استانها شکل گرفت و و نگاه اینگونه نبود که همه با تهران هماهنگ باشند، بلکه شرح وظایف و برنامههای کانونهای قرآن در هر استان مشخص شد که این موضوع در تهران ساختار پیدا کرد و به سرعت در سایر استانها گسترده شد.
در برخی استانها همچون سیستان و بلوچستان هیچ فعالیت قرآنی صورت نمیگرفت که پس از انقلاب، پل ترانزیتی بین تهران و زاهدان طراحی شد و برخی از فعالان قرآنی به زاهدان میرفتند تا برنامههای متنوع قرآنی برگزار کنند که خوشبختانه این امر با موفقیت و استقبال خوبی مواجه شد.
دورههای 1500 نفره تربیت معلم قرآن در دهه 60
پس از تشکیل ساختار فعالیتهای قرآنی و تمرکز زدایی، اولین خلأ، کمبود نیروی انسانی بود. نگاه استراتژیکی که افراد در آن زمان داشتند، این بود که بدون اتلاف وقت شروع به شناسایی ظرفیتهای انسانی در استانها کنند که اولین فعالیت در این راستا، برگزاری دورههای تربیت معلم قرآن به صورت متمرکز بود. در آن زمان امکان برگزاری دورهها در استانها وجود نداشت، به همین دلیل افرادی از نقاط مختلف کشور به اردوگاه شهید باهنر تهران میآمدند تا دورههای تربیت معلم قرآن که دورهای 21 شبانهروز بود، سپری کنند.
در هر تابستان حدود یکهزار و 500 نفر از نقاط مختلف کشور آموزش میدیدند و به استانهای خود میرفتند و به عنوان کادر قرآنی سازمان دارالقرآن محسوب میشدند. این دورههای آموزشی بستری برای شناسایی و معرفی افراد مستعد به جامعه اسلامی بود.
هم اکنون نیز میتوان گفت بسیاری از افرادی که از نیروهای شاخص قرآنی هستند، مثل آقایان «طیب» از اساتید قرآن استان کرمان، «قیداری» از اساتید قرآن استان البرز، آقای «لطفینیا» از اساتید قرآن استان گیلان، «کریم منصوری» قاری کشورمان، «میرقلنج» از اساتید قرآنی آذربایجان غربی در آن زمان شناسایی شده و آموزش دیدند.
نخبگان مسابقات قرآن دهه 70 در دهه 60 تربیت شدند
بنابراین، اینکه گفته میشود بسیاری از قاریان بینالمللی ما جزو کشفیات سازمان تبلیغات اسلامی در دوره پس از پیروزی انقلاب بودند، درست است؟
بله. بسیاری از فعالان قرآنی در این دورههای آموزشی کشف و پرورش یافتند. به طوری که اگر از بسیاری از اساتید قرآن آن زمان بپرسید آنها خودشان را مدیون سازمان تبلیغات در دهه 60 میدانند.
دوره تربیت معلم یکی از این فعالیتها بود، علاوه بر آن مسئولان تبلیغات اسلامی با اساتید جلسات قرآن تهران ارتباط برقرار کردند تا برترینها را معرفی کنند که در هر جلسه قرآنی حدود دو نفر معرفی شدند.
سال 63 در میدان فلسطین جلساتی برگزار میشد، من در آن زمان 15 سال داشتم. آقایان «قصریزاده»، «ربیعیان»، «پورزگری»، «عباسی» و بسیاری از فعالان قرآنی در این جلسات که حدود یک سال برگزار شد، حضور داشتند. ما پس از آموزش، به گروههای چهار نفره تقسیم شدیم تا زیر نظر یک استاد آموزش تخصصی را ببینیم.
من با مرحوم استاد «محمد غفاری» کار میکردم. این فعالیتها بستری برای بروز استعدادهای افراد شد، به طوری که در دهه 70 شاهد کسب رتبههای مختلفی در مسابقات بینالمللی توسط قاریان و حافظان قرآن کریم که در این جلسات پرورش یافتند، بودیم.
برخی از مدیران قرآنی امروز هم پرورش یافتگان سازمان تبلیغات دهه 60 هستند
موضوع جدی که در آن زمان مورد توجه قرار گرفت، بحث کادرسازی بود. مسئولان قرآنی شورای تبلیغات نه تنها در زمینه پرورش قاری و حافظ قرآن فعالیت داشتند بلکه نگاه پرورش مدیران قرآنی آینده را نیز در دورههای آموزشی مد نظر داشتند.
من که هماکنون مسئول سازمان دارالقرآنالکریم هستم، این موقعیت خود را نتیجه تلاشهای سازمان تبلیغات در دهه 60 میدانم؛ فعالیت اداری من با سازمان تبلیغات تقریبا از سال 65 شروع شد، قبل از آن دانشآموز بودم و در سازمان تبلیغات رفت و آمد داشتم. به یاد دارم در سال 67 که سمینار مسئولان دارالقرآن استانها برگزار شد، آقای «خدامحسینی» گفتند که من باید در این سمینار برنامههای سازمان دارالقرآن را برای افراد توجیه کنم. این روش مدیریتی فرصتی برای شکوفایی استعدادها و ایجاد انگیزه در بین افراد شد.
در آن دهه در برخی از استانهای مستعد افرادی را اعزام کردند تا فعالیت و آموزشهای قرآنی گسترش یابد. آقای «عباسی» حدود 4 سال در آذربایجان شرقی به عنوان مسئول دارالقرآن این استان مقیم شد که بیشتر افراد قرآنی در آذربایجان شرقی مدیون دوره مدیریت وی هستند. آقای «اسماعیلی» فعال قرآنی استان زنجان نیز دو سال به سیستان و بلوچستان رفت و مسئول دارالقرآن آنجا شد، همچنین آقای «توپچی» مدتی در استان سیستان و بلوچستان مستقر شد. من نیز در مقطعی قرار بود به استان فارس بروم، اما شرایط مهیا نشد.
درس اخلاق عملی در مکتب برترین قاریان قرآن ابتدای انقلاب
نکته مهم و کلیدی در فعالیتهای قرآنی سازمان تبلیغات توجه مسئولان به ویژه آقای «خدامحسینی» به تربیت چند بعدی نیروهای قرآنی بود؛ آنها تلاش میکردند افراد تربیت شده علاوه بر حافظ، قاری و مدیر بودن، اخلاق قرآنی نیز داشته باشند.
در همین راستا خاطرهای میگویم تا اهمیت اخلاقمداری و تربیت عملی را بیشتر توضیح دهم.
من به عنوان نوجوان 14 ساله وقتی در سازمان تبلیغات میدان فلسطین میرفتم، بارها استاد «عباس سلیمی» به احترام یک نوجوان تمام قد بلند میشد و وقتی من مینشستم وی نیز مینشست که این امر برای من از هزار جلسه و منبر ثاثیرگذارتر بود که این فرد با این جایگاه برای من اینهمه احترام قائل است.
من اولین سفر خارجی را با ایشان در سال 66 رفتم، آقای «سلیمی» مسئول گروه بودند. در این سفر 5 روزه به سوریه و لبنان، وی تا نیمههای شب گزارش تحلیلی سفر را مینوشتند. در پایان سفر این گزارش حدود 350 صفحه شد. استاد «سلیمی» ساعت 3 نصف شب میخوابید و صبح که ما بلند میشدیم صبحانه حاضر کرده و منتظر بود ما بیدار شویم. این امر برای ما جز شرمندگی چیزی نداشت، اما بهترین درس عملی و قرآنی را به ما دادند، چرا که نشان دادند یک پیشکسوت قرآنی خود را در مجموعه قرآنی خادم میداند. اینها در روحیات ما تاثیر تربیتی زیادی داشت.
همچنین، اولین سالی که برای مکه انتخاب شدم، مصادف با همین دورههای تربیت معلم بود. من در سن 16 سالگی استاد دوره تربیت معلم شدم و علاوه بر تدریس، فعالیتهای جانبی از جمله توزیع غذا، ظرف شستن و امور دیگر را نیز انجام میدادم؛ وقتی از دوره برگشتم به من گفتند برای مکه انتخاب شدی و همه هم تبریک میگفتند برای من سفر حج تمتع رویا بود.
در این بین که همه تبریک میگفتند استادم آقای «خدامحسینی» با حالتی خاص به من گفت: «چرا اینجا نشستی، بلند شو برو آشپزخانه ظرفها را بشور؟ در آن زمان من خیلی ناراحت شدم. شاید پس از 10 سال معنای این حرکت را فهمیدم که ایشان از همان ابتدا میخواست به من بفهماند که مغرور نشوم و اینکه اگر جامعه قرآنی در مسابقات بینالمللی رتبه میآورند، دلیل بر این نیست که تکبر کرده و خود را از دیگران جدا بدانند، اینها نگاه تربیتی است. بسیاری از آفتهایی که امروزه دچار آن هستیم، به دلیل آموزشهای تک بعدی است که تنها به یک مسئله توجه میشود.
پس از پیروزی انقلاب، مجموعه نیروهایی که با سازمان تبلیغات کار میکردند، افرادی اخلاقی بودند که امتیازی بزرگ بود. این در مجموع سه مشخصه و اتفاق بزرگی بود که در دهه 60 توسط اساتید قرآنی افتاد که به نظر من هم اکنون نیز باید از این الگو استفاده کنیم. افرادی که در آن مقطع فعالیت داشتند در این سه حوزه موفق عمل کردند.
گفتوگو؛ مهدی خدایی
تنظیم؛ مریمالسادات آجودانی
انتهای پیام/م.خ