بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
5 سال پس از فتنه سال 88
ابطحی خواستار تعیین مرز بین اصلاحات و جنبش سبز شد
محمدعلی ابطحی، معاون پارلمانی دولت اصلاحات به تازگی در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه اعتماد به مهمترین مسئله اصلاحطلبان از نگاه خود اشاره کرده و گفته است:
«موضوع مهمی با توجه به فضای سیاسی امروز پیش روی اصلاحات قرار دارد. بزرگترین عاملی که در برابر جریان تاریخی اصلاحطلبی وجود دارد تعیین تکلیف مرزهای اصلاحطلبی و جریانی است که در سال ٨٨ به وجود آمد. این دو نگاه به صورت رودربایستیدار در کنار هم قرار گرفتهاند در صورتی که به صورت مبنایی باید این مرزها مشخص شود و تحلیل و نگاه مشخصی در مورد نسبت جریان اصلاحطلبی با آن جریان وجود داشته باشد. از نظر من این موضوع مهمترین معضل پیش روی اصلاحطلبان است.
وی در ادامه و در پاسخ به سؤال خبرنگار اعتماد که از وی میپرسد «مشخص کردن این مرزها باید از سوی احزاب و افراد اصلاحطلب صورت بگیرد یا رهبری این جریان باید این مرزبندیها را مشخص کند»؟ پاسخ میدهد: «البته در حال حاضر من نگاه و تحلیل ارزشی به این موضوع ندارم. ممکن است این دو جریان نقاط مشترک یا نقاط افتراقی با هم داشته باشند اما موضوع مهم این است که باید این نقاط اشتراک و افتراق مطرح شود و مهمتر این است که هیچکس این موضوع را باز نکرده است»
*محمدعلی ابطحی فیالواقع روی دیگری از صحبت مهم چند هفته قبل خاتمی را تکرار کرده است.
خاتمی چندی قبل در دیدار با جوانان حزب اعتماد ملی ضمن اینکه چندین مرتبه عبارت «پذیرفتن اشتباهات» را در سخنانش بهکار برد، گفته بود: «واقعا ما باید بگوییم که و چه نیستیم، تا معلوم شود که چه کسی هستیم... ما درون این نظام هستیم»
او همچنین افزوده بود: باید خط قرمز را تشخیص دهیم.
خاتمی این صحبتها را پس از آن مطرح کرد که در یک دیدار سیاسی از این گفته بود که نظام نسبت به اصلاحطلبان بدبین است و اصلاحطلبان باید برای حذف این بدبینیها تلاش کنند.
پس از این صحبتها بود که معاریف اصلاحطلبی همچون پزشکیان، مرعشی، منتجبنیا، خرّم، قنبری، نقیبزاده و اخیراً ابطحی به صحنه آمده و بصورت تلویحی همهی فرازهای اشاره شده از صحبتهای آقای خاتمی را مورد تأکید و تأیید قرار دارند و حتی برخی از آنان از «عذرخواهی» نیز سخن گفتند.
بروز این رفتارها با توجه به روششناسی رفتار اصلاحطلبان احتمال رخداد «عذرخواهی آقای خاتمی از رفتارهای سال 88» را نشان میدهد.
رخدادی که با توجه به انسداد سیاسی فعالیتهای اصلاحطلبان در سالهای پس از سال 88 و با توجه به رأی نیاوردن آنها طی 13 سال گذشته در هیچ انتخاباتی؛ احتمال وقوعیافتن زیادی دارد.
رسانهها و روزنامهنگاران اصلاحطلب نیز پس از اظهارات اشاره شده از سوی خاتمی، چه در یادداشتها و چه در مصاحبههای خود (همانگونه که در سؤال خبرنگار اعتماد نیز قابل مشاهده است) به استقبال از صحبتهای خاتمی رفتهاند و از این رخداد با عناوینی مثل «کلیدی که قرار است قفلها را باز کند» و «احتمال خلق یک اتفاق تازه میان اصلاحطلبان» نیز یاد کردهاند.
در این میان چهرههایی همچون آیتالله موحدی کرمانی و آیتالله خاتمی نیز در صحبتهایی که اخیراً داشتهاند از مفهوم احتمال پذیرش توبه برخی مؤثرین سال 88 در صورت رعایت پیششرطها سخن گفتهاند.
حسین صفارهرندی نیز چندی قبل در یک همایش دانشجویی در همین زمینه سخن گفت و آیه 160 سوره بقره را در بحث پذیرش توبه احتمالی مؤثرین در فتنه، مورد اشاره قرار داد.
صحبتهای ابطحی مبنی بر تعیین مرز، چیزی به نام «جنبش سبز» و ضرورت تعیین وجوه اشتراک و افتراق آن با یک جریان سیاسی خاص در کشور را مورد اشاره قرار داده است.
مسئلهای که در میان اصلاحطلبان، موافقین و مخالفینی دارد و کسانی مثل عبدالله نوری در زمره کسانی هستند که قبل از این از نسبت داشتن جنبش سبز با اردوگاه خود سخن گفتهاند!
سیدمحمدصادق خرازی نیز اخیراً در یک گفتوگوی رسانهای از این گفته بود که حرکت خاتمی، حرکت جنبش سبز نبوده است.
برخی دیگر از چهرههای همفکر ابطحی نیز در صحبتهای خود حتی از ضرورت «اقناع اپوزسیون»! سخن گفتهاند.
***
پس از کنایههای ناصحیح زیباکلام و شیرزاد صورت گرفت
سریعالقلم:خودکفایی معنایی ندارد!
محمود سریعالقلم، از استادان اصلاحطلب و چهرهای که گفته میشود مشاور رئیس جمهور است اخیراً در یک سخنرانی در جمع فعالان اتاق بازرگانی با بیان اینکه در بین سیاستمداران، روحانی نخستین فردی است که با آمار و ارقام صحبت میکند! گفته است: اگر 10هزار خارجی در ایران زندگی میکردند، اکنون هوای آلوده نداشتیم زیرا آنها اجازه نمیدادند که هوای تهران آلوده باشد یا اگر 26میلیون توریست و گردشگر خارجی داشتیم، خودرو پراید از کشور جمعآوری میشد!
به گزارش روزنامه تعادل، وی راهکار افزایش وحدت شیعه و سنی را در افزایش روابط اقتصادی دانسته و همچنین اظهار کرده است: بنده بارها تاکید کردهام که خودکفایی معنایی ندارد، هیچ کشوری خودکفا نیست اما قفل شدن روی ویژگی و خصوصیات یک کشور بسیار خوب و مفید است، بهعنوان مثال لهستان از جمله کشورهایی است این کار را بهخوبی انجام داده و فرآیند جهانی شدن را بهسرعت طی کرده است و این کشور خود را به آلمان قفل کرد زیرا میدانست این کشور از لحاظ علم و صنعت بسیار پیشرفته است.
*صحبت سریعالقلم مبنی بر «بیمعنایی خودکفایی»! در تضادّ مصرّح با مفهوم اقتصاد مقاومتی است و شوربختانه آنکه در جمع فعالان اتاق بازرگانی، تفکری را ترویج میکند که بر مبنای آن کشور باید به بهانه لزوم حضور در دهکده جهانی، چشم به دست بیگانگان داشته باشد.
اندک مدتی قبل از تأکید اخیر سریعالقلم بر «بیمعنا بودن خودکفایی» بود که صادق زیباکلام و احمد شیرزاد نیز در یک سخنرانی مشترک به تقبیح برخورداری کشورمان از انرژی هستهای پرداخته و این توانمندی را نکوهش کرده بودند.
سریعالقلم همچنین در مقام نکوهشگر «خودکفا شدن کشور»! توضیحی نمیدهد که در سفرهای گسترده خود به ممالک راقیه آیا تأکید رسانهها، مردم و مسئولان آن سرزمینها را بر خودکفایی و استفاده تامّه از توانمندیهای داخلی ندیده است؟!
او همچنین در بحث آلودگی هوا نیز در حالی از این میگوید که اگر 10هزار خارجی در ایران زندگی میکردند، اکنون هوای آلوده نداشتیم! که چندی قبل گفته بود، راه کاهش آلودگی هوای تهران داشتن ارتباطات بینالمللی است.
گفتنیست بیان صحبتهای تملّقآمیز نسبت به رئیس جمهور نیز کار صحیحی نیست که متأسفانه برخی از چهرهها گاهی مرتکب آن میشوند.
سریعالقلم در روزهای آغازین روی کار آمدن رئیسجمهور روحانی نیز در مقالههایی جداگانه در نشریه آسمان و روزنامه ایران، به مدح صفات رئیسجمهور روحانی پرداخته بود.
صحبت بعدی اشاره شده از وی مبنی بر نقش روابط اقتصادی در افزایش وحدت شیعه و سنی نیز باید به اقتراح خواص و اصحاب رسانهها گذاشته شود.
***
مشاور ارشد ظریف:
بهار عربی از حضور خیابانی جوانان ایران در سال 88 تأثیر پذیرفت!
سیدمحمد صدر، از چهرههای اصلاحطلب، مشاور ارشد وزیر امور خارجه و مشاور محمد خاتمی اخیراً در بخشی از گفتوگوی خود با سایت حزب ندای ایرانیان گفته است: مجموعهای از سیاست داخلی و خارجی دولت اصلاحات باعث شد که ظرفیت الگوبرداری در منطقه برای این موضوع به وجود آید. چند سالی به طول انجامید تا بهار عربی در کشورهای عربی آغاز شد.
او که گفته میشود پژوهشگر وزارت خارجه نیز هست، همچنین گفته است: باید به این نکته نیز اشاره کنم که انتخابات سال 88 و اینکه چقدر جوانان در خیابانها مخصوصا تا قبل از روز انتخابات با آزادی، عشق و علاقه به فعالیت میپرداختند، تاثیرگذار بود تا الهام بخش بهار عربی باشد.
*سوگمندانه باید گفت که این صحبتها علیرغم اصرار چندی قبل محمد خاتمی مبنی بر حذف بدبینیهای نظام نسبت به اصلاحطلبان؛ اما به عمق بدبینیها میافزاید.
اینکه چهرهای که بعنوان مشاور آقای خاتمی و آقای ظریف شناخته میشود به عرصه رسانهها بیاید و با حالت نوستالژی! از رفتارهای منجر به وقوع فتنه و حرکات فتنهگون سال 88 یاد کند و همه آنها را نیز الهامبخش رخداد پرمضمون بیداری اسلامی عنوان کند؛ ثمری جز عمق بخشیدن به بدبینیهای به حق نظام نسبت به اصلاحطلبان ندارد.
جدای از این مسئله باید در پاسخ به صحبتهای صدر، بر این مسئله تکیه کرد که خود انقلابیون کشورهای عربی و آفریقایی و حتی تحلیلگران آمریکایی نیز این حرف آقای صدر را قبول ندارند.
چه اینکه مقامات آمریکایی در حین انقلاب مصر عنوان کردند که صدای شنیده شده از میدان التحریر، همان صدایی است که در انقلاب سال 1979 از ایران اسلامی به گوش میرسید.
و همان تحلیلگران نیز خطبه عربی مقام معظم رهبری برای انقلابیون مصری را یکی از نقاط عطف انقلاب مصر عنوان میکنند. (انقلابی که اگرچه بعدها به دلیل جدی نگرفتن زنگ خطر «مصادره»! به ورطه برخی اشتباهات بزرگ افتاد)
و دقت شود که آنها نگفتند ما این رخداد را ثمره حرکت اصلاحطلبان ایرانی و جریانی میدانیم که لیدر آن برای کار انتخاباتی از یک کشور عربی نیز پول ستانده است!
همچنین است که باید به آقای صدر گفت «اسرائیل ستیزی» و اعلام برائت از اسرائیل حرکتی بود که تقریباً در تمامی حرکات بیداری اسلامی در کشورهای خیزش کرده دیده شد.
شعار مرگ بر اسرائیل و حمله به سفارتخانههای اسرائیل و آمریکا حرکات مبرّزی در طول بیداری اسلامی در کشورهای عربی و آفریقایی بودند که قاعدتاً با توجه به مواضع جریان متبوع آقای صدر و معاریف آن پیرامون ضرورت نزدیکی به آمریکا و عدم تنشزایی! نمیتوان مدعی بود از حرکت اصلاحطلبان کپی شدهاند!
گفتنیست، عبارت بهار عربی نیز کلیدواژه بدیلسازی شده مورد استفاده رسانههای غربی برای دور کردن معنای اصیل حرکت «بیداری اسلامی» است که متأسفانه یک جریان سیاسی خاص در داخل ایران، در طول دوران خیزشهای بیداری اسلامی تاکنون همواره از آن استفاده میکند و هیچگاه حاضر به استفاده از عبارت گویای «بیداری اسلامی» که خیزشی همچنان جاری محسوب میشود؛ نشده است.
در همین زمینه، وابستگان حلقه انحرافی نیز از عبارت «بیداری انسانی»! استفاده میکردند و از بهکار بردن «بیداری اسلامی» اکراه داشتند.
***
عکسهایی که از کاریکاتورهای موهن شارلی ابدو خطرناکتر هستند
این تصاویر روزهای برفی را شبکه خبری الجزیره منتشر کرده است.
تصاویر مذکور اما متعلق به شهری در اروپا و آمریکا نیستند...!
عکسهای بالا مربوط به روزهای برفی در شهر «رامالله» در کرانه باختری در فلسطین اشغالی هستند.
شهری فلسطینی که اگرچه در این تصاویر آرام نشان داده میشود و خودروی بنز و رفت و آمد جوانها در آن سوژه اصلی محسوب میشود اما طی ماههای گذشته شاهد افزایش حملات علیه صهیونیستها بوده و طبق دکترین اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی ایران در روند مقاومت فلسطینی، تسلیح خواهد شد.
آمریکا و شبکه رسانههای جهانی وابسته به کاخ سفید چند سالی است که تلاش دارند بحث مقاومت فلسطینی را بویژه در بخش کرانه باختری، تمام شده قلمداد کنند و به افکار عمومی مردم جهان و منطقه خاورمیانه اینطور القا کنند که سازش تشکیلات خودگردان و محمود عباس با رژیم اشغالگر قدس و در ادامه جهانی شدن کرانه باختری! مورد رضایت فلسطینیان است.
این رسانهها با همساننشان دادن سرزمینهای کرانه باختری با شهرهای اروپایی و آمریکایی در رسانهها، تلاش میکنند تا مخاطب را به این باور برسانند که نسل جدید جوانان فلسطینی دیگر دلی در گرو «مقاومت» ندارد و به تفریح و زندگی! میاندیشد.
آنها هماکنون در رسانههای خود، سرزمینهای اشغالی را شهرهایی نشان میدهند که جوانانش به خوانندگی علاقه دارند و ورزش پارکور تمرین میکنند، سبک زندگی غربی! آرامش فراوانی به مردم بخشیده است و عدهای منتظر موّاج شدن دریا هستند تا به ورزش موجسواری بپردازند!
همهی این تلاشها اما در حالی است که به گواه اخبار و مستندات، آتش مقاومت همچنان در دل جوانان و مردم ساکن سرزمینهای اشغالی زبانه میکشد و رژیم صهیونیستی از ناحیه کرانه باختری با تهدیدات روزافزونی مواجه است.
تهدیداتی که با دکترین «تسلیح کرانه باختری» وارد مراحل جدیدتری شده است.
طی ماههای اخیر، میزان عملیاتهای استشهادی علیه صهیونیستها با سلاحهای سرد و گرم افزایش یافته و رسانههای صهیونیستی نیز گزارش دادهاند که روند پرتاب سنگ به سمت یهودیان در مناطق اشغالی دامنه شدیدتری پیدا کرده است.