به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، دفاع مقدس جنگ ارادهها و کارگاه مردانی و انسانسازی بود که ابهت پوشالی شرق و غرب را درهم شکست مطمئناً اصفهان با بیش از 23 هزار شهید و دو لشکر فعال در طول دفاع مقدس، نقش و جایگاه بیبدیل و خاصی دارد، البته نقشآفرینی اصفهان به دوران دفاع مقدس محدود نمیشود و این پیشتازی در یاوری حق و شهادتطلبی را امروز هم در مدافعان حرم و سربازان بیادعای این قطعه از بهشت ایرانزمین مشاهده میکنیم.
کتاب «اصفهان دارالشهدا» و «خط شیر دارخوین» دو جلد منتشره از مجموعهای 14 جلدی است که روایت و تحلیل جایگاه اصفهان در دفاع مقدس با توجه به پیشینه این شهر از بدو ورود اسلام میپردازد که در همین راستا به گفتوگو با نویسنده کتاب، محسن نصری مدرس دانشگاه، کارشناس مسائل سیاسی و پژوهشگر، رزمنده و جانباز دفاع مقدس پرداختهایم.
فارس: پیشینه تاریخی و معرفتی اصفهان تا چه اندازه در نقش اصفهان در دفاع مؤثر است؟
نصری: با ورود اسلام به اصفهان، یک مقطع بسیار مهم و درخشان در این استان رخ میدهد و علم، دانش، معرفت، بصیرت، ایثار، جهاد و شهادت در دورههای مختلف رونق میگیرد؛ و اصفهان و «گنبدهای فیروزهای» که نماد معنویت و عبادت است به «پرچم های مشکی عزاداری سیدالشهدا(ع)» تبدیل که نماد معرفت و محبت به اهلبیت(ع) است.
در نتیجه گنبدهای فیروزهای و پرچمهای مشکی عزاداری در اصفهان خود را در «حجلههای قرمز شهدا» نشان داد تا عاشورایی بودن برای مهدوی شدن را حکایت کند؛بنابراین بیشترین شهید در دفاع مقدس از استان اصفهان است.
معمولاً گفته میشود دفاع مقدس 8 ساله، اما در حقیقت دفاع مقدس 10 ساله است؛ چون دو سال قبل از جنگ تحمیلی در 4 گوشه کشورمان از جمله کردستان، گنبد، سیستان و بلوچستان و خوزستان آشوبهایی از جانب ضدانقلاب ایجاد شده بود.
دفاع مقدس 10 ساله است نه 8 ساله
فارس: آیا عراق سابقه حمله به ایران را داشته است؟
نصری: اولین باری که عراق به کشورمان حمله کرد؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در اسفند سال 1357 است که منطقه سیرین در مرز ایران و عراق در شهر بانه را مورد حمله قرار داد، تا قبل از 31 شهریور 59، تعداد 636 حمله زمینی، دریایی و هوایی از عراق به کشورمان ثبتشده و این نشان میدهد که دفاع مقدس 10 ساله است نه 8 ساله، اگرچه جنگ از 31 شهریور 59 به صورت گسترده به کشور ما تحمیل و 8 سال طول میکشد.
اصفهان تنها استانی در کشور است که در دوران دفاع مقدس دو لشکر قدرتمند امام حسین (ع) و نجف اشرف به فرماندهی شهیدان خرازی و کاظمی دارد و بیش از 23 هزار شهید در استان اصفهان تقدیم دفاع مقدس شده که به نسبت جمعیت، اولین استان در سطح کشور هستیم و این امر حکایت از حماسه بزرگ مردم اصفهان دارد.
فارس:با چه هدفی و اساساً به چه دلیلی جمعآوری و نگارش این مجموعه را آغاز کردید؟
نصری: بعد از دفاع مقدس چند حرکت محدود انجام شد تا حماسه شهدا در لشکر امام حسین (ع) ثبت شود اما نیمهکاره رهاشده، در سال 92 یک مجموعه به نام تاریخ شفاهی لشکر امام حسین (ع) راهاندازی شد که بعدها به مرکز تدوین کارنامه عملیاتی لشکر امام حسین (ع) تغییر نام داده شد.
در سال 1392 احمدرضا عشوریون که جانشین لشکر امام حسین (ع) بود، مسؤول این مجموعه شد و از بنده دعوت کرد، کاری را برای لشکر امام حسین (ع) آغاز کنم؛ که مجموعه 14 جلدی تاریخ لشکر 14 امام حسین (ع) را طراحی و دو جلد اول آن را تحقیق و تدوین کردم.
لازم است بدانیم که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و بارها سفارش به تدوین خاطرات دفاع مقدس و لشکر امام حسین(ع) داشتهاند که به عنوان نمونه در سفر به شیراز در سال 87 فرمودند، لشکر امام حسین (ع) و نجف اشرف تاریخ خود و حماسههای شهدا را تدوین کنند.
تدوین مجموعه 14 جلدی حماسه لشکر 14 امام حسین (ع)
با توجه به نام لشکر 14 امام حسین (ع)، یک مجموعه 14 جلدی را طراحی کردم که از قبل از دفاع مقدس شروع و تا پس از این حماسه ادامه مییابد و کارنامه حماسه لشکر 14 امام حسین (ع) را ثبت میکند که کاری ارزنده برای نسل امروز و آیندگان است.
فارس: آیا جایگاه لشکر امام حسین (ع) و نقشآفرینی آن در 8 سال دفاع مقدس خلاصه میشود؟
نصری: خیر، قبل از تشکیل لشکر امام حسین (ع) شهیدان ردانیپور و خرازی، در دو سال اول انقلاب در کردستان و گنبد حضور دارند و بعد در دفاع مقدس، با همان نیروهایی که در آن مناطق حضور داشتند تیپ و لشکر امام حسین (ع) را تشکیل میدهند.
لشکر امام حسین (ع) پس از دفاع مقدس در شمال غرب و جنوب شرق کشور و در دفاع از حرم اهلبیت(ع) و مقابله با داعش نقش ایفا میکند و شهید میدهد که حکایت از این دارد که حماسه و ایثارگری لشکر امام حسین (ع) تمام شدنی نیست.
باید یک پل از دفاع مقدس 10 ساله به امروز بزنیم
فارس: در مورد کتاب و شیوه روایت آن توضیح دهید.
نصری: در جلد اول و دوم، بیش از 5 سال کار کردم و با بیش از 100 نفر مصاحبه کردم، با رزمندگان، جانبازان و فرماندهان آن ایام و با استفاده از منابع مکتوب و شفاهی یک مجموعهای آماده شد که محتوای آن دارای سه بخش گزارش، خاطرات و تحلیل است.
باید یک پل از دفاع مقدس 10 ساله به امروز بزنیم و از همان الگوها برای حماسههای امروز در اقتصاد مقاومتی و گام دوم انقلاب بهره ببریم، در این مجموعه تلاش شده با خاطرات،گزارشها و تحلیل به امروز پل زده شود که بگوییم میشود اینگونه عمل کنیم و موفقیتهایی رقم بزنیم.
جلد اول و دوم این مجموعه در اسفند سال 97 به چاپ رسید و در طول 6 ماه گذشته قرار بوده مراسم رونمایی آن را برگزار کنند، اما تا کنون انجام نشده است.
فارس: در این دوجلدی که منتشر شده، به چه مباحثی پرداخته شده است؟
نصری: جلد اول را به نام «اصفهان دارالشهدا» نامگذاری کردم که گزارش مختصری از آغاز ورود اسلام و تشیع به ایران و اصفهان تا آغاز جنگ تحمیلی است، در این جلد اشارهای به حماسهها و مبارزات تاریخی مردم اصفهان در مقاطع مهم و نقش مردم اصفهان در پیروزی انقلاب اسلامی در سال 56 و 57 میشود.
بسیاری از کسانی که در لشکر امام حسین (ع) حماسه خلق کردند، همان جوانهایی هستند که در انقلاب بهمن 57 نقش محوری را در اصفهان ایفا کردهاند، همچنین در ادامه این کتاب به بحرانهای مهم کشور در دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در خوزستان، کردستان، سیستان و بلوچستان و ترکمنصحرا پرداخته میشود و جلد اول تا 31 شهریور 59 پایان مییابد.
جلد دوم مجموعه را «خط شیر دارخوین» نامگذاری کردم که حکایت 8 ماهه اول جنگ، تا قبل از عملیات «فرمانده کل قوا خمینی (ره) روح خدا» که در 21 خرداد سال 60 است؛ جلد 14 هم به نقش لشکر امام حسین (ع) بعد از دفاع مقدس در تفحص شهدا، حضور در شمال غرب و جنوب شرق و شهدای مدافع حرم پرداخته میشود.
عدهای دانسته و یا ندانسته دفاع مقدس را تحریف میکنند
فارس: چرا به بحث تاریخی صدر اسلام پرداختهاید؟
نصری: یکی از معضلاتی که امروز احساس میشود این است که عدهای دانسته و یا ندانسته دفاع مقدس را تحریف میکنند و علت جنگ را بحث خاک، سرزمین و وطن مطرح میکنند که شهدا برای آن رفتند، اما یک اصل کلیتر در دفاع مقدس داریم که ریشه این حماسه بزرگ به تفکر اسلامی و عاشورا و کربلای امام حسین (ع) برمیگردد.
درست است امروز در تمدن و تفکر غربی که انحطاط آن را انقلاب اسلامی در عمل ثابت کرده، اصالت با اسباب مادی است اما در تفکر اسلامی اصالت با امداد الهی است که ریشه آن در تفکر اسلامی، عاشورایی، امید و توکل به خدا است.
در بعضی از کتابها به ریشه دفاع مقدس که تفکر اسلامی و تفکر کربلایی است کامل اشاره نشده است، به همین دلیل از اسلام و تشیع در اصفهان شروع کردم.
همچنین یکی دیگر از تحریفات طرح موضوع اختلافات مرزی ایران و عراق است؛ در صورتی که به اعتراف مسؤولان غربی و فرماندهان بعثی علت جنگ تحمیلی به ایران اسلامی، نابودی انقلاب اسلامی و سرنگونی جمهوری اسلامی است و اگر اختلاف مرزی را دشمن بهانه میکند باید مراقب باشیم که این بهانه را به عنوان علت اصلی طرح نکنیم؛ بنابراین در این کتاب از اسلام تشییع و تفکر انقلابی یاد کردهام.
فارس: نقش و جایگاه جوانان در دفاع مقدس را چگونه تبیین میکنید؟
نصری: شهید خرازی در آزادی سنندج و بعد پاکسازی اطراف آن در سال 59، 23 سال سن دارد و زمانی که جنگ آغاز میشود، خط شیر دارخوین را شکل میدهد و حماسه خلق میکند، وقتی آزادی خرمشهر رخ میدهد، فرمانده تیپ امام حسین (ع) و همچنین حاج احمد کاظمی 25 سال سن دارند.
حضور جوانان اصفهانی از یاری امام (ره) در انقلاب تا دفاع مقدس
جوانهایی که در دفاع مقدس حضور داشتند همان جوانانی بودند که در انقلاب یاری امام (ره) را پذیرفتند و در این مجموعه به نقش اصفهان در انقلاب اسلامی و اتفاقات آن از سال 41 با محوریت آیتالله خادمی، رئیس حوزه علمیه اصفهان و تعدادی از علما و روحانیون پرداخته شده است.
امروز که به فرموده رهبر معظم انقلاب جوانان نقش محوری در تحقق گام دوم انقلاب اسلامی دارند؛ نیازمند استفاده از سبک زندگی رزمندگان و شهدای جوان دفاع مقدس دارند.
فارس: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جوانان اصفهانی برای حراست از این انقلاب چه کردند؟
نصری: مردم در اطاعت از علما و روحانیون کار بزرگی را در محوریت انقلاب با دیدگاه حضرت امام (ره) انجام دادند، زمانی که انقلاب به پیروزی میرسد، یکی از اولین اتفاقات در اصفهان تشکیل کمیته دفاع شهری به دست جوانهایی بود که انقلاب کردند، ساختمان ساواک اصفهان را تصرف میکنند، حجتالاسلام سالک که هماکنون نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی است و رحیم صفوی کمیته دفاع شهری را تشکیل میدهند.
در خیلی از شهرها، کمیته انقلاب اسلامی بعد از انقلاب تشکیل میشود اما در اصفهان کمیته دفاع شهری تشکیل میشود، جلسهای با حضور آقای پرورش تشکیل میشود و حاجآقا سالک به عنوان نخستین مسؤول کمیته دفاع شهری و رحیم صفوی مسؤول عملیات میشود که مأموریت آنها ایجاد امنیت و مبارزه با ضد انقلاب و بقایای ساواک و انضباط در شهر است.
بهجای چیپس و شکلات امروز، خشخاش بود
در رژیم پهلوی مواد مخدر کوپنی بود و در داروخانهها توزیع میشد، کشت خشخاش آزاد بود و به جای چیپس و شکلات امروز، خشخاش بود، از بالاترین قاچاقچیان مواد مخدر، خاندان پهلوی و در رأس آنها، خواهر شاه، اشرف پهلوی بود؛ که کمیته دفاع شهری یکی از وظایفش مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر بود.
خرداد 1358 تشکیل سپاه اصفهان مطرح میشود
همچنین تأمین امنیت برگزاری همهپرسی جمهوری اسلامی در 11 فروردین 58 بر عهده کمیته دفاع شهری در اصفهان بود.
در 2 اردیبهشت 1359 شورای انقلاب توسط شهید بهشتی حکم میزند و جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران زیر نظر حضرت امام (ره) و شورای انقلاب، سپاه را تشکیل میدهد و به دنبال آن تشکیل سپاه پاسداران در اصفهان مطرح میشود که درنهایت کمیته دفاع شهری در تابستان سال 1358 به سپاه اصفهان تبدیل میشود.
فارس: مأموریتها و وظایف سپاه اصفهان را شرح دهید.
نصری: مأموریتهای سپاه، مأموریتهایی فراتر از شهر اصفهان و استان و برای ایجاد امنیت در سراسر کشور است که در جلد اول این مجموعه به آن اشارهشده است و در همه این حماسهها اصفهانیها نقش محوری ایفا کردهاند.
ضدانقلاب میخواست به دست بقایای ساواک و اشرار در سیستان و بلوچستان بحران «خلق بلوچ» به راه بیاندازد، به همین دلیل محمود اشجع از دانشجویان اصفهانی در تهران مأمور میشود به سپاه سیستان و بلوچستان تا سپاه زاهدان را تشکیل دهد و میآید اصفهان و از آقای سالک و رحیم صفوی درخواست نیرو و امکانات میکند.
در خرداد 1358 تعدادی از پاسداران و بسیجیان اصفهان با چند دستگاه اتوبوس به سیستان و بلوچستان اعزام میشوند و جلوی حرکت اشراری که میخواهند به نام خلق بلوچ در این استان بحران ایجاد کنند را میگیرند.
تشکیل سپاه سیستان و بلوچستان محوریت آن بچههای اصفهان است
محوریت تشکیل سپاه سیستان و بلوچستان، بچههای اصفهان بودند، شهید اصغر کفمی و مهندس ولیاله نیکبخت اولین شهدای اصفهان در بحران مقابله با ضدانقلاب در سیستان و بلوچستان هستند.
فارس: در رابطه با این دو شهید و امثال ایشان توضیح بیشتری بفرمایید.
نصری: مهندس نیکبخت قبل از انقلاب فوقلیسانس میگیرد و سیستان و بلوچستان را برای خدمت انتخاب میکند، خرداد 1358 امام (ره) دستور تأسیس جهاد سازندگی را میدهند که در سیستان و بلوچستان با نقش محوری شهید ولیاله نیکبخت تشکیل میشود و در 16 مرداد 58 در کمینی توسط ضدانقلاب به شهادت میرسد.
یکی از نکات محوری سپاه اصفهان که در سطح کشور برجسته است، این است که در همه مناطق کشور در سیستان و بلوچستان، کردستان و در بحرانهای مختلفی که حضور پیدا میکردند، سه مأموریت اصلی برای خود داشتند؛ یکی ایجاد امنیت و درگیری با ضدانقلاب و دوم کار عمرانی؛ چون مردم این مناطق در اوج محرومیت به سر میبردند؛ و مأموریت دیگر فعالیت فرهنگی در برابر فقر فرهنگی است.
اولین شهید، اصغر کفعمی 17 شهریور 58 برای امنیت و اولین شهید سازندگی شهید نیکبخت در 16 مرداد 1358 است، خیلی از بچههای سپاه سواد خواندن و نوشتن به مردم سیستان و بلوچستان یاد میدادند و برخی از مردم در این مناطق جزئیترین احکام دینی را نمیدانستند.
فارس: نقش سپاه اصفهان در مقابله با خلق عرب چه بود.
نصری: به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، ضد انقلاب با حمایت رژیم بعثی عراق در استان خوزستان به بحران تراشی پرداختند که اوج آن در درگیری و کشته شدن برخی مردم در 9 خرداد 1358، معروف به چهارشنبه سیاه در خرمشهر است.
جوانان انقلابی و سپاهی اصفهان، به آن منطقه رفته و برای حفظ امنیت مردم به مبارزه با ضد انقلاب میپردازند و نشان میدهند که اصفهانی شیعه امیرالمومنین (ع) و انقلابی پیرو امام خمینی(ره) نمیتواند نسبت به سرنوشت مردم در اقصی نقاط کشور بیتفاوت باشد.
فارس: یکی از بحرانهای ساخته و پرداخته ضد انقلاب در گنبد و ترکمن صحرا بود؛ آیا سپاه اصفهان در آنجا حضور پیدا کرد؟
نصری: از فروردین 1358 گروههای ضدانقلاب همانند چریکهای فدایی با حمایت شوروی سابق و ایدئولوژی کمونیستی در شمال شرق کشور در ترکم صحرا و شهر گنبدکاووس به بحرانتراشی پرداختندو زمانی که در بهمن 1358 جنایات آنها علیه مردم به اوج رسید گروهی از سپاه اصفهان به فرماندهی سیدعلی بنیلوحی و افرادی همچون حسین خرازی، اصغر منتظرالقائم حسن مجدالحسین به آن منطقه رفتند و به سرکوب ضد انقلاب پرداختند و پیروزمندانه با ایجاد امنیت در آن منطقه به اصفهان برگشتند.
نکته قابل توجه اینکه حسین خرازی، مسؤول اسلحهخانه سپاه اصفهان در این مأموریت، لیاقت و توانمندی خود را به اثبات رساند.
فارس: از فعالیت سپاه اصفهان در غرب کشور هم بگویید.
نصری: 22 بهمن 57 انقلاب پیروز میشود و 26 بهمن به نام (خلق کرد) پادگان مهاباد را حزب دموکرات کردستان محاصره و آن را اشغال و اسلحه و تجهیزات را غارت میکند و بعد پادگان سنندج را محاصره میکنند؛ بعد از یک هفته از انقلاب با حمایت آمریکا و انگلیس بحران در کردستان آغاز میشود که اسناد آن موجود است؛ لازم است بدانیم مردم مسلمان کردستان نه تنها در انقلاب اسلامی علیه رژیم پهلوی فعال و مبارز هستند بلکه در رأی به قانون اساسی جمهوری اسلامی بیش از 90 درصد رأی مثبت میدهند اما کوموله و دموکرات ضدانقلاب با حمایت شوروی و آمریکا به نام خلق کرد برای مردم کردنشین این مناطق بحران میآفرییند که باز بچههای اصفهان از اولین افرادی هستند که آنجا حضور پیدا میکنند.
پاوه، از مهمترین بحرانها بعد از انقلاب است
از مهمترین بحرانهای بعد از انقلاب، شهر پاوه است که حماسه شهید چمران در آن موقعیت معروف است، در مرداد 58 ضدانقلاب میخواهد پاوه را تصرف کند، قبل از آن در مریوان موفق نشدند بهطوریکه اول مریوان را گرفتند اما توسط چمران و نیروهای بسیجی و سپاهی آزاد میشود.
فارس: از دلاوریهای اصفهانیها در قائله کردستان بگویید.
نصری: بسیاری از حماسهسازان ما در دفاع مقدس و انقلاب، گمنام هستند، یکی از آن افراد که برای این کتاب پس از 4 سال او را پیدا کردم، پهلوان احمد اسلیمی است، قبل از پیروزی انقلاب حاجآقا پرورش کاروانی را هماهنگ میکند تا برای 12 بهمن به تهران بروند، یکی از آنها پهلوان احمد اسلیمی بوده که میرود و در تهران میماند و عضو سپاه تهران میشود و جزو یکی از آن گروههایی است که به مریوان و پاوه میرود.
از شهدای پاوه شهیدان سید مرتضی حسینی و مهدی حاج شیخ حسینی هستند که در بهشتزهرای تهران دفن شدندو به سختی خواهر مهدی حاج شیخ حسینی را پیدا کردیم و مصاحبه گرفتیم.
مصاحبه با فرماندهای که میگویند فوت کرده است
در مصاحبه با ایشان، به آقای اسلیمی رسیدیم و پس از مدتی با پیدا کردنشان مصاحبهای از این رزمنده گمنام داشتیم، وقتی آقای اسلیمی آمد، کتابی با عنوان «22 روز حماسه و ایثار در سنندج» مربوط به داستان آزادی سنندج در دستش بود که در آن نوشته بود «یکی از فرماندهان آزادی سنندج، مرحوم اسلیمی است که در سال 86 فوت کردند» در صورتی که ایشان زنده بودند.
در اردیبهشت 59 سه گروه اصلی در آزادی سنندج نقش دارند، بچههای سپاه اصفهان با فرماندهی رحیم صفوی، ارتش اصفهان به فرماندهی صیاد شیرازی و فرماندهی گردان 2 سپاه تهران به فرماندهی احمد اسلیمی که از لحاظ فرماندهان و نیروها، نقش اصلی را اصفهان دارد. احمد اسلیمی دو سال است که به اصرار خانوادهاش جانباز بودنش در بنیاد جانبازان ثبت شده است
روایت گروه دستمال سرخها
احمد اسلیمی حکایت حضور خود و چند نفر از جوانان اصفهانی در آزادسازی پاوه را روایت کرد.
گروهی از بچههای سپاه تهران معروف به دستمال سرخها هستند که شهید اصغر وصالی فرماندهشان است، این گروه اول با چمران به مریوان و بعد به پاوه میروند.
فارس: گروه دستمال سرخها چطور تشکیل میشود؟
نصری: قبل از انقلاب گروههای پیشآهنگی در مدارس داشتیم که یک دستمال قرمز به گردن گره میزدند، وقتی گروه شهید وصالی با هواپیما از تهران به پادگان خضر زنده کرمانشاه آمدند و در این ساختمان مستقر شدند، این دستمال قرمزها ریخته بود، یکی از بچهها به گردن میبندد و سایر بچهها نیز این کار را میکنند که اصغر وصالی میگوید، همه ببندید و معروف به دستمال سرخها شدند.
پایین کشیده شدن تابلوی حزب دموکرات
گروه دستمال سرخها در زمانی که ضدانقلابها قصد داشتند پاوه را اشغال کنند، به آنجا میروند، خانه پاسداران که ساختمان سپاه پاوه است در محاصره قرار گرفته و روزبهروز محاصره سنگینتر میشود، آقای اسلیمی میگوید وصالی به من گفت گشتی در شهر پاوه بزن و اوضاع شهر را ببین، راننده یک ماشین جیپ برمیدارد و میرویم، آن راننده، حسن صفا بود که الان راننده اتوبوس ترمینال کاوه است. در گشت در شهر یک ساختمان میبینند که بر سر در آن روی یک تابلو نوشته شده دفتر حزب دموکرات، احمد اسلیمی از ماشین پیاده میشود و میبیند یک پسر و دختر در دفتر در حال حرف زدن هستند و یک اسلحه کلاشینکف هم روی میز است.
احمد اسلیمی به آن پسر میگوید تابلوی حزب دموکرات را پایین بیاور، میخواهد دست به اسلحه ببرد که به او میگوید اگر دست به اسلحه بزنی سوراخ سوراخ میشوی، در صورتی که اصلاً اسلحه ندارد، بالا رفته و تابلو را در کف خیابان میاندازد.
فارس: آیا این اقدام احمد سلیمی تبعاتی هم در پی داشت؟
نصری: بله، احمد اسلیمی گفت، این ماجرا گذشت تا یکشب در درگیری به روستای قوری قلعه در اطراف پاوه رفتیم، در مسیر برگشت موقع دویدن در جنگل یکی با قندان اسلحه زد تو صورتم، همه رفتند و فقط من ماندم و همه دندانهایم همان موقع دردهانم خورد و دهانم پر از خون شده بود که من را گرفتند به زدن، که تو چکاره هستی و گفتم من سربازم و کارهای نیستم؛ همان جوانی که همان روز در دفتر حزب دموکرات نشسته بود، گفت نه دروغ میگوید، این شخص تابلوی حزب دموکرات را پایین کشید.
من را خواباندند روی زمین و یکی از آنها پشتم نشست و ریشم را بالا گرفت تا گردنم را با چاقو ببرد، سرم را که تکان دادم؛ چاقو لبم را برید و خون از دهانم بیرون پاشید و آنها فکر کردند شاهرگ من را زدند من را در طویلهای رها کردند و رفتند؛ نصف شب دیدم صدای تیراندازی میآید فهمیدم بچههای خودمان هستند و بچهها آمدند که مرا آزاد کنند.
یک الاغ آنجا بود، سوارش شدم و با خراب کردن دیوار طویله، فرار کردم؛ 8 کیلومتر رفتم تا خود را به بیمارستان پاوه رساندم، مهدی حاج شیخ حسینی و سید مرتضی حسینی را آنجا دیدم، معالجهام کردند و با یک لوله خودکار به من شیر میدادند.
فارس: کمی هم از محاصره پاوه بگویید.
نصری: محاصره پاوه سنگینتر که شد، بیمارستان را گرفتند و سر مهدی حاج شیخ حسینی و سید مرتضی حسینی که نگهبان بیمارستان بودند را بریدند، محاصره تنگ میشود و در خانه پاسداران بالگرد میآید و چمران را میآورد، بعد از اینکه بالگردی مهمات میآورد، توطئه ضدانقلاب و وجود نفوذیها در نیروهای مسلح سبب میشود که اسلحه کلاشینکف با گلوله ژ 3 بیاورند که گلولهها به درد بخور نبود.
وقتی نام احمد اسلیمی جزو شهدا ثبت میشود
احمد سلیمی از این لحظات میگوید: «بالگردی نشست تا مجروحان را منتقل کند به کرمانشاه، مجروحان سوار شدند یک خانم از مجروحان بیمارستان پاوه بود، موقع سوار شدن خلبان گفت دیگر جا نیست که من از آن در بالگرد در یک گودال پیاده شدم گفتم این خانم را سوار کن؛ بالگرد بلند شد یک ارتشی بود به نام محمد گریوانی که هر مجروحی سوار میشد بیسیم به کرمانشاه میزد و لیست مجروحان را میگفت.
موقع بلند شدن ملخ بالگرد را میزنند و با برخورد به کوه سقوط میکند، مریوانی سرش قطع و شهید شد، اسلیمی با یک بالگرد انتقال پیدا میکند به کرمانشاه و بعد تهران و اسمش جزو شهدا ثبت میشود و به خانوادهاش اطلاع میدهند که ایشان شهید شدند؛ البته منافقان در بیمارستان میخواهند احمد اسلیمی را ترور کنند اما موفق نمیشوند، بعد از 20 روز که حالش خوب میشود، به اصفهان میرود و سر کوچه میبیند تابلو زدهاند که شهید شده است».
نقش بچههای اصفهان، شهدا، رزمندگان و جانبازان در کردستان، سنندج، پاوه و مریوان بسیار پررنگ است، آنقدر بچههای اصفهان غریب و مظلوم هستند که 40 سال گذشته هنوز کسی آنها را نمیشناسند و کتاب نوشته و مینویسند: مرحوم احمد اسلیمی، این افراد مجسمههای قدرت، اخلاص، توانمندی، ایمان و ایثار هستند که باید به مردم معرفی شوند.
نقش رزمندگان اصفهان در کردستان و سنندج پُر رنگ است
فارس: از حضور نیروهای اصفهانی در دیگر مناطق بگویید.
نصری: بعد از آزادی پاوه به آزادی سنندج میرسیم و به فروردین و اردیبهشت سال 59، احمد اسلیمی فرمانده گردان 2 سپاه تهران بود، بعد از اینکه حالش خوب میشود، فرمانده گردان 2 میشود.
از اصفهان یک هواپیما 130-C تعدادی نیرو به فرماندهی صفوی و شهید صیاد شیرازی میروند و آزادی سنندج را رقم میزنند، که بعد از آن نقطه مهمی است.
تشکیل گرو ضربتی توسط سپاه در کردستان
بعد از آزادی سنندج، سپاه یک گروه ضربتی در کردستان تشکیل میدهد که رحیم صفوی از اصفهان و صیاد شیرازی از توپخانه اصفهان باهم یک قرارگاه مشترک از ارتش و سپاه تشکیل میدهند برای پاکسازی مناطق و شهرهایی که ضدانقلاب گرفتند.
کار گروه ضربت کردستان انجام مأموریتهای ویژه است، سید مرتضی صفوی برادر آقا رحیم مسؤول گروه ضربت و تعدادی از بچههای اصفهان که کار پاکسازی و امنیت جادهها به عهده اینها بوده است، گروه ضربت را تشکیل میدهند و با مجروحیت صفوی در مأموریت جاده سنندج به سمت مریوان، حسین خرازی فرمانده گروه ضربت کردستان میشود، گروه ضربت دو، سه ماه قبل از جنگ در تابستان 59 نقش مهمی را در پاکسازی و امنیت جادههای کردستان ایفا میکند.
رهبر معظم انقلاب: هر جا رفتم دیدم یک اصفهانی آمده سپاه را تشکیل داده است
بنابراین نقش سپاه اصفهان با جوانان مؤمن و انقلابی آن نه تنها در سطح استان بلکه در سراسر کشور و مقابله با ضد انقلاب مورد حمایت آمریکا و اروپا محوری و مؤثر است.
رهبر معظم انقلاب فرمودند، وقتی سپاه در سال 58 میخواست در کشور تشکیل شود، من هر جا رفتم دیدم یک اصفهانی آمده سپاه را تشکیل داده حتی مشهد.
فارس: از آغاز جنگ با عراق و حضور نیروهای اصفهانی بگویید.
نصری: جلد دوم این مجموعه کتاب، به نام «خط شیر دارخوین» از 31 شهریور 59 تا 31 اردیبهشت سال 60 یعنی 8 ماهه اول جنگ است.
جنگ که آغاز میشود، در مناطق مختلف از جمله آبادان، ایلام، موسیان، شوش، خرمشهر و ...، بچههای اصفهان بهصورت خودجوش و یا از طرق سپاه حضور پیدا میکنند.
اصغر کلانی قدیمیترین آزاده اصفهان است
به عنوان مثال اصغر کلانی قدیمیترین آزاده اصفهان است که در اوایل جنگ در سال 59 در موسیان از استان ایلام زخمی شده و به اسارت دشمن درمیآید.
در کتاب «خط شیر دارخوین» محور مباحث، دارخوین و خط شیر آن است، جنگ که شروع میشود، سپاه اصفهان، چند گروه را به استان خوزستان و اهواز اعزام میکند.
گلف که بعدها به پایگاه منتظران شهادت تغییر نام پیدا کرد و زمین بازی گلف آمریکاییها در اهواز بوده را میگیرند و مستقر میشوند و عملیاتهای جنوب را از طریق همین مرکز فرماندهی میشود.
فارس: برنامه دشمن در آغاز حمله به کشور چه بود؟
نصری: بعثیها داشتند از جاده آبادان - اهواز از منطقه دارخوین به سمت اهواز میآمدند، آنها برنامه داشتند 3 ساعته خرمشهر و آبادان را بگیرند و 3 روزه خوزستان و یکهفتهای به تهران برسند که در خرمشهر 35 روز مقاومت شد، چون دیدند در خرمشهر موفق نمیشوند در 19 مهر 1359، از شمال خرمشهر دور میزنند و به رودخانه کارون میرسند و از کارون پل میزنند و جاده آبادان به سمت اهواز را اشغال میکنند و از این جاده به سمت جاده ماهشهر میروند که شهید تند گویان، وزیر نفت و خانم معصومه آباد (نویسنده کتاب من زندهام) را اسیر میکنند.
وقتی بعثیها در 19 مهر 1359 جاده آبادان اهواز را اشغال میکنند، 3 گروه میشوند، یک گروه به سمت آبادان، یک گروه به سمت اهواز و یک گروه به سمت جاده ماهشهر میروند تا آبادان را محاصره کنند که حماسه کوی ذوالفقاریه معروف رخ میدهد و در آنجا شهید دریا قلی نقش مهمی را ایفا میکند.
پیشروی بعثیها برای گرفتن اهواز از سه جاده
در این ایام در اهواز گروه بچههای اصفهان را میگویند بروید دارخوین که عراقیها دارند، جلو میآیند، ما سه جاده مهم داریم به سمت اهواز و بعثیها از سه جاده در حال پیشروی هستند، تا اهواز را اشغال کنند، جاده چزابه به سمت بستان و حمیدیه و اهواز که تا حمیدیه تا 25 کیلومتری اهواز جلو میآیند، جاده خرمشهر- اهواز که تا 15 کیلومتری اهواز جلو میآیند و جاده آبادان اهواز که تا 55 کیلومتری جاده اهواز یعنی دارخوین پیش میآیند.
فارس: نقش نیروهای اصفهان در جلوگیری از این پیشروی دشمن چه بود؟
نصری: بعد از حدود دو هفته از آغاز جنگ تحمیلی گروههایی از سپاه استان اصفهان به اهواز و منطقه دارخوین میروند که گروه ضربت کردستان که شهید خرازی فرمانده آن است، در روزهای اول آبان 59 به آنها اضافه میشوند.
در دارخوین، تعدادی از بچههای قم، شیراز و زنجان میآیند اما محور نیروها، بچههای اصفهان هستند، جلوی دارخوین یک روستا به نام سلمانیه و بعد محمدیه است، بین این دو روستا یک نهر آب بوده که از رودخانه کارون آب به نخلستانها میآمده، اما خشک شده، بچهها در این نهر مستقر میشوند.
تشکیل خط شیر دارخوین، اولین خط پدافندی در دفاع مقدس
در جنوب سلمانیه که حدود 40 کیلومتری آبادان است، یک خط پدافندی در این نهر خشک شده بین کارون و جاده آبادان - اهواز تشکیل میدهند به نام «خط شیر»، که اولین خط پدافندی در دفاع مقدس این خط است، چون آن موقع میگفتند مردان شجاعی مانند شیر جلوی بعثیها ایستادند تا به اهواز نرسند به خط شیر معروف شد.
این خط پدافندی فرماندهانی همچون رحیم صفوی، احمد فروغی و حسین خرازی به خود میبیند و حجتالاسلام مصطفی ردانیپور نقش بسیار مهمی در تربیت معنوی و عملیات نظامی این منطقه ایفا میکند که در مرداد 1362 مزد جهاد فی سبیل الله خود را با شهادت از خداوند میگیرد.
فارس: اولین سازماندهی نیروها و عملیاتها در دفاع مقدس از کجا شروع شد؟
نصری: اولین گردان سازماندهی شده در دوران دفاع مقدس، گردان مسلم بن عقیل سپاه اصفهان است، این گردان حدود 300 نفر را در پادگان غدیر اصفهان آموزش میدهد و از اوایل جنگ تا آبان 59 آموزش میبینند؛ اول به دهگلان سنندج میروند و نیروهای صیاد شیرازی به آنها آموزش تخصصی میدهد و از آنجا به اهواز و دارخوین میروند و مهمترین نیرویی بودند که در این منطقه حضور پیدا میکنند تا بعثیها جلو نیایند.
این خط تا 21 خرداد 1360 وجود دارد، در نوروز سال 60 افرادی مانند شهید پهلواننژاد و دیگر شهدا تلاش میکنند عملیاتی علیه بعثیها انجام میدهند، چون آبادان محاصره است و امام (ره) در آبان سال 1359 میفرمایند آبادان باید از محاصره خارج شود، بنیصدر رئیسجمهور است و از نیروهای بسیج و مردمی دفاع نمیکند، شروع به زدن کانال میکنند که بتوانند از این تونل خودشان را به خط اول بعثیها برسانند، از اول فروردین سال 60 که کار میکنند تا خرداد 60 این تونل آماده میشود و یک عملیات محدودی را طراحی میکنند.
عملیات کل قوا خمینی روح خدا مقدمه عملیات ثامنالائمه شد
در شب 21 خرداد سال 60 که میخواستند این عملیات را اجرا کنند اخبار اعلام کرد که امام خمینی (ره) بنیصدر را از فرماندهی کل قوا عزل کردند به همین دلیل نام عملیات را فرماندهی کل قوا خمینی روح خدا نامگذاری میکنند که این عملیات در جلد سوم میآید.
متأسفانه 99 درصد از کتابهایی که در باب عملیاتهای دفاع مقدس نوشته شده، اولین عملیات را شکست حصر آبادان به نام عملیات ثامنالائمه نوشتند؛ در صورتی که اولین عملیات فرماندهی کل قوا است ولی از آن اسمی برده نشده است؛ حتی رهبر معظم انقلاب هم در بیاناتشان اشاره میکند که بچهها اینجا در دارخوین عملیاتی کردند که مقدمهای شد برای عملیات ثامنالائمه.
عملیات فرماندهی کل قوا آغاز تحول در دفاع مقدس در دارالخوین است
فارس: شهدای اصفهانی دارخوین چه کسانی هستند؟
نصری: در 8 ماهه اول دفاع مقدس در جبهه دارخوین این افراد به شهادت میرسند؛ شهیدان محمدمهدی نیل فروش زاده، حسین قدیریپور، کرمعلی حیدری، علیاصغر شفیعی علویجه، سیدرضا روحالامین، حسین هویدا کاشی، رضا رضائیان شریفآبادی، محسن موهبت، عباس معصومی، سید جعفر موسوی، احمد کاظمی عاشقآبادی، حسین قربانی، خلیل باقری، محمدرضا حداد از جمله شهدای دارخوین هستند.
در پایان لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که حماسه عاشورایی شهدا در دفاع مقدس و مناطقی که از نقش جوانان اصفهان در این دو جلد اشاره کردهام نه تنها به عنوان یک حماسه در تاریخ ایران اسلامی باید ثبت و ضبط شود بلکه سبک زندگی آنها نیاز امروزمان برای اقتصاد مقاومتی و بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب اسلامی است.
====================================
گفتوگو از محمد حسین امینی هرندی و عطیه توسلی
====================================
انتهای پیام/63101/ص30/