خبرگزاری فارس ـ گروه تعلیم و تربیت: نشست تخصصی با موضوع «بررسی جایگاه منطق جهادی در آینده آموزش و پرورش ایران» با حضور مجید بذرافکن معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سجاد صدیقی مسؤول بسیج دانشگاه فرهنگیان در محل مرکز مطالعات راهبردی ژرفا برگزار شد.
تنفیذ اختیارات نظام آموزشی منجر به افزایش توان راهبردی سیستم نشد
صدیقی: متأسفانه دولت فرآیندی که منجر به ریلگذاری جریان تربیت رسمی کشور میشود را به گونهای تنظیم کرده است که نتیجۀ مطلوبی از برآیند کار حاصل نخواهد شد. گسترش آموزش مجازی بر اثر شیوع بیماری کرونا، سبب تسلط جریان حکمرانی فضای مجازی بر سایر جنبههای حاکمیت در مسأله آموزش شد؛ مسألهای که باید سامان یافتن آن را بخشی از مسأله مدیریت فضای مجازی دانست.
کشور به طور تقریبی در نیمه دوم دولت دوازدهم با مسأله کرونا مواجهه شد. جریان مردمی انقلابی در مسأله کرونا تلاش داشت تا پروژه واگذاری آموزش به گروههای جهادی در «آموزش مجازی» کلید بخورد اما این پروژه به علت عدم توانافزایی دولت، شکست خورد. معتقدم توان مالی مردم محدود بر اثر مشکلات اقتصادی اساسیترین علت شکست این طرح بود.
خرید خدمات آموزشی، نقطه عطف تکوین یک ساختار اجتماعی است
راهکار اصلی دولت برای مدیریت آموزش در دوران کرونا، واگذاری مسأله آموزش به این شکل نبود و برخی از اعضای دولت به طور جدی مخالفت خود با واگذاری امر تعلیم و تربیت دانشآموزان با مدل مذکور را اعلام کردند.
رهبر معظم انقلاب با واگذاری امر آموزش به بخش خصوصی از راههای مرسوم مخالف هستند، مخالفت ایشان دلایل متعددی نیز دارد از جمله اینکه دستگاههایی مانند آموزش و پرورش حاکمیتی هستند و اختیارات دستگاههای حاکمیتی نباید به بخش خصوصی تنفیذ شود، نکتۀ دوم بحث نیروی انسانی این دستگاههاست و مسأله بعدی پاسخ به این پرسش که این افراد چطور به مجموعه راه پیدا میکنند.
دولت دوازدهم تقریبا از سال ۱۳۹۳ تلاش میکند تا نقش حاکمیت در آموزش را کمرنگ جلوه دهد؛ چرا که اگر نقش حاکمیت در مسأله اساسی آموزش بیاهمیت جلوه داده شود، امکان ادغام نظام آموزشی کشور با نظم نوین جهانی با مشقت کمتری همراه خواهد بود.
خرید خدمات آموزشی باید به عنوان راهکار اصلی دولت در این پروژه دنبال میشد؛ وقتی مفهوم آموزشی به یک محصول تنزل پیدا میکند، معلم بدل به نقطۀ ثقل ایجاد یک ساختار اجتماعی از طریق این مسیر خواهد شد.
واگذاری غیرکارشناسی امر آموزش، معاوضه آن با کالا را به دنبال خواهد داشت
دولت یازدهم و دوازدهم در حوزۀ آموزش و پرورش به طور جدی موضوع خرید خدمات را دنبال کرد. آقای روحانی در لایحۀ بودجه سعی داشت به ازای هر سال ۱۰ درصد و طی ۵ سال حدود۵۰ درصد از ظرفیت نظام آموزشی کشور را بر عهدۀ بخش خصوصی بگذارد.
واگذاری آموزش در این دولت فقط در حیطۀ آموزش نبود، ساختار نیروی انسانی و تدریس نیز در این سیستم به طور کامل تغییر پیدا کرد بنابراین آموزش در ایران کلا تقلیل پیدا کرد! وزیر وقت آموزش و پرورش، آقای فانی در مصاحبهای رسمی اعلام کردند که وزارتخانه باید200 هزار نیروی رسمی خود را تعدیل کند! بنابراین دولت تا چند سال اجازۀ استخدام و پذیرش پرسنل رسمی جدید، در آموزش و پرورش را نمیداد که این روند به تدریج سیر نزولی پیدا کرد.
مدتی بعد و بعد از خاتمۀ دوران وزارت ایشان، وفق توافقی که بین وزارتخانه و سازمان اداری استخدامی کشور صورت گرفت، مقرر شد که ۱۹۷ هزار نیروی رسمی جدید جهت جبران کمبود معلم به استخدام آموزش و پرورش در بیایند؛ حال این سوال مطرح است که این رقم در چه شرایطی مطرح میشود؟
اکنون در برخی از واحدهای آموزشی کلاسهای ۴۰ نفره تشکیل میشود! دبیران پرورشی، بهداشت و مشاور برای تدریس به کلاسها فرستاده میشوند! آمارهای سال گذشته حاکی از این واقعیت است که در حال حاضر ۴۰ هزار نفر در مدارس سراسر کشور تحت عنوان (معلم پرورشی ، معلم بهداشت و مشاور) مشغول به فعالیت هستند که بهرهوری کافی ندارند، در حالی که وزارتخانه به نیروهای رسمی جهت امر تدریس نیاز دارد.
جهاد تربیتی تنها بر مسأله آموزشی- تربیتی تکیه نمیکند
طی دو سال آینده(۱۴۰۱) بیش از ۱۰۱ هزار نفر از پرسنل رسمی آموزش و پرورش بازنشسته خواهند شد، بهترین راهکار مواجهه با این بحران در فاصلۀ سالهای 1402 تا 1403، خرید خدمات آموزشی توسط وزارت آموزش آموزش و پرورش است؛ چرا که رفع معضل کمبود حدود 600هزار معلم از راه دیگری ممکن به نظر نمیرسد. اعتقاد داریم که دولت آینده را باید به نام «نجات ملی» نامیده شود؛ چرا که در مسائلی مانند آموزش و پرورش با خطر ویژۀ وقوع نوعی از فروپاشی ساختاری مواجه هستیم که بخشی از آن برآمده از معضلات پروژۀ جهانیسازی و قسمت دیگر مبتنی بر مسئلۀ آینده پژوهشی نظام آموزشی کشور در دوران پسا کرونا است، البته برای جلوگیری از این فروپاشی ساختاری راهکاریهای متعددی وجود دارد که پروژۀ «جهاد تربیتی» یکی از آنها است، این پروژه محدود به مسائل «تربیتی-آموزشی» نیست و بخش از ارکان آن بر اساس نظام فطری انسانها طراحی شده است.
تشکیل گروههای جهادی «تربیتی، آموزشی» در ساختار رسمی، شبکه ایمان مدار آموزش را به وجود خواهد آورد
گاهی جریانهای جهادی داوطلبانه انسانها را بدل به افرادی بدون فایده میکنند. اینکه حرکت گروههای جهادی خارج از ساختار رسمی و به صورت موازی پیش برود، رویۀ درستی نیست. معتقدم گروههای جهادی باید درون ساختارهای رسمی حاکمیت شکل بگیرند تا بتوانند به نوبۀ خود زایش جدیدی در ساختار حکمرانی کشور شکل بدهند. ساختار این گروهها نباید بر پایۀ تعلقات تئوریک دولتهای شبه مدرن شکل بگیرد.
مطلوب است که در نظام حکمرانی کشور یک شبکه ایمانی ایجاد گردد، برای تحقق این مهم 3 مؤلفۀ باید در نظر گرفته شود؛ ۱. تمام مراحل کار ایمانی درون ساختار اداری و رسمی کشور اتفاق بیفتد ۲. فرآیندی برای بهینهسازی فعالیت این جهادگران طراحی شود ۳. جامعه را بر اساس تعلقات ایمانی هدایت کنیم.
ظرفیت ویژه دانشآموزان و دانشجویان در کار جهادی نباید مغفول بماند
کنشگری جوانان و نوجوانان نیز به اندازۀ فعالیتهای معلمان در عرصه آموزش و پرورش مهم است، برای مثال دانشآموزان پایههای دهم تا دوازدهم و جریانهای دانشجویی ظرفیتهای مناسبی برای کمک به ساختار رسمی دارند اما ماموریت خاصی توسط ساختار رسمی برای آنها تعریف نشده است.
متاسفانه امروز در بهترین حالت 1 تا 2 درصد از ظرفیت دانشجویان کشور در فعالیتهای جهادی ظهور و بروز دارد اما دانشجویان ایرانی بیش از ۲ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند که امروز به ظرفیت آنها توجه نمیشود.
گروه جهادی که در یک استان با 10 درصد از ظرفیت جمعیتی و زیرساختی یک استان وارد فعالیت موازی با ساختار رسمی کشور میشود به طور قطع توان رقابت با ساختار رسمی را ندارد بنابراین باید شیوۀ صحیحی برای فعالیت گروههای جهادی در قالب ساختار رسمی کشور تنظیم و طراحی شود.
بزرگترین جریان تربیتی کشور در دل ساختار رسمی کشور شکل گرفته است
بسیج باید بر اساس مأموریتهای محوله گامهای عملیاتی در راستای تحقق آنها بردارد، برای مثال فراموش نکنیم بسیج محلات زمانی رشد یافت که گام به گام برای تحقق ماموریتهای محوله سازمانی تلاش میکرد و هنگامی که مأموریت مشخصی برای بسیج محلات تعریف نشد به تدریج، پویایی آن در کشور تضعیف شد.
سازمان بسیج وزارتخانه در جمع بندیهای خود، ۷ راهبرد اساسی برای برون رفت از چالشهای پیشرو ارائه داد، به طور جدی معتقدم اگر این 7 راهبرد در کشور اجرا شود جریان تربیت کشور متحول خواهد شد. امروز معلمهای انقلابی و با انگیزۀ متعددی در سیستم آموزشی کشور حضور دارند اما ساختار رسمی هیچ سامانه تحرک رسمی برای آن طراحی نکرده است. باید اذعان کرد که امروز بزرگترین جریان تربیتی کشور در دل ساختارهای رسمی شکل میگیرد، شکلگیری این جریان در آینده به تنهایی میتواند مانع از اضمحلال ساختارهای اجتماعی کشور شود.
آموزش و پرورش برای اصلاح ساختاری خود، ابتدا باید مسائل مالی و معیشتی پرسنلش را مرتفع کند تا امکان تمرکز بر پیشرفت نیروی انسانی را داشته باشد.
دستیابی به جایگاه واقعی تعلیم و تربیت مستلزم ارائه الگوی مناسب است
نسبت به نیروی انسانی در ۴ سال آینده دچار دگر زیستی هستیم همانطور که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میگفتند «در درون هر تهدیدی فرصتی است و این فرصت، زمان مناسبی است که مدیریت تهدیدها را بیاموزیم» واقعیت این است که دولت نمیتواند ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر نیروی انسانی در آموزش و پرورش استخدام کند؛ چرا که توان مالی و اسناد بالادستی کشور چنین اجازهای نمیدهند.
سیاست کلی نظام آموزشی کشور بر این اساس تدوین شده است که مسألۀ اساسی نیروی انسانی در آموزش و پرورش با گذشت زمان و به تدریج در یک فرآیند 10ساله مرتفع شود، رفع تدریجی این معضل به سیستم فرصت میدهد که نیروی انسانی خود را در یک فرآیند منطقی تربیت کند. اصل تعلیم و تربیت از نوع تحول اجتماعی است که برای اجرای آن باید الگو مناسب ارائه داد که مستلزم صرف حوصله و زمان زیادی است. الگویی که پیامبر گرامی اسلام (ص) آن را انجام داد و حضرت امام(ره) نیز از این الگو بهره برد که مصداق تحول اجتماعی در جامعه است.
انسان زمانی رشد مییابد که بتواند تعلقات ایمانی خود را به صورت مستحکم با یکدیگر پیوند دهد و دایره شمول این تعلقات ایمانی را نیز گسترده کند که در دامن آن منجر به نوزایی گردد و این ایده جدید بتواند بارگذاری شود.
بیم مدیریت راهبردی ، زدایش در حیطه عمل است
بذرافکن معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه: بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان از حیث ارتباط با دانشجویانی که وظیفۀ تعلیم و تربیت نسل آینده ایران را بر عهده دارند، منحصر به فرد است. مدیران و سیاستگذاران فرهنگی فارغ از اینکه در حوزۀ دانشجویی فعالیت میکنند یا عرصۀ دیگری برای فعالیت دارند به عنوان مدیرانی که راهبرد فرهنگی کشور را ترسیم میکنند باید به مسألۀ دانشگاه فرهنگیان و تعلیم و تربیت توجه ویژه داشته باشند.
توجه مدیران فرهنگی به این مسأله 2 موضوع کلی را جهت میدهد، سیاستگذاری سیاسی در تحلیلهای تاریخی سدهای باید مشخص شود؛ این مسأله محل مناقشۀ جدی بین صاحبان اندیشه است که باید مرتفع شود. اکنون این پرسش مطرح میشود که بعد از آن قرار است که چطور پیش برویم؟
در پاسخ به این سؤال باید سه مؤلفۀ ۱. کیفیت ۲. کمیت و ۳. زمان مورد ارزیابی قرار بگیرد. مدیران فعلی جمهوری اسلامی را در ابتدای قرن ۱۵ شمسی تحویل گرفتند، نظامی که اکنون به مثابه رودخانهای است که کشتی درون خود را حرکت میدهد و این کشتی دارای طبقاتی است که متأثر از این حرکت میشوند.
منطق جهادی به دنبال حل مسائل در زمان مشخص و با افراد مستعد است
منطق جهادی منطق آلترباتیک (منطق مکمل) است. گروه جهادی مهمترین کسی است که باید به این منطق باور داشته باشد، حال مختصات این باور چیست؟ منطق جهادی، زمانبندی، مکان درست، اندیشۀ مبتنی بر مسأله دارد تا بتواند در مواقع لزوم مسائل را حل کند. منطق جهادی روند ورود، طی پروسه، خروج و نوع نظام جایگزین مشخصی دارد که نتیجهگرایی ویژگی بارز آن است، در مرحلۀ ورود به اندازهای که ذهن انسان به امور جهادی فکر کند، تغییراتی از نوع جهادی در ادراک رفتاری او شکل میگیرد.
جمهوری اسلامی محدود به جغرافیای ایران نیست، انقلاب اسلامی، نظامی جهان شمول است و در یک همآوردی بزرگ با جبهۀ باطل قراردارد. پرسش ما این است که نحوۀ مواجهه در این شرایط چطور باشد؟ ارادۀ ما در منطق جهادی این است که مسأله در زمان معین با استعداد مشخص حل شود.
امامت گفتانی به معنای بهرهگرفتن از شرایط برای حل مسأله است
کتاب «به اضافه مردم» درباره تجربه جهادی مردم آذربایجان شرقی است که محتوای آن به بیان و تبیین ۱۰ اصل برنامهسازی فرهنگی میپردازد. دانشگاه فرهنگیان در جبهۀ انقلاب باید «امامت گفتمانی در امور دانشجویی» داشته باشد تا امکان حل مسأله و التزامات خود را داشته باشد.
معتقدم اگر انسان از امامت گفتمانی فاصله بگیرد، وارد دنیایی میشود که تعلق خاطر به آن ندارد و تلاش او ابتر خواهد ماند. زمانی که بسیج اساتید در نظر دارد تا «امامت گفتمانی» تشکیل دهد، عملکرد خود را باید بیش از هرچیز معطوف به حل مسأله کند.
امروز موضوع قطعی کشور دانشآموزان هستند بنابراین هر برنامهای در جمهوری اسلامی ایران برای ۴۰ سال آینده تدوین میشود، کودکان و دانشآموزان، مدیران کشور باید به هر مسأله با دید مسؤولیتی کلان بنگرند. معتقدم تقسیم کار بین مناطق، ادارات آموزش و پرورش استانها و سپردن کارها به سمت و سوی جریانهای جهادی جسارت بالایی میطلبد.
نیروی انقلابی نباید به هر قیمتی وارد عرصۀ اجرایی شود
بسیج تمام استعدادهای خود را در جهتی حرکت میدهد که نتیجۀ آن در آینده تحقق معنای واقعی بالقوه است. روانپزشک سلامت ، امور دانش آموزی و دانشجویی و... از جمله زمینههایی هستند که بسیج به آنها کمک میکند تا وظیفۀ آتش به اختیاری خود را انجام بدهند و نگرانی از آینده نداشته باشند.
ایران اسلامی بر خلاف دوران دفاع مقدس امروز اهداف عملیاتی در دسترستر از تحلیلهای راهبردی دارد. تجربۀ کرونا، تجارب مختلف در حوزه صنعت، فناوری، اقتصاد، کشاورزی و... در اختیار ما قرار گذاشت . گاهی اهداف انسانها تا جایی متغیر است که برای زندگی آینده دچار نوعی از گیجی میشود. نیروی انقلابی باید به شرطی وارد عرصۀ عمل شود که نقاط دیگر هیچ اهمیتی برای او نداشته باشد.
گروه جهادی به مثابه یک تحول اجتماعی، هم نتیجه را حاصل میکند و هم امکان اداره عالم برای آن مهیاست
جهاد آموزش با جهاد کرونایی تفاوتهای مبنایی دارد، در جهاد آموزش اعداد و ارقام در حوزه آموزش شاخص ارزیابی هستند و هنگامی که انسان به نقطۀ مطلوب دست پیدا کرد، نزول پیدا نخواهد کرد. نقطۀ مقابل جهاد کرونایی است که چارچوب متفاوتی با جهاد آموزش دارد. این امکان وجود دارد که انسان بعد از بار اول باز هم کرونا بگیرد.
دربارۀ مسأله تربیت نیز همینطور است که اگر مورد مراقبت قرار نگیرد، امکان بازگشت به مرحلۀ قبل وجود دارد. وقتی نیروی جهادی به خانوادهای ورود پیدا میکند و اتصال جهادی بین طرفین برقرار میشود، امکان خروج از این خانواده به راحتی برای او فراهم نیست. درخصوص تعریف گروه جهادی باید اذعان کرد که نوعی برنامهریزی اجتماعی است، فعالیت جهادی صرفاً حجم مسأله و نتیجهگرایی را مدنظر قرار نمیدهد. در منطق جهادی طراحی نظام جایگزین برای ادارۀ جهان به اندازۀ نتیجۀ اولیه اهمیت دارد.
انتهای پیام/