به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، امروزه به دلیل سبک آموزش در ایران از همان ابتدای دوره مهد کودکان تا زمان دانشجویی آنها، سبک و سیاق بیشتر فارغالتحصیلان به سمت استخدامی و شغلهای آسان و بیدغدغه رفته است.
اما در این بین هنوز جوانانی هستند که دغدغهی صنعت و اشتغال کشورشان را دارند و به دنبال حل مشکلات صنعت و در کنار آن ایجاد کارآفرینی میروند. حامد بنانیفرد و حامد شادانفرد دو جوان دهه هفتادی و دو دوست قدیمی از دوران هنرستان هستند.
هر دو نفر از زمان هنرستان تحصیلکرده رشته مهندسی شیمی هستند اما در دوره کارشناسی ارشد بنانیفرد به سراغ گرایش نانو مهندسی دانشگاه کاشان رفته و شادانفرد نیز فارغالتحصیل گرایش فرآوری و انتقال گاز دانشگاه شیراز بود.
این دو دوست قدیمی که زمان زیادی از فارغالتحصیلی آنها نمیگذرد، الآن شرکت دانشبنیان خود را راهاندازی کردند و به رفع مشکلات صنعت مشغول هستند. خبر خوش در مورد این دو جوان هفتادی این است که موفق به صنعتی کردن محصولی میشدند که در دنیا فقط سه کشور به این محصول دسترسی دارند.
برای اینکه متوجه شوم چگونه میشود دو جوان به این مرحله از موفقیت در جوانی برسد به سراغ آنها رفتم و یک گفتوگوی تفضیلی با آنها و دو نفر از اعضای شرکت شتابدهندهای که به آنها کمک میکردند یعنی محمد نکوئیفرد و حمیده امیری، داشتم که مشروح این گفتوگو را در ذیل میخوانیم:
چرا رشته شیمی را انتخاب کردید؟
بنانیفرد: از همان ابتدا به شیمی و کار در آزمایشگاه علاقه داشتم، معمولاً کسانی که از دوره هنرستان وارد رشته صنایع شیمیایی میشوند، هدفشان جذب سریع به بازار کار، آنها هم با حقوق بالا است ولی من از اول هدف و برنامه داشتم که در این رشته ادامه تحصیل دهم بعدازآن یک کسبوکار برای آسایش خانواده خودم راهاندازی کنم.
شادانفر: من از بچگی عاشق پالایش و پتروشیمی بودم و همیشه پوسترهای پالایشگاهها و سکوها را در اتاقم نصب میکردم. علاقهمند به کار در این حیطه بودم که همین مسئله دلیلی بر این شد که زمان انتخاب رشته صنایع شیمیایی که در حوزه نفت و گاز بود را انتخاب کنم.
به دلیل پرورش دانش آموزان هنرستانی باهدف پرورش تکنسین برای صنعت، آنها فقط تا مقطع فوقدیپلم پیش میروند و جذب بازار کار میشوند، اما من علاقهمند بودم که کسبوکار خودم را راهاندازی کنم به همین دلیل در مقاطع بالاتر رشته خودم را ادامه دادم. الآن تقریباً در همان هدفی که داشتم دارم قدم برمیدارم.
در زمان دانشجویی در کنار درس به چهکارهایی مشغول بودید؟
بنانیفرد: از زمان دانشجویی تا همینالان سعی کردم که ازنظر مالی مستقل از خانواده باشم و از کار لولهکشی ساختمان و برقکاری شروع کردم تا سفره عقد، برقکاری صنعتی، فروشندگی و ... مشغول بودم که علاوه بر آن در کنار درس و کار، از همان دوران کاردانی فعالیتهای دیگری مثل ساخت دستگاه هم مشغول بودیم.
بهعنوانمثال یک سیلی در شیراز آمد که یک سری دستگاههای مهم بهخصوص برقی مثل دستگاه آمریکایی به دست آوردن نقطه اشتعال خراب شد که ما همان دستگاه را بازسازی کردیم و کارهایی مثل ساخت یا تعمیر دستگاه را از دانشگاه میگرفتیم و آنها را انجام میدادیم.
شادانفر: مشکل رشته مهندسی این است که به دلیل اشباع در بعضی شهرها کار سختگیر میآید به همین دلیل از زمان هنرستان کارهای مختلفی ازجمله کار در شرکتهای تزئیناتی، سفره عقد، کار شرکتهای تبلیغاتی و ... انجام میدادیم و هدف ما هم این بود که خرج زندگی خود را دربیاوریم.
در دوره هنرستان ما بیشتر زمان خود را روی درس گذاشتیم و در دوران کارشناسی یکی از دستگاههایی که ساختیم دستگاه انتقال حرارت تشعشعی بود که در حوزه انتقال حرارت یکی از دستگاههای مهم است که و الآن در دانشگاه مشهد از آن استفاده میکنند.
چه مشکلی در هدفگذاری و آموزش دانشگاه وجود دارد که باعث میشود دانشجو از مسیری که باید برود، منحرف میشود؟
بنانیفرد: بزرگترین مشکل ایجاد توهم برای دانشجو است که برای آنها نوعی توهم و تخیل ایجاد میکنند که ساخت یک ماده تمام راه است و اینکه پس از ساخت یک ماده، راه دشواری تا تجاریسازی در پیش است را توجه ندارند.
درسهایی مثل کارآفرینی و کسبوکار را میگذراندیم اما تعداد واحد آن خیلی کم بود و فقط اسمی از آن بود. بیشتر تمرکز روی پژوهش بود تا اینکه روی مسائل موردنیاز صنعت و قابلفروش در صنعت؛ البته برای ایجاد کسبوکار قائل هستند اما توجه بیشتر آنها روی بحث مقالههاست.
شادانفر: دانشگاه را نمیشود از صنعت جدا کنیم. بزرگترین مشکل روش تدریس و مقاله نیست، بزرگترین مشکلِ دانشجو این است که او در ابتدای ورود به دانشگاه آیندهی خود را تجسم میکند که بعد از تحصیل وارد بازار کار خواهد شد، اما در دانشگاه با یک روحیه ناامیدی روبهرو میشود.
اکثر فارغالتحصیلان بیکار یا در بخش دیگری مثل بازار آزاد مشغول هستند. این مشکل هم به این دلیل است که دانشگاه بر اساس نیاز صنعت نیرو نمیگیرد، صنعت به دلایل زیادی مثل تحریمها صنعت روی پایی نیست و از آنطرف هم هرسال دانشگاهها ظرفیت خودشان را بالا میبرند که بعد به این آمارها افتخار کنند ولی باید در نظر گرفت که به همین میزان هم بیکاری به وجود میآید. این بزرگترین مشکل دانشگاههای ما است که فقط به دنبال آمار دهی هستند.
مقالات امروز دانشگاه در راستای کمک به صنعت قرار دارد؟
بنانیفرد: نانو علم جدیدی است که هرلحظه در آن عناوین جدیدی کشف میشود و به دلیل سرعتبالای کشفیات جدید در این رشته متخصصان بهراحتی میتوانند در عناوین مختلفی مقاله بنویسند. از طرفی هم اساتید برای اینکه رنک و امتیاز خودشان را بالا ببرند، سعی میکنند تعداد مقالات را بهجای ارتقای کیفیت و کاربردی بودن آنها، افزایش دهند.
ایران یکی دو دهه در صنعت نسبت به علم دنیا عقب است که به این دلیل گپ بزرگی که وجود دارد بین موضوعات مقالات و واقعیت صنعت ایران فاصله وجود دارد. البته این مقالات یعنی خرج کردن برای به دست آوردن آینده، نه برای نیاز حال کشور؛ مقالاتی که هست معمولاً با صنعت امروز ایران نزدیک نیست.
همه تقصیرات مربوط به دانشگاه نیست، بسیاری از دانشجوها نیز همین مسئله را میخواهند که یک پروژه بگیرند و روی آن کار کنند و سریع تمام شود. خود دانشجوها هم این انگیزه رفع مشکلات صنعتی را ندارند. در حال حاضر اکثر دانشجوها به دنبال تحقیق و مقاله روی مواردی هستند که بتوانند دکترای خودشان را با کمترین ریسک بگیرند و یک زندگی آرام را داشته یا مهاجرت کنند.
نکوئیفرد: مقالاتی که در ایران انجام میشود دقیقاً تحقیق برای کشورهای دیگر است. هزینه آزمایش گران است و دقیقاً ما ایرانیها برای کشورهای پیشرفته این کار انجام میدهیم، نهتنها این مسئله بلکه کارشناسهای ما که میلیاردها تومان برای ایران ارزشدارند، بعد از دانشگاه شکار میشوند و مهاجرت میکنند.
این اشکالی در دانشگاه است که نمیدانیم چرا به آن توجه نمیشود و به کشور ما این جریان تحمیل میشود. در این شرایط تحریم پژوهشهایی انجام میشود که برای ما ارزشی ندارد.
امیری: مقالاتی که کار میشود نیازسنجی و احساس نیاز برای آن پروژهها دقیقاً تعریف نیازهای اروپا و امریکا است، نه نیازسنجی صنعت کشور. نیروی جوان ما که با هزینه دولت در ایران تحصیل کردند، استعدادهایشان در مسیر آنها هرز میرود، حتی برای تحقیقهای آنها، جوانهای ما باید تمام دستگاههای لازم را بخرند.
یک کشور بهصورت کلی معماهای آنها را پاسخ میدهند و آنها بعد از پایش این تحقیقات، هرکدام که به دردشان میخورد چاپ و استفاده میکنند. اگر استاندارد وزارت علوم مقاله هست، حداقل نیازسنجی مقالات، مربوط به مشکلات کشور و صنایع باشد.
شادانفر: در بحث مقالهها اساتید به دنبال علوم جدید رفتند. حدود 90 درصد مقالات دانشگاهی الآن ارزش اقتصادی ندارد و فقط در حد تئوری هستند. اساتید میگویند برای آینده است که البته کار اشتباهی هم نیست، در دانشگاه باید روی علم کار شود تا پیشرفتی در آینده صورت بگیرد ولی در بحث عملی مقالات خیلی دور از صنعت هستند.
دلیل بیانگیزه شدن دانشجوها برای حل مشکلات صنعت و کشور چیست؟
بنانیفرد: بخش عظیمی از شکلگیری روحیههای جوانان در خانواده است و بقیه در دانشگاه و محیطهای اجتماعی. در دانشگاه ما با اساتید و دانشجوهایی باروحیههای مختلفی روبهرو هستیم بهعنوانمثال دانشجوی عادی هم ورودی من وقتی خودش را با من که کار پژوهشی میکنم، مقایسه میکند، میبیند که شرایط تحصیلی من و او از نظر مدرک، نمرات و امتیازهای مختلف یکسان است و تفاوتی بین ما نیست، پس به سراغ کار پژوهشی که سختتر است، نمیرود. نبود ارزشها، تنبیهها و تشویقها باعث میشود روحیه تلاشگری جوانان از بین رود.
شادانفر: دانشجو نتیجه را میبیند، وقتی میبیند فارغالتحصیلان با مدرک فوقلیسانس یا دکترا شرکتی را زدند که عموماً موفق نشدند و بعد از 5 سال کار شکست خوردند و در مقابل آنکسی را میبینند که با 22 سال سن در صنعت دارد کار میکند و از ما موفقتر است، مشخصاً راه پژوهش و حل مشکلات صنعت کشور را انتخاب نمیکند و به دنبال استخدام دولتی میرود. این شرایط کشور است که آینده را برای دانشجوها رقم میزند، وقتی مقایسه میکنند و میبینند که آنقدر ریسک شرکت زدن زیاد هست، دیدشان به سمت استخدام میرود نه کارآفرینی.
اگر یک مقام دولتی بودید چهکاری برای ایجاد روحیه کارآفرینی در دانشجوها میکردید؟
شادانفر: ایجاد روحیه کارآفرینی به دو قسمت تقسیم میشود، اول یکبخشی مربوط به خود دانشجوها هست و بخش مهمتر مربوط به تصمیمات دولت است که اگر من روزی مسؤول دولتی باشم این دو راهحل را در دستور کارم قرار میدهم.
بهعنوان یک مقام دولتی اول باید نیاز عرضه و تقاضا را برابر کرد، مثلاً اگر صنعت یک هزار نیرو نیاز دارد ما نباید 10 هزار نیرو تربیت کنیم، قطعاً 9 هزار نفر به مشکل اشتغال برمیخورند. باید ریشهیابی کرد که چرا کشور ما که هم صنعت آن ضعیف است و هم اقتصاد آن بر اساس علوم دانشبنیانی نیست، اینهمه دانشجو دارد؟
مسئله دوم حمایتهای پژوهشی بهعنوان ارتباط بین صنعت و دانشگاه است. ما از همان ابتدا میدانستیم که با مدرک ارشد به دنبال کار استخدامی نباید باشیم به همین دلیل گرایشها را باهدف انتخاب کردیم اما خیلی از مسائل اجرایی و تخصصی که چطور شرکت بزنیم و چطور اداره کنیم که ورشکست نشویم را نمیدانستیم.
شرکتهای شتابدهنده هستند که بین صنعت و دانشگاه قرار میگیرند که هم تجربه صنعت و هم تجربه دانشگاهی دارند و نیازهای صنعت و ایدههای دانشجویی را پیدا کرده و به هم وصل میکنند. دولت باید از این شرکتهای پژوهشی حمایت کند که دانشجوها بتوانند با صنعت آشنا شده و از علمشان درآمد ایجاد کنند.
وجود شرکتی که دانشجوها را با صنعت آشنا کرده و کمک به اجرایی کردن ایدههای آنها کند، بسیار مهم است که گپ بزرگ بین صنعت و دانشگاه هم همین بخش است. اگر دولت هم از این شرکتها حمایت کند باعث میشود دانشجوها پس از فارغالتحصیلی سرگردان نباشند.
حمایت دولت از شرکتهای دانشبنیان به چه صورت باید باشد؟
نکوئیفرد: البته من بهعنوان یک مدیر شرکت پژوهشی انتظاری از دولت ندارم که به ما کمک کند، همینکه سنگاندازی نکند برای ما کافی است. همه نظر ما این است که فرهنگ دولتی پایش را هر جا که میگذارد باعث خرابی و ویرانی میشود. ما نه وام و نه حمایت دولتی نمیگیریم چون نمیخواهیم اثر فرهنگ دولتی در شرکت ما گذاشته شود.
به دنبال آموزش این هستیم که کارآفرینان جوان دولت را بهعنوان منبع پول و ارزش دهنده نبینند، ارزش پترومهر و شرکتهایی که با آن کار میکند در نیازسنجی صنعت هست، شرکتهایی که بافرهنگ دولتی رشد کردند قطعاً ورشکست میشوند.
دولت هرچقدر دورتر بایستد و زیرساختها را فراهم کند و به کار خود یعنی حکومتداری مشغول باشد بهتر است تا اینکه در نیازهای صنعت و در کار پاسخدهندگان به نیازها دخالت کند. مشکل بزرگ ما این است که مشکلهای واقعی را پنهان کردیم. دولت باید زیرساختها را فراهم کند، کار کارآفرین و ارزشآفرین این است که باید مشکلات را حل کند.
امیری: پول در شرکتها، حداقل برای شروع کار خوب نیست، چون ضعفها با این پول پوشیده میشود. منظور از حمایت دولت این است که وظایف خودش را انجام دهد. بهعنوانمثال اکنون فرآیند شرکت زدن یک فرآیند طولانی است، وظایف دولت تسهیل فرآیند کار شرکتهاست.
دولت باید در تسهیلات کمککننده و جانبی شرکتها را حمایت کند، بهعنوانمثال در بحث سربازی، بیمه تأمین اجتماعی، ثبت شرکت، قضاوت کردن در دعاوی و بخشهای پشتیبانهای مالی حمایت کند.
سربازی یکی از معضلات فارغالتحصیلان دانشگاهی فعال در حوزه دانشبنیان است که باید دو سال به سربازی بروند و بعدازآن معلوم نیست چه اتفاقی برای علم آنها بیفتد، البته انجمن نخبگان هم راهکاری برای سربازی دارد که آنها هم شرایط خاص خودش را دارد. مراکز قضایی باید باشد که به دعاوی شرکتهای دانشبنیان در قانون تجارت رسیدگی کند. اکنون بخشهای قضایی به ماهیت فعالیتهای دانشبنیان آشنا نیستند.
نرمافزار مالی که بتواند یک گزارش معمولی بدهد 6 تا 7 میلیون تومان قیمت آن است، دانشجوی تازه فارغالتحصیل شده دانشگاه نمیتواند چنین بخش مهمی را تهیه کند تا مدتی قبل خدمات مالی ازجمله همین نرمافزارها را بهصورت رایگان بود که الآن حذفشده است.
چون فناوری جدید و آزموده نشده هستند، خطراتی در کسبوکار است و کسی که این کار را انجام میدهد فارغالتحصیل دانشگاه و بیتجربه است که این ریسک کار را بیشتر میکند و هرلحظه امکان حادثهای هست به همین دلیل بیمه باید شرکتهای دانشبنیان را بهصورت ویژه حمایت کنند که بهجای آن بهصورت ویژه پول میگیرند.
ضریب مالیاتی مربوط به کارهای پژوهشی 20 درصد است که بیشتر از بازرگانی و تولید است، که بر اساس استانداردهای قوانین مالیاتی شرکتهای تحقیقاتی آمریکا، وارد ایران شده که این برای شرکتهای قوی است نه شرکتهای نوپای ایران.
سابقه فعالیت ابتکاری و اختراعی شما؟
بنانیفرد: اولین کار همراه با آقای شادانی فر یک دستگاهی را که ناکارآمد شده بود، تعمیر کردیم و کل بخشهای سیمپیچ و مدار آن را از اول طراحی کردیم. دستگاه بعدی هم یک نمونه دستگاه نقطه ابری و ریزش مواد نفتی بود. سومین دستگاه را از یک نمونه خارجی ساختیم بدون اینکه از آن نمونهبرداری کنیم.
این دستگاه تشعشعی را با یک روش کاملاً متفاوت و با هزینه خیلی کمتر و دقت بالاتر از آن طراحی کردیم و ساختیم. دستگاه بعدی یعنی خشککن فوق بحرانی را در دوره کارشناسی ارشد ساختیم که درزمینهی عصارهگیری گیاهان استفاده میشود.
ما از گذشته به ماده آیروژل رسیده و به دنبال صنعتی کردن آن بودیم. نمونه ساختهشده از آن قیمت کمتری نسبت به نمونهی چینی دارد. البته قیمت و صنعتی کردن ماده کل مطلب نیست، چون ما از نظر تولید هیچ مشکلی نداشتیم ولی از نظر فروش ماده، تهیه مواد اولیه و ایجاد کارخانه مشکل داشتیم که پس از صحبت با رئیس پارک علم و فناوری و آشنایی با شرکت پترومهر دید کلی به ما داده شد و حرکت ما را بهجای ایجاد شرکت خودمان به کسب تجربه در کنار این شرکت تغییر داد وگرنه بهاحتمالزیاد در آینده زندانیهای نخبه بدهکار به دولت بودیم.
توضیحاتی در ارتباط با کراکینگ سرد دهید و اینکه این طرح چقدر پیشرفت داشته است؟
بنانیفرد: کراکینگ سرد صنعتی است که از نفت سیاه میتوانند انرژی مانند بنزین و گازوئیل تولید کنند. این فرآیند دو راه دارد، راه اول که تا به امروز اتفاق میافتد این است که مواد خوب نفت را جدا کنند و۸۰ درصد باقیمانده را دور بریزند که در دراز مدت منابع نفتی بهخصوص منابع سبک ما کم خواهد شد و به مشکل برمیخوریم.
راه دوم این است که آن 80 درصد باقیمانده دیگر را طی واکنشهایی در دما و فشار خیلی بالا همراه با تکنولوژیهای پیشرفته تبدیل به انرژی مثل گازوئیل میکند. اما پروژهای که ما داریم روی آن کاری میکنیم این است که انرژی را برای انجام واکنش به صورتی به نفت سیاه میرسانیم که احتیاجی به دما و فشار بالا نداشته باشد.
کار ما این است که بدون اینکه دمای سیال بالا رود نقاط پرانرژی در محیط ایجاد میکنیم که واکنش انجام شود. کانادا و آمریکا و روسیه این کار را انجام دادند و ما هم این کار را انجام دادهایم و در آزمایشگاه بدون دادن دما و فشار بالا به نتیجه رسیدیم. اکنون پایلوت را طراحی کردیم.
شادانفر: فرآیند کراکینگ چند بخش شامل بخشهای تحقیق و پژوهش، آزمایشهای اولیه در آزمایشگاهها، طراحی و ساخت دارد. ما قسمت پژوهش و آزمایشها و طراحی را تمام کردیم که اکنون بخش ساخت نیز تمامشده است و ما اکنون همانند سه کشور آمریکا، کانادا و روسیه، دارای این تکنولوژی هستیم.
شرکتی که مجوز آن را گرفتید بر پایه همین طرح هست؟
بنانیفرد: پارک علم و فناوری روی طرحها خیلی سختگیر هست، به این دلیل که در آینده با شکست مواجه نشوند و معمولاً خیلی از طرحها رد میشوند ولی ما با صد در صد رأی شورا را با این طرح گرفتیم و مجوز ایجاد شرکت به ما داده شد.
چه برنامهای برای آینده دارید؟
بنانیفرد: شرکت را راهاندازی میکنیم و در ابتدا طرح اول را میسازیم، وقتی به نتیجه رسیدیم به شرکتی خدمات دهنده تبدیل میشویم که دانش فنی را در اختیار سازندهها قرار داده و همکاری درونشبکهای خواهیم داشت و آن را گسترش میدهیم. مبنای ارائه خدمات ما ارتقای کیفیت نفت است.
شادانفر: اگر این کارها انجام شود یک سری اهداف بزرگتر از ایجاد شغل و کار برای خودمان داریم. ما خیلی امیدوار هستیم وقتیکه این کار انجام شود باعث تقویت روحیه بقیه و الگویی برای کسانی که در اینجا میخواهند کار کنند و امیدی ندارند، بشویم تا بتوانند آنها هم پا در این عرصه بگذارند که هم برای خود و هم برای کشور سود داشته و اشتغالزایی کنند.
اگر فرصتی پیش بیاید از ایران میروید؟
شادانفر: وقتیکه جوانی ببیند در اینجا کاری نمیتواند انجام دهد، مهاجرت میکند. اگر بدانیم که در اینجا میشود کارکرد و کارمان جواب میدهد و به نتیجه میرسیم، قطعاً از ایران نمیرویم.
نهتنها از ایران نمیروم بلکه بقیه را هم تشویق میکنم که اگر در همینجا میتوانند کاری کنند، بمانند. هیچ جایی مثل ایران نمیشود و امیدوارم که موفق بشویم چون در اینجا درس خواندیم، در اینجا یاد گرفتیم و در اینجا حمایت میشویم، این ظلم است که بخواهیم نتیجهاش را به یک کشور دیگر ببریم.
بنانیفرد: متأسفانه آدم چیزهایی را میبیند که سرد میشود، میبینم که اینهمه کار میکنم که چه شود؟ دوستانی را دیدم که با خودم بودند و بعد رفتند و شرایطشان را که میبینم از من بهتر است.
من همه کارهای خودم را کردم که بروم اما وقتی به این فکر کردم که ایران بیشتر یک صادرکنندهی نفت است و همزمان در این مسیری جدید نیز قرار گرفتم و تغییراتی خوبی در حوزه نفت مثل وارد شدن نفت به بورس ایجاد شد، به این نتیجه رسیدم که بهترین جایی که میخواهیم باشم، ایران است.
حضور نفت در بورس یعنی شما قبلاً اگر از نفت استفاده میکردی یک قاچاقچی محسوب میشدی ولی الآن نفت را در خود کشور میفروشند که باعث میشود مینی پالایشگاههایی زده شود که کار آنها تبدیل نفت به یک مواد باارزش است.
نکوئیفرد: ما از نظر کلان معتقد هستیم که شبکههای خارجی کمککننده به کشور هستند که امروز یکی از دلیلهای مهمی که ما آنقدر تحتفشار هستیم، پخش نشدن شبکههای تجاری ما در سراسر جهان است. باید پایگاه را در ایران ساخت و شبکهها را در خارج از کشور برپا کرد، به این دلیل که ارزشآفرینی و تبادل ثروت صورت بگیرد.
تشکیل این پایگاهها باعث میشود تحریم کردن ما آسان نباشد، هرچقدر این شبکهها گستردهتر و قدرتمندتر باشند، ارزشمندتر هستند.
امیدوارم کشورمان و فرهنگ ما به این نتیجه برسد که پایگاه و ریشهی آنها در ایران باشد و اینجا را هیچوقت از دست ندهند. البته این دیدگاه که خارج بد است را هم نداشته باشند شبکهها را باید در سراسر جهان پخش و از همهجا ارزشآفرینی کرد.
برای سربازی جوانان فکری ریشهای کنید
به گزارش فارس، مشکل اصلی جوانان دانشبنیانی به گفته و تأکید شادانفر و بنانیفرد، این است که بعد از دوران تحصیل و فارغالتحصیلی باید به سربازی بروند. که بیشتر آنها چون از زمان دانشجویی وارد کار پژوهش میشوند اگر بعد از فارغالتحصیلی بخواهند به سربازی بروند، بین کارشان وقفهای ایجاد میشود که بیشتر اوقات جبرانناپذیر است.
البته برای بحث سربازی آنها نیز شرایطی در نظر گرفتهشده است که حاکی از یک نگاه کلی و غیرتخصصی به بحث کسبوکارهای دانشبنیانی دارد. نگاهی که تفاوت تخصصهای فعال در این زمینه را نادیده گرفته و برای همه یک حکم را صادر کرده است.
گفتوگو از سوزان رضایی؛ دبیر گروه اقتصادی
انتهای پیام/ن