به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، در روزگار وانفسایی که همه دغدغه نان دارند و آن را در کولهبار افکارشان همیشه و همه جا با خود میبرند، هنوز هم هستند کسانی که فارغ از فکر مال و منال دنیا، به رسم مولا یتیمنوازی میکنند و از اموالشان میبخشند تا لبخند یتیمی را بخرند؛ کسانی که دنیایشان را میدهند تا حامی شوند و حمایت کنند دنیا و آخرتشان را به واسطه برق شادی در چشمان یک کودک یتیم.
از دسترنج حلالشان کنار میگذارند تا چتری شوند بر سر کودکی. عروسکی بخرند یا کتابی، کیفی یا کفشی و لباسی تا بلکه بعدها چندین و چند حامی از هر یک از این کودکان تربیت شود؛ که خداوند جل جلاله در قرآنش میفرماید: «مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه یک صد دانه باشد.»
این سخن صریح خداوند جلال است در قرآنی که در شب قدر نازل شد و در ماهی به نام صاحب قرآن؛ رمضان. رمضان است و شب قدری دارد به عظمت تفسیر قرآن.
و آیا این همان شب قدری نیست که علی در آن عاشقانه کوچهگردی می کرد و شبگرد میشد و دردهایی را تسکین میداد که چاه را هم توان درک و تحمل آن نبود؟
و آیا در این کوچهگردی عاشقانه دستان ضعیف کودکانی را لمس نمیکرد و دست بر سر یتیمانی نمیکشید که رنج سترگ یتیمی و فقر، قلبهای کوچکشان را میآزرد؟
و شاید این قرآن ناطق که مهرش در شبهای قدر بر دلهای خرابهنشینان کوفه نازل میشد، تفسیری از قرآن خدا باشد که در شب قدر بر زمینیان فرود آمد؛ إنا انزلناه فی لیلةالقدر...
انکار نمیتوان کرد که البته لحظه لحظه چنین شبی با این همه مهر پدرانه و خریدن ذوق کودکانی در گوشههای خرابات، باید هم بهتر از هزار ماه باشد؛ لیلةالقدر خیر مِن ألف شهر...
آنجا که خداوند تبارک در ماعون قرآنش «فذلک الذی یدعالیتیم» میگوید؛ آنانی را منکر روز جزا میداند که یتیم را با خشونت میرانند و دیگران را به اطعام مسکین نمیخوانند و پس از آن میگوید: «وای بر آنان که ریا میکنند.»
و این چنین است که قرآن ناطق خدا، علی، این گونه بیتاب و بیقرار کودکانی است که گرسنه نانند و تشنه محبت پدر؛ یتیمانی که رنجهایی بزرگ را در تن و جان خسته تاب میآورند.
و این بیتابی مولا چه زیبا در شب قدر تفسیر میشود. شب قدر، تفسیر زنده قرآن، قرآن ناطق، کوچهگردی و عشق، کیسه نان و خرما، چشمان یتیمان و گوشههای خرابهها و در آخر هم خندههایی معصومانه و سرشار از شوق که روح را در وجودت جاری میکند و «تنزل الملائکة و الروح فیها» را به یاد میآورد؛ همان فرشتگان و روح که به اذن پروردگارشان در این شب نازل میشوند؛ بإذن ربهم مِن کل أمر...
رهروان این مولا چه مریدانه راه مراد در پیش میگیرند و بهشت و جهنم از یاد میبرند. اذن میگیرند از خدایشان، چهره میپوشانند و فقط و فقط برای او میروند تا نیکیهایشان در تاریکی شبها پنهان شود؛ که علی هم در راز و نیازش با خدای خویش او را نه به خاطر ترس از جهنم و طمع بهشت میپرستید؛ بلکه سودای خداوندی در سر داشت که خود بهای جانش بود و در چنین شبهای قدری تا طلوع سپیده بر بندهاش سلام و رحمت و برکت میفرستاد؛ سلام هیَ حتی مطلع الفجر...
انتهای پیام/77011/ق40/ظ1004