سید محمد علویزاده- آسیای مرکزی از جمله مناطقی است که تا چند سال گذشته از آن به عنوان یکی از مناطق دارای پتانسیل بحران و ناامنی در منطقه یاد میشد. این منطقه اکنون به جهت تداوم در ثبات سیاسی و استقرار حاکمیت و شناخته شدن از سوی جامعه جهانی به عنوان کشورهای مستقل و منفک از روسیه و قدرتهای بزرگ جهانی به جایگاهی دست یافته که حتی اطلاق واژه کشورهای پساشوروی نیز به آنان تاحدودی برای آنان مناسب نیست.
این ظرفیت جدید، که در 2-3 ساله اخیر رشدی معنادار داشته به دلیل تغییرات عمده در ساختار سیاسی-اجتماعی این کشورها و همچنین ایفای نقش فعال تر از گذشته در سطح منطقه و جهان بوده است.
البته در این میان، وضعیت ازبکستان و قزاقستان به جهت وسعت، جمعیت و ظرفیتهای بیشتر اقتصادی تاحدودی از 3 کشور دیگر منطقه بهتر مینماید اما رصد روندهای جاری و پیش بینی تحولات آینده، حکایت از ادامه بهبود شرایط و اوضاع و احوال سیاسی-امنیتی به عنوان جدی ترین چالش سالهای گذشته و در نهایت دستیابی به سطح مناسب رفاه اجتماعی و اقتصادی دارد.
در این شرایط که بار دیگر سیاست همسایگی و ضرورت نگاه به شرق همزمان با توسعه دوباره تحریمها و بدعهدیهای طرف غربی در سطح کلان سیاستگذاری مطرح شده آسیای مرکزی با توجه به ظرفیتهای عظیمی که اشاراتی به آن خواهد شد، یکی از نقاط کلیدی توسعه روابط و دور زدن تحریمها محسوب میشود.
به عبارت دیگر آسیای مرکزی از پتانسیل مطلوبی برای پیگیری سیاست خارجی نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران برخوردار است و بنا به ویژگیهای خاص این منطقه میتواند نوک پیکان سیاست خارجی نگاه به شرق باشد.
البته در تدوین راهبردهای کلان بایستی به ویژگیهای مهم این منطقه نیز توجهی ویژه داشت. منطقه آسیای مرکزی در ابعاد مختلف، دارای ویژگیهای استراتژیک منحصر به فردی است که یادآوری برخی از مهمترین آنان میتواند بر ضرورت استفاده از پتانسیل بالای این منطقه، صحه گذارد.
** موقعیت ژئوپلتیک-ژئواستراتژیک به دلیل واقع شدن در مرکز قاره آسیا محل تلاقی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای
** ژئواکونومیک به دلیل وجود منابع عظیم انرژی؛ به ویژه نفت و گاز حوزه خزر و موقعیت خاص ترانزیتی
** ژئوکالچرال که بعد از خاورمیانه به مرکز ثقل تحولات بینالمللی تبدیل شده است
** مجاورت با مناطق و حوزههای استراتژیک چین در شرق، روسیه و اروپا در غرب (پل ارتباط شرق و غرب) و همسایگی با مناطق استراتژیک افغانستان و ایران در جنوب، مجاورت با دریای خزر به عنوان موضوعی چالشی در جغرافیای منطقه.
** وسعت نسبتاً زیاد (بیش از 2.9 میلیون کیلومتر مربع) با اکثریت جمعیت مسلمان در پنج کشور آسیای مرکزی ( جمعیتی بالغ بر 70 میلیون نفر با بیش از 55 میلیون مسلمان)
** منابع طبیعی نسبتاً غنی ذخایر عظیم نفت و گاز در ازبکستان, قزاقستان و ترکمنستان، اورانیوم در قزاقستان و تاجیکستان، طلا، سنگهای قیمتی، جیوه در تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان
** ترکیب اقوام متشکل از پنج قوم اصلی و بیش از100 اقلیت قومی در آسیای مرکزی (تاجیکستان 13 قوم، ازبکستان 129 ملیت و قوم، .... )
در کنار این شرایط، شاید جدی ترین دلیل توجه به این منطقه حیاتی، اهمیت جغرافیایی آسیای مرکزی با پتانسیلهای جغرافیایی اقتصادی آن است. کشورهای آسیای مرکزی سرشار از منابع اقتصادی و انرژی میباشند.
ذخایر نفت منطقه خزر بیش از 200 میلیارد بشکه برآورد شده است. این منطقه دارای بیش از 6 درصد از ذخایر اثبات شده نفت جهان و تقریبا 46 درصد از ذخایر گاز جهان میباشد. انرژی و سایر منابع طبیعی آسیای مرکزی، توجه بازیگران بزرگ منطقهای و جهانی را به خود جلب کرده و همچنین خطوط لوله نفت و گاز، ابعاد جدیدی در سیاستهای منطقه آسیای مرکزی بوجود آورده است.
فرصتهای مشترک ایران و آسیای مرکزی
ازبکستان
ازبکستان در حال حاضر مهمترین کشور آسیای مرکزی در مجموع جهات است و به نظر میرسد این روند تا 3-4 سال آینده ادامه داده باشد. تا پیش از برجام؛ ازبکستان در زمینه همکاری های اقتصادی با ایران مواجه با برخی مشکلات بود که به موضوع تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل ارتباط داشت. بنابر این ازبکستان ضمن تمایل به حفظ روابط اقتصادی خود با ایران، ملزم به اجرای بخشی از این تحریمها بود.
اما در شرایطی که اکنون تنها بحث تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران مطرح است ازبکستان تنها ناظر بر روند تحولات بوده و بر این اساس تصمیم خواهد گرفت.
به عنوان مثال پس از امضای برجام در سال 2015، تاشکند و تهران به این توافق رسیدند که سالیانه حدود یک میلیون تن نفت از سوی ایران جهت تصفیه در پالایشگاه های ازبکستان واگذار شود. قرار بود این امر موجب افزایش گردش مالی سالیانه بین دو کشور تا سقف یک میلیارد دلار شود. متاسفانه این پروژه اکنون در حالت تعلیق قرار گرفته و تقریبا از آن صحبت نمیشود.
سهم ایران در تجارت خارجی ازبکستان کمتر از یک درصد میباشد که در حقیقت یک مقدار بیشتر از 100 میلیون دلار بوده و مبلغ کوچکی به شمار میآید. یعنی حجم تجارت ازبکستان با ایران 80 میلیون نفری همانند قرقیزستان 5 میلیون نفری و تاجیکستان 9 میلیون نفری میباشد.
گذشته از آن، سهم افغانستان در تجارت خارجی ازبکستان 2 درصد است که نشان میدهد حجم تجارت متقابل بین ازبکستان و ایران کمتر از نصف سهم افغانستان است . بنابراین؛ میتوان گفت که در تجارت خارجی میان ازبکستان و ایران پتانسیل بزرگ دست نخورده ای وجود دارد.
دو کشور دارای اقتصادهای بزرگ هستند که به این دلیل حجم تجارت بین ایران و ازبکستان باید بسیار بیشتر از رقم یادشده باشد.
ادامه دارد...
انتهای پیام/ح