به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، اشتغال و اشتغالزایی به ویژه در روستاها یکی از مهمترین شعارهای دولت نهم و دهم بوده که در صورت عملی شدن آنها میتوانستیم شاهد رشد و رونق تولید، اشتغال پایدار و جلوگیری از مهاجرت روستائیان باشیم.
سختگیریهای مسئولان ردههای مختلف یک اداره، دستگاههای مرتبط با استعلامات متقاضی و مهمتر از همه اینها، بانکهای عامل در پرداخت تسهیلات، متقاضیان را با دست خالی ولی خسته از دوندگیهای بیحاصل در شهرها به روستاها بر میگرداند تا با جرأت بیشتری بگوییم که دولت در بخش اشتغال روستایی بیشتر شعار می دهد تا عمل.
موضوعی که بیشتر از هر چیز دیگری من را برای نوشتن این مطلب ترغیب کرد، گفتوگویم با زنی میانسال است که سالیان سال از طریق پرورش مرغ بومی ارتزاق میکرده است.
صحبتهای این زن میانسال که وقتی متوجه میشود با یک خبرنگار در حال صحبت است کمی واهمه میکند و کمی حس میکنیم که برخی حرفهایش را میخورد، از آنجا جالبتر میشود که وی میگوید: برای پرورش مرغ بومی در همین روستای محل سکونتم تقاضای دریافت تسهیلات کردم که آنقدر برای پیگیری آن به شهر رفتم که خسته و ناامید شدم.
این زن میانسال متقاضی پرورش مرغ بومی ادامه میدهد: من سالها است که مرغ بومی پرورش میدهم و در این کار بسیار با تجربه هستم ولی وقتی میخواهم کارم را گسترش دهم تا کفاف مخارج سنگین زندگیام را بدهد با سختگیریهای مسئولان مواجه میشوم که میگویند شما باید چندین ماه در کلاسهای آموزشی شرکت کنی و گواهی مهارت و مجوزهای مختلف داشته باشی، چیزی که از توان من میانسال زن خارج است.
وی با حالتی تعجب برانگیز میگوید: اگر واقعا دولت قصد حمایت دارد و هدفش اشتغالزایی و تولید است چرا باید به منی گیر بدهد که اگر تنها یک کار را بلد هستم همین پرورش مرغ بومی و محلی است؟
این زن روستایی علاقهمند به کار و تولید ابراز میکند: اگر دولت واقعا میخواهد روستائیان به کار تولید مشغول باشند و به شهرها نیایند، باید خودش از افرادی که شرایط راه انداختن یک کار تولیدی را دارند بخواهد که وارد شوند و البته همه حمایتها را از آنها انجام دهد نه اینکه آنقدر به این افراد توانمند و پر علاقه سختگیری کند که از ادامه راه ناامید شوند.
وی که زنی 30 ساله و بیسواد است، خود را ناتوان از تامین هزینههای دوندگیهای اداری کاری میداند که هم شرایطش را دارد و هم توان و تخصصش را و ادامه میدهد: من همه حرفهایم را زدم و حرف دیگری ندارم.
به هر حال آنچه در صحبتهای این زن روستایی با تجربه و اهل کار و زحمت شنیدم، همه آن حرفهایی بود که من قصد داشتم در این نوشته بزنم و در واقع هر آنچه میخواستم بگویم را این مادر مهربان روستایی گفت.
واقعا جای سئوال است که دیگر چرا باید زنی که تجربه کار تولید دارد را این همه معطل و خسته کرد و در راهروهای ادارات متعددی که باید استعلام پاسخ دهند و مجوز بدهند، وی را تنها گذاشت؟
اگر واقعا میخواهیم تولید را رونق دهیم و شغلی ایجاد کنیم باید مواد اولیه را به زن روستایی اهل کار و تجربه دهیم و تضمین هم کنیم که تولیدش را میخریم اما، آیا واقعا اینگونه است؟ جواب این پرسش نه تنها «آری» نیست بلکه در شرایط فعلی فاصله زیادی با این وضعیت داریم.
--------------------
یادداشت از کریم بنام
---------------------
انتهای پیام/ح10/چ3000