اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

جامعه  /  مسئولیت های اجتماعی

قداست این واژه را در بازار برنج گُم نکنیم!/ از «کایر» تا «کارگر»

موقع پخت برنج، بسم الله می گوییم و هرچه کارگر و «کایر» زحمت کش و امین بوده تا این عطر و برکت به خانه ما برسد را در برکت آن بسم الله و الحمدلله برای شکر پس از غذا سهیم می کنیم. ما هنوز هم کایر هم هستیم از بِ بسم الله برنج تا «نون» بی پایان... حواسمان هست قداست و برکت آن کلمه را نباید در بازار پر طمطراق برنج و دنیای امروزگم کنیم.

قداست این واژه را در بازار برنج گُم نکنیم!/ از «کایر» تا «کارگر»

گروه جامعه؛ نعیمه جاویدی: شالیکاری و کشت و زرع برنج در ذهنِ تصویری بیشتر ما به عنوان دشوارترین نمونه های کشاورزی نقش بسته است. همان تصویر که مادر کودک خردسال را به پشت بسته و تا زانو در گل فرورفته. همان سالمندان گل و لای شالیزار به صورتشان نشسته و همان جمع کشاورزانی که صبح تا غروب بین نم آب، ساقه های لطیف شالی و تیغ تند آفتاب قامتشان در سبز و آبی شالیزار خم شده... و بادی که گاه و بیگاه روی تصویرشان را که در آبی دورتادورشان را فرا گرفته، موج می اندازد.

گاهی وزش باد چنان است که انگار آلبوم عکسی از جماعت شالیکار، روی آب موج بر می دارد  و بالا و پایین می رود. ما شنیدیم که اصلاً نام برنج که در تلفظ شالیکاران و شالی داران خطه شمال «بِرَنج» است، از همان واژه «به رنج» گرفته شده است یعنی به عمل آمدن هر دانه برنج، محصول رنج کشیدن بسیار کشاورز است.این اما نمای ناقصی از فرهنگستان شالی و شالیزار است؛ اصل ماجرا با تصور ذهنی ما فرق بسیار دارد!

کلمه، زندگی است دریابیمش!

توی همین رنج ها و خستگی های شالیزار، شیرینی و گنج هایی هست که کمتر درباره آن گفته اند و شنیده ایم. کاشت، داشت و برداشت برنج واقعاً سخت است. هر دانه برنج به قیمت رنج بسیار به دست می آید، درست! همه ماجرا اما این نیست. وسط سفره فرهنگستان شالیزار، حلوای قند و عسل هم پخش می کنند و ما کمتر از آن خبر داریم. آنقدر کم که رسم ناجوانمرد زمانه و غفلت ما، همین روزهاست که این، نه تنها یک واژه که یک سبک زندگی را از برنج­زارها بگیرد و از یادمان ببرد. اینجا قرار است درباره «کایر» و «کایری»، کلمات را با هم به اشتراک بگذاریم. کایر، فقط کلمه نیست، رسمی دلنشین و رایج بین کشاورزان شالیکار است که کمتر داستان شیرین آن را برایمان گفته اند.

همان رسم قشنگی که آوازهای زیبای شالیکاری و انواع مسابقه و سرگرمی، ازدواج جوانان روستا، اداشدن قرض یک هم ولایتی، خریدن آبروی یک خانواده، رسیدگی به وضع فلان خانواده محروم روستا، خبر گرفتن از بهمان بزرگ و سالمند آبادی، همخوانی های دل انگیز شالیزار و اشعار فولکلور و... خیلی چیزهای دیگر در زندگی کشاورزی و برکت کشت و زرع برنج را مدیون آن هستیم. کایر اصلاً کلمه نیست؛ کمی کلمه است و دنیایی زندگی. سنتی دیرینه که اگر کسی کاری برای تقویت و احیایش نکند، دست و پا می زند و از یاد می رود.

کایر؛ فرزند خلف یک زبان غنی

کایر، یک واژه از دریای واژگان زبان «مازندارانی» یا «مازنی» است. این زبان یکی از اصیل و قدیمی ترین زبان های ایران باستان بشمار می رود. شواهد تاریخی و مستند فراوانی بر تایید این اصالت وجود دارد. زبان مازندرانی به زبان مازنی، مازِرونی، تبری(طبری) و گِلِکی معروف است که در گروه زبان‌ های کناره دریای خزر قرار می گیرد. بیشتر مردم مازندران اما زبانشان را گِلِکی می‌ نامند. تنها یکی از اسناد و نمونه های تاریخی در جلای این اصالت، کتاب «مرزبان نامه» است که زبان اصلی آن طبری بوده و بعدها به فارسی دَری برگردان شده.

با این مقدمه، کایر یکی از واژگان غنی چنین زبانی است. کایر به عنوان نامی زیبا و اصیل برای پسرها در خطه شمال کشور هم انتخاب می شود. اما معنای این کلمه که رخصت نام شدن هم پیدا کرده، چیست؟ یاری رساندن قابل برگشت و جبران یکی از معانی مذکور است. کایر یعنی فردی به فردی دیگر، یاری می رساند و به زودی این یاری کردن به خود او بازگردانده می شود. یعنی فرد یا گروهی را که او به آن ها یاری رسانده در جبران محبت و یاری او خود را موظف به جبران می دانند و بلافاصله لطف و کمک او را به همان شکل جبران می کنند بدون اینکه درخواست کند یا چشمداشت داشته باشد.

چرا قصه به شالیزار رسید؟!

اما چرا این واژه با شالیزار و شالیکاری گره خورده است؟ از آنجا که شالیکاری از سخت ترین نمونه های کشاورزی محسوب می شود و بذر برنج تا برداشت و فرآوری نهایی محصول برای فروش، فرآیندی طولانی، حساس و توان فرساست، کشاورزان برای کاشت، داشت و برداشت برنج باید زحمت زیادی بکشند و انجام این کار بدون کمک دیگران تقریباً غیرممکن به نظر می رسد.

در گذشته، امکانات و ماشین آلات کشاورزی مانند امروز وجود نداشته و کار باید کاملاً سنتی و دستی انجام می شد. برنج محصولی کشاورزی و به شدت نیازمند آب است اما به همان اندازه هم نیازمند صرف زحمت و زمان فراوان. در واقع شالیکار، برای به ثمر رساندن شالی باید این هر سه را به مطلوب ترین شکل ممکن فراهم کند تا به نتیجه دلخواه برسد. تأمین آب شالیزار که با خداست و بارش رحمت الهی اما درباره زمان و زحمت؛ اینجا درست همان جایی بوده که واژه کایر متولد شده است. همان رسم زیبای همیاری کردن؛ به مراتب والاتر از همکاری کردن.

پای حرف عاشقان سینه سوخته شالیزار

اگر از شالیکاران قدیمی خطه شمال کشور، کهنه­ کارترین هایشان را پیداکنی و پای صحبتشان بنشینی، ساعت ها برایت درباره واژه کایر، صحبت و روایت می کنند. طوری که قند توی دلت آب شود. قربان صدقه فرهنگ اصیل و زبان قوی، بااصالت و متین کشورت بروی که گوشه گوشه کلمات، زبان و گویش های قدیمی آن «گنج کلمه» و «اصالت سبک زندگی» جاخوش کرده است. قدیمی ها مثل عاشقی سینه سوخته، جوری وسواس و غیرت به خرج می دهند؛ مو را از ماست ترجمه این واژه برایت بیرون می کشند که می مانی؛ یک کلمه و یک دنیا حکمت!

کایر نمونه ای از معجزه زبان است. کایر به معنی یاری رساندن قابل جبران و برگشت است. قدیمی ها اما حساسیت ویژه ای در معناکردنش دارند. کایری یعنی وقتی برای مثال «احمدآقا»، قرار است نشاکاری کند، بقیه کشاورزان هم  با نیروی کاری و توانای خانواده برای کمک می روند. نوبت زمین این کشاورز که تمام می شود، نوبت زمین کشاورزی دیگر می رسد و... از آنجا که کاشت، داشت و برداشت برنج، زمان­بر است و از طرفی، مسئله از دست ندادن زمان مناسب کشاورزی هم بسیار مهم  و حیاتی به حساب می آید، این شیوه کمک می کند با فشار کاری کمتر، کارجمعی با سرعت و دقت بیشتر انجام شود. زمان طلایی به دلیل فشار کار و دست تنها بودن، از دست نرود.

کار برای خدا یا فعلگی برای شیطان؟

در کایری، چند نکته اخلاقی باریکتر از مو وجود دارد که آن را خواستنی تر و ممتاز می کند. اصلاً این همان دلیل حساسیت قدیمی ها در ترجمه کلمه کایر است. در واقع فردی که برای کایری می رود بدون چشمداشت باید برود تا کار برکت پیدا کند. در کایری پولی رد و بدل نمی شود و همه به میل و اراده خودشان می روند برای کمک. کسی که برای کمک می رود، چرتکه نمی اندازد که کِی برای ما می آیند؟ یا اینکه فلانی هم حتماً باید برای کمک به من بیاید! افراد، خودشان حتماً می آیند. نیازی به رصد و چشمداشت نیست.

کشاورزان قدیمی به شدت معتقدند این چرتکه انداختن ها برکت کار را از بین می برد و از همه مهمتر، همدلی کم می شود. از طرفی فردی که به او کمک شده نباید انتظار کمک داشته باشد، کار و دلش را بسپارد به خدا تا بهترین برایش رقم بخورد. کایری برای زمین خودش و دیگران را نباید، مقایسه کند چون این کار بذر اختلاف و کینه را به جای بذر برنج پرورش می دهد. به قول کهنه کاران، کار از کایری برای خدا به فعلگی برای شیطان تنزل پیدا می کند.

کاش کایر هم سلبریتی بود!

اگر در در فضای مجازی و اینترنت واژه کایری را جستجو کنید اینترنت برایتان چند صف و صفحه از مطالب مرتبط با یک زن سلبریتی غربی، چند خواننده و ورزشکار مرد خارجی و مواردی پراکنده درباره «کارما» را پشت سرهم، ردیف می کند. شاید همین کافی باشد که بدانیم، در حق معرفی این واژه و ای بسا به معنای دقیقِ جان کلام، این رسم زیبا کوتاهی شده است. درباره رنج های کشاورزی و کاشت برنج همان ابتدای مطلب نوشتیم؛ همان تصویر رایج در ذهن ما از سختی ها شالیکاری. درباره یک نکته اما غفلت شده در ویرایش درست این تصویر و تصور ذهنی. همیشه وقتی تصاویر یا مدیاهای مربوط به شالیزارها را مرور می کنیم، تمرکز کمتری روی چرایی و چگونگی حضور جمعی که در شالیزار می بینیم، می کنیم. از نظر خیلی هایمان آدم های توی تصویر به احتمال زیاد، کارگرانی هستند روزمزد که از زن و مرد گرفته تا جوان و نوجوان به ازای دریافت مزد، کار می کنند. اگر دقیق باشیم و در مقام مصاحبه کنکاش کنیم، توی همان عکس های دسته جمعی، بعضی از افرادی که می بینیم، «کارگر» نیستند؛ «کایر» هستند.

از کارگری تا کایری فرق بسیار است!

کار+گر مساوی است با مفهومی نسبتاً غربی و کاملاً صنعتی است. یعنی کسی که به ازای کار خود مزد می گیرد. حقوق و وظایفی هم دارد. کا(کار)+یر(یار) اما مساوی است با مفهومی کاملاً ایرانی. یاری دادن همدیگر برای انجام کار به خصوص کارهای سخت، بزرگ و پرزحمت بدون دریافت مزد. این نکات ظریف، کنکاش و درک ظرفیت های زبانی کمک می کند بهتر ببینیم. در همان عکس های جمعی روح و مفهومی تازه پیش روی نگاهمان دمیده می شود. افتخار، جای غصه و ترحم را می گیرد. ما توی عکس ها کایری می بینیم نه کارگری و کار سخت!

در فرهنگ غربی برنج محصول و کالاست. کارفرمایی با کمک کارگران آن را می کارد، واسطه گرانی آن را به مشتری یا مصرف کننده عرضه می کنند و این همان چرخه اقتصاد به معنای غربی است؛ عرضه و تقاضا، فروشنده و خریدار و... برای ما اما ماجرا کمی فرق می کند. کشاورزی، محصول را به کمک کایران و کارگران می کارد با واسطه گری هایی محصول به دست مصرف کننده می رسد. تااینجای کار شبیه هم بوده اما پای دنیایی از تفاوت هم در میان است. در کدام کشور غربی می بینی که کشاورزها دورهم جمع می شوند برای نشاکاری بدون دریافت یک دلار دستمزد؟ شعر و آواز محلی می خوانند. طلوع صبح را به غروب آفتاب می دوزند و هر روز مهمان سفره و زمین یک نفر از کشاورزان هم ولایتی می شوند؟ بدون حقوق با جان و دل کار می کنند بی آنکه چشم بدوزند به اینکه نوبت کایری زمین آن ها هم باید جبران شود!

ما آدم ساده کردن کارهای سختیم!

این همه دل، پای کار آوردن، شوخی نیست. حالا که قصه کایر به نیمه رسید می توان راحت تر گفت؛ ما فقط برنج نمی خوریم که لقمه لقمه، دانه دانه همدلی، همیاری و صفای قلب کشاورزان زحمت کش را شیره جانمان می کنیم و وقوت وجود. خوردن، نیاز بشر است ما اما اینجا قرن هاست یادگرفته ایم، نیازهایمان را هم متعالی کنیم. ما برنج می خوریم بعلاوه مقادیر زیادی مهر و صفا که چاشنی اش شده است از شالیزار تا سفره ما. ما آدم ساده کردن کارهای سخت و محال بوده ایم، پیش از آنکه سر و کله صنعت پیدا شود. به گواه واژه ها سوگند و به برکت و اصالت «کایر»! ما از همان زمان دیرینه خوب بلدیم آهن را در مشتمان موم و نرم کنیم. ما بلدیم بذر را تبدیل به برکت کنیم. ما خوب می دانیم که غذا، فقط غذا نیست؛ حرمت نان و نمک است و مزرعه فقط کشتزار نیست که مثل سفره مقدس است. ما کایر هم می شویم هرجا که لازم باشد.

قصه کایر؛ قصه زندگی شالیزار است

در زبان هایی مانند زبان مازنی که کاملاً در خدمت انتقال معنا، مفهوم و جان کلام است. در زبانی که کاملاً در خدمت کارکرد و زیست مردم است، کایر و تمام واژه ها برگرفته از سبک زندگی، مشی و مرام مردمانی است که قرن های قرن برای زندگی کردن در کنار هم، فصل هایی از فرهنگ، مرام و زندگی شان را عصاره، اکسیر و چکیده کرده و ریخته اند در قالب یک کلمه؛ کایر فقط کلمه نیست که خود زندگی است. این را وقتی پای صحبت کاربران زبان مازنی، کشاورزان قدخمیده و کهنه کار که روی دست هایشان رد زحمت و برکت نشسته، بنشینی بهترمتوجه می شوی. شالیکاران سالخورده این طور کایری را برایت مرور و تعریف می کنند. رفته بودیم شالیکاری «...آقا» که به من گفتند چرا زن نمی گیری؟ بعد دختر آقای فلانی را برایم وعده گرفتند حالا هم هشت تا بچه دارم و سی و پنج تا نوه و سه تا نتیجه./کایری بودیم که گفتند «...آقا» بدهی بالا آورده و الان است که آبرویش به خاطر مال دنیا برود. همان جا وعده کردیم هرکدام از محصول و درآمد برنج همان سالمان، بدهی اش را دادیم./ نوه «...آقا» مریض بود، دکترها جوابش کرده بودند که یک بنده خدایی که کایرآمده بود گفت، فامیلشان در فومن طبیب ماهری است و آن طفل معصوم را دوا درمان کردند، حالا هم دو پسر  رعنا و سه دختر دارد همان طفل نزار؛ بی اذن خدا برگ از درخت نمی افتد و آدمیزاد از نفس/ و...

وقتی کایری دردها را درمان می کرد

اصلاً کایری میعاد ازدواج، اشتغال، گره گشایی و برکت بوده است. مردمی ترین سیاست فرزندآوری؛ اولاد به دنیا بیاید و بشود کمک حال خانواده و برکت جامعه نه سربار نه نازپرورده بی ثمر. گعده کایری، ریشه افسردگی را از بُن و بیخ کنده بود. آدم آشنا و مأنوس به کایری وقت نداشت به غم هایش فکر کند. به فرموده مولا علی(ع) که کار را تفریح مومن خوانده بود در کایری مردم شاید تنشان خسته از کار بود اما سرشان، گرم نشاط و تفریحی به نام کار، همدلی و همیاری. سفره میزبانِ کایر ساده بود. همه هم برکت و هم سفره می شدند. موقع چاشت و گعده برنامه ریزی برای نوبت بعدی کایر هم با یک بشقاب تخمه کدو، کاک کدو؛ شیرینی کدوحلوایی محلی، تنقلاتی که خودشان صفر تا صدش را تدارک می دیدند، دور هم می گفتند، می شنیدند و می خندیدند...کسی که خوش صداتر بود آواز محلی می خواند و دل اهل گعده و کایرها را توی زمین می برد. شعرها و ترانه های بومی مادری که دسته جمعی خوانده می شود هم رونق و صفای دیگری داشته و دارد. کایری آدم ها را دور هم جمع، قهرها را آشتی و دردها را در مان و مشکلات را چاره می کرد. کایر یعنی خواهر جان/برادر جان! من با جان و دل برایت کار می کنم و آن یکی هم می گوید من هم برای تو...

از کارمای آن ها تا کایریِ ما...

ما کایر هم بودیم؛ ما کایر هم هستیم هر وقت که لازم باشد هر وقت که پایش بیفتد... برنج در سفره ما نشانه برکت خداست. از همان اسفند ماه که جُوی برنج را خیس می دهند برای بذرگیری و نشاء تا جوانه بزند. از همان زمان که زمین «خزانه نشاء» را آماده می کنند و بعد هم که اردیبهشت بیاید و نشاکاری گل کند و رونق بگیرد تا همان شهریور که خوشه های سفید برکت برنج را درو کنند و بفرستند خرمن کوب و روانه خانه خلق خدا بشود این برکت خدا. ما موقع پختن و خوردن برنج بسم الله می گوییم و هرچه کارگر و کایر، زحمت کش و امین بوده تا این عطر و برکت به خانه ما برسد در برکت آن بسم الله و الحمدلله برای شکر بعد از غذا سهیم می کنیم. ما کایر هم هستیم از بِ بسم الله برنج تا نون بی پایان. ما نان دلمان را می خوریم و فقط نه کلمه! که فرهنگ کایری را به جهانی هدیه می کنیم که این روزها مدام ما را با «کارما»یش می ترسانند... ما کایر هم هستیم از ازل تا به ابد!

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول