بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
اینگونه با سیاستبازی «خندوانه» را از مردم میگیرند
روزنامه انگلیسی گاردین اخیراً گزارشی را پیرامون پخش برنامه «خندوانه» منتشر کرده است.
گاردین در بخشی از همین گزارش و در مصاحبه با صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب به نقل از وی نوشته است: دلیل اینکه خندوانه موفق بوده این است که یک برنامه دولتی معمولی نیست. و مطابق معمول دیدگاههای دولت را در مورد مسائل اجتماعی بازتکرار نمیکند. این برنامه صدای خاص خود را دارد. بر روی نظرات دولت منطبق نیست و واقعا به نحوی طبیعی است.
زیباکلام همچنین افزوده است: این برنامه به طور غیر مستقیم فرصتی را برای بینندگان فراهم آورده تا بیش از حد دیدگاههای سیاسی خودشان را بیان کنند. در طول یک مسابقه اخیر بین دو کمدین در مقابل مردم، کمدینی که نظرش به نظر رئیس جمهور سابق تندرو، محمود احمدینژاد نزدیکتر تلقی میشد رأی پایینتری را از طریق پیامکهای مردم به دست آورد، درحالی که کمدین دیگری که گرایشش به اصلاحطلبان نزدیکتر بود رأی بالاتری به دست آورد.
*«خندوانه» یکی از برنامههای موفق سیمای جمهوری اسلامی ایران است که توانسته با به تصویر کشیدن ممزوجی از شادیهای خود و علایقش به ارزشهای مردم و نظام اسلامی، تبدیل به یکی انتخابهای نخست مخاطبان صدا و سیما شود.
برنامهای با محتوای طنز و لبخند که خوبیها و مثبتات آن بر ضعفهایش برتری دارد و مانند برخی دیگر از برنامههای تلویزیونی نیست که قصد داشتند با ژست مؤانست با جریان اپوزسیون فرهنگی و ابراز پنهان بیعلاقگی به خطوط قرمز دینی جذب مخاطب کنند.
اما متأسفانه هرجا سخن از «جمعیت زیاد» است نام جریان سیاسی خاص میدرخشد! همانطور که در ماجراهایی همچون درگذشت یک خواننده جوان نیز شاهد این مسئله بودیم و کار تا آنجا پیش رفت که سعید حجاریان به بهانه تجمعات مربوط به درگذشت آن خواننده؛ اینطور فرمان اغتشاش علیه نظام را صادر کرد که «همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند»!
ادعای اول صادق زیباکلام مبنی بر اینکه «خندوانه دولتی نیست»! با فرمولهای جریان خاص تطابق ندارد زیرا از منظر آنها هر برنامهای که علایقی نسبت به دفاع مقدس، ارزشها و چهرههای اصولگرا از خود نشان بدهد لزوماً یک برنامه حکومتی و دولتی است و مهدورالدم محسوب میشود! اما علیالظاهر زیباکلام به دلیل استقبال گسترده مردم از خندوانه حاضر شده است این فرمول را برای لحظاتی و در گفتوگو با گاردین کنار بگذارد.
صحبت دوم او مبنی بر اینکه با رأی بالاتر کمدینی که نزدیک به رئیسجمهور دولت اصلاحات بود؛ زمینه بیان دیدگاههای سیاسی مخاطبان برنامه فراهم شد! نیز حرف صحیحی به نظر نمیرسد زیرا اولاً رئیسجمهور سابق اصلاحات و جریانی که در ذیل وی تعریف میشوند طی 14 سال گذشته در هیچ انتخاباتی در ایران پیروز نشدهاند و بدیهیست که رأی یک کمدین در این زمینه اثباتگر هیچ چیز نیست.
ثانیاً رشد سیاسی در ایران اسلامی در تکامل است و مردم رأی خود را با اطمینانی که به امانتداری نظام اسلامی دارند؛ در انتخاباتها اعلام میکنند نه در پیامکهای یک برنامه کمدی.
تلاش زیر پوستی رسانه انگلیسی برای سیاستزدگی یک برنامه پرمخاطب در سیمای جمهوری اسلامی ایران که به علاقه به ارزشها و نظام شهره است نیز مسئلهای است که باید مورد مداقه دستاندارکاران و سازندگان این قبیل برنامهها قرار گیرد.
***
تئوری هاشمی درباره انگیزه اغتشاش در جوانان!
آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص اخیراً در دیدار با رئیس پارلمان کرواسی پیرامون تروریستپروری صحبتهایی را مطرح کرده است.
به گزارش روزنامه آرمان امروز، وی در این صحبتها، سوء مدیریت مسئولان کشورهای عقبافتاده در طول تاریخ و بهویژه در سالهای اخیر را یکی از علل اقدامات خشن جوانان ناراضی و بیکار برخی از کشورهای آفریقایی و آسیایی دانسته و گفته است: وقتی از شدت ظلم، ناامنی و بیکاری، کارد به استخوان برسد، جوان ناراضی به فکر انتقام میافتد و وقتی دسترسی به مسئولان خود نداشته باشد، در اقدامات و جنایات تروریستی، مردم بیگناه را میکشد.
وی افزوده است: بسیاری از کسانی که صید وعده و وعیدهای گروههای تروریستی میشوند، جمعیتهای مستأصل، بیکار و نیازمند هستند.
*آقای هاشمی توضیح نداده است که چرا این جوانان مستأصل و بیکار به محض پیوستن به گروههای تروریستی به جای تنّعم و استفاده از لذائذ مادی ذکر شده از سوی آقای هاشمی، تصمیم میگیرند خود را منفجر کنند؟! و یا تبدیل به نیروهای انتحاری میشوند؟!
چرا این جوانان که اکنون به قولی کار پیدا کردهاند؛ حتی اعضای خانواده خود را هم میکشند و یا تهدید به مگر میکنند؟!
این سؤالات که پاسخهای مشخصی هم دارد اثبات میکند که نظر آقای هاشمی درباره روش جذب گروههای تروریستی درست نیست و «بیکاری و ناامنی موجب انتقامگیری و قتل و غارت و اغتشاش توسط جوانان نمیشود»
همه میدانیم که این ژن در انسان وجود ندارد که به محض گرسنگی، عقلش زائل شود، همنوع خود را بخورد و کنترلش را تا این حد از دست بدهد که اقدام به کشتن همنوعانش کند!
در واقع بشر به دلیل بیکاری و سایر مشکلاتش معترض میشود اما «درّنده» نمیشود.
این صحبتها که متأسفانه جلوات دیگری از آنها هم در گوشه و کنار شنیده میشوند باید مورد بررسی مناسب قرار گیرند.
موسی غنینژاد، از اقتصاددانان نزدیک به دولت، چند سال قبل در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه شرق اظهار کرده بود: «مصدق تحریمها را موهبت خواند، مردم ناراضی شدند»...
***
هواپیماها و ایرلاینهای امن ایران؛طعمهای برای بزرگنمایی تحریمها
احمد خرّم، فعال سیاسی اصلاحطلب و وزیر برکنار شده راه در دولت اصلاحات اخیراً در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه آفتاب یزد پیرامون صنعت هوایی کشور که با تیتر «نگذارید هواپیماهای کهنه بپرند» منتشر شد، صحبتهایی را مطرح کرده است.
او گفته است: فشار تحریمها در طول سی و چند سال گذشته باعث شد تا ما الان ناوگانی فرسوده با میانگین سنی 23 تا 24 سال داشته باشیم…در حال حاضر دو ایرلاین قطر و امارات دارای به روزترین هواپیماها و بهترین خدماترسانی در دنیا هستند و جالب اینکه عمر ناوگان آنها به طور متوسط زیر ده سال است و به جز چند هواپیمای دور برد بالای 10 سال، تمامی آنها نوهستند.
خرّم در عین حال با تأکید بر اینکه «در زمان تحریم هم میشد هواپیمای نو و سن پایین خریداری کرد» تصریح میکند: ما نمیگوییم هواپیمای سن بالا را نمیشود ایمن نگه داشت، میشود ولی به چه قیمتی؟
این فعال سیاسی در ادامه بخش دیگری از صحبتهای خود نیز اظهار میکند: ما تجهیزات فرودگاهی بسیار ناقصی داریم که متعلق به 20 تا 25 سال پیش است. همه اینها باید به روز شوند تا یک پرواز ایمن داشته باشیم. الان شما با هرکسی صحبت کنید میگوید ما با اما و اگر سوار هواپیما میشویم چرا که مردم متوجه نقصها و کمبودها می شوند و به همین دلیل با اضطراب و احساس ناامنی پرواز میکنند. این زیبنده مردم نیست.
*اگرچه نگاهی گذرا به اظهارات خرّم نشان میدهد که وی بر خلاف تیتر حرفهایش اذعان دارد که در زمان تحریم نیز میشود هواپیمای نو و سن پایین خریداری کرد و منظور اساسی وی فقط اینست که این کارها بودجه بیشتری را از ما تلف میکند اما با این حال باید پاسخهایی را در اشاره به صحبتهای خرّم بیان کرد.
یکم: اینکه برخی سیاسیون کشور قصد ندارد شرایط تحریم و دشمنی با ایران را بپذیرند مسئلهای قابل تأمل است!
به هر حال باید دانست و باید پذیرفت که شرایط تحریم، شرایطی است که در آن هزینه برخی کارها و صنایع بالاتر میرود، تأمین عددی از قطعات سختتر میشود و مدت برخی پروژهها نیز ممکن است طولانیتر شود. ضمن آنکه در بحث مزایای نسبی نیز تغییر و تحولاتی صورت میگیرد به این نحو که ممکن است یک کالای خاص به دلیل استراتژیک بودن؛ با هزینهای بسیار گزاف اما در داخل کشور ساخته شود.
این حقایق اما هرگز نمیتوانند دلیلی بر وادار کردن یک کشور به کرنش ذلیلانه در مقابل دشمنانش باشند. ضمن آنکه پر واضح است که همین مقولات سبب شکوفایی بیشتر اقتصاد و صنعت میشوند و در گرهخوردگی با اقتصاد مقاومتی نیز شرایطی بسیار مطلوبتر را برای کشور و مردم ایجاد میکنند.
دوم: بحث «طول عمر هواپیما» مسئلهایست که باید به درستی برای افکار عمومی شرح داده شود و متأسفانه جریان سیاسی خاص از آن یک دستاویز برای بزرگنمایی مسئله تحریمها ساخته است.
به گواه کارشناسان، طول عمر مفید یک هواپیما در صورت انجام منظم و دقیق فرایندهای مکانیکی، اُورهال و نگهداری، محدودیتی ندارد و ایرلاینها در تمام دنیا، پس از مدتی فقط به دلیل اینکه امنیت مسافران قطعی باشد یک هواپیما را از رده خارج میکنند.
در واقع، پرواز استاندارد هواپیما و نو یا کهنه بودن آن دو مقوله جدا از هم هستند و به یکدیگر ربط چندانی ندارند.
در عین حال باید اشاره کرد که عمر برخی هواپیماها میتواند به 40 سال یا 60 سال هم برسد و حتی از باب مثال میتوان بیان کرد که یکی از دو هواپیمای اختصاصی رئیسجمهور آمریکا نیز هماکنون بیش از 40 سال عمر دارد. و یا هواپیمای برخی مقامات کشور انگلیس سابقهای بیش از 20 سال دارد و این مسئله در آن کشورها به هیچ وجه نکته عجیبی نیست.
لذا به نظر میرسد که مشکل ایرلاینها و هواپیماهای ایمن در جمهوری اسلامی ایران نه تأمین قطعات و عمر هواپیما که «سیاهنمایی» کسانی است که زمانی از «باتلاق تحریمها» نیز سخن گفته بودند و به تأثیرگذاری گسترده تحریمها اصرار دارند.
ضمن آنکه القای وجود ضعف در صنعت هواپیمایی ایران و بیتفاوت جلوه دادن مدیران و پرسنل خدوم این صنعت نسبت به جان انسانها، امریست که نهادهای نظارتی و امنیتی باید علل آنرا ریشهیابی کنند.
سوم: ایرلاینهای جمهوری اسلامی ایران به گواه اخبار و آمار رسمی، جزو امنترین ایرلاینهای قاره آسیا و در سطح استانداردهای بینالمللی آیکائو هستند.
ذکر این نکته جالب نیز ضروری است که یکی از ایرلاینهای جمهوری اسلامی ایران هماکنون امنترین ایرلاین منطقه غرب آسیا به شمار میرود و از روز تأسیس تاکنون، هیچگونه حادثه جانی در بحث سقوط نداشته است.
و چهارم: بیان این نکته خالی از لطف نیست که فرودگاههای کشورهای مختلف دنیا، تنها به پرندههایی اجازه استفاده از خدمات فرودگاهی خود و نشست و برخاست را میدهند که از استانداردهای لازم پروازی و هواپیمایی برخوردار باشند.
و هماکنون ایرلاینهای جمهوری اسلامی ایران به عموم کشورهای جهان در اروپا و آسیا و آفریقا و آمریکا پروازهای مستقیم دارند.
شاید مدیران این فرودگاهها مصاحبههای برخی چهرههای جریان خاص در ایران را نمیخوانند...!