اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

در گفت‌وگو با فارس مطرح شد

روایت یک عکاس و فیلمبردار جنگ از حال و هوای جبهه‌ها و رزمندگان

خبرگزاری فارس: سهراب آذین ‌جانباز و فیلمبردار زمان جنگ ضمن بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس گفت: هنوز زنده‌ایم و تا خون در رگ‌هایمان جاریست برای وطن جانفشانی می‌کنیم.

روایت یک عکاس و فیلمبردار جنگ از حال و هوای جبهه‌ها و رزمندگان

سهراب آذین متولد 1345 از جانبازان سرافراز دوران دفاع مقدس در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در کرمانشاه اظهار کرد: عکاسی و تصویر‌برداری شغل من است و از سال 60 فعالیت خودم را در زمینه گرافیک و امور‌ فرهنگی آغاز کردم و رفته رفته با فن عکاسی و فیلمبرداری آشنا شدم.

آذین افزود: در آن زمان من 15 سال داشتم و خیلی سخت بود وارد گروهای جنگ شوم، لذا با علاقه‌ای که به دفاع مقدس داشتم و با اصرار زیاد از برادرم، شهید بهمن آرمین وارد امور فرهنگی ستاد تبلیغات جنگ شدم.

وی ادامه داد: آن زمان گروه‌ها خیلی منسجم نبودند و هر لشگر و سپاهی یک عکاس و تصویر‌بردار داشت که به این امور می‌پرداختند.

آذین تصریح کرد: در سال 64 لشگر چهارم بعثت یکی از تیپ‌هایش نبی اکرم(ص) بود که در حال آماده‌سازی برای عملیات در منطقه هورالعظیم با اهداف آزاد‌سازی منطقه فاو بود، من هم به‌عنوان عکاس و تصویر‌بردار افتخار این را داشتم که در کنار رزمندگان کار کنم و به موقعیت پد پنج هورالعظیم که یکی از موقعیت‌های تیپ نبی اکرم(ص) بود اعزام شوم.

وی بیان داشت: ظهر روز 7 اسفندماه سال 64 بود که سر و کله هواپیماهای دشمن پیدا شد، یکی از هواپیماها در حال سرگرم کردن ضد هوایی ما و یکی دیگر در حال شلیک راکت بود و من سریع دوربینم را برداشتم و شروع به گرفتن تصویر کردم و کنار اسکله در حال ضبط بودم که یک مرتبه خودم را در آسمان احساس کردم.

آذین گفت: پزشک معالج پس از معاینه، دستور قطع دستم را در اتاق عمل داده بود که با مخالفت من روبه‌رو شد. فردای آن روز پزشک دیگری آمد و پس از معاینه قول سالم شدن دستم را گرفتم که بعد از عمل در بیمارستان و به هوش آمدنم، متوجه شدم که دستم قطع نمی‌شود و برای ادامه درمان باید به اصفهان اعزام شوم.

وی ادامه داد: وقتی به هوش آمدم، نخستین کسی که بالای سرم دیدم، برادرم شهید خسرو بود که اشک در چشم‌هایش حلقه زده بود و این آخرین دیدار من و برادرم بود.

آذین خاطرنشان کرد: اثر 16 میلیمتری از امضای قرارداد مبادله اسرای ایران و عراق و آمدن نخستین گروه از اسرای ایرانی در مرز خسروی توسط من ضبط شده و تلاش زیادی کردم که یک نسخه از آن را دریافت کنم، اما متاسفانه موفق نشدم.

وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: شما نخستین خبرنگاری هستید که سراغ من آمدید، مگر کسی ما را ‌می‌شناسد؟ 

آذین تاکید کرد: من کتاب «دا» را خوانده‌ام و تنها اثر ماندگار جنگ به شیوه درست است، من از نزدیک با تمام حرف و حدیث‌هایش آشنا بودم و از نزدیک لمسش کردم.

این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: درحال حاضر 2 کار آماده تدوین در دست دارم، با عنوان "زخم شاهو و پیر شالیار" که کار تصویربرداری آن به اتمام رسیده و 2 کار دیگر که یکی در مورد سراب ماران درحال تصویربرداری و دیگری در حال تحقیق است نیز در دست دارم که احتمالا 2 کار اول تا اواسط نیمه دوم سال‌جاری آماده پخش خواهد بود.

این جانباز هنرمند اعلام کرد: ما هنوز زنده‌ایم و تا خون به رگ‌هایمان جاریست برای وطن جان‌فشانی می‌کنیم.

آذین در پایان گفت: ما چهار برادریم به نام‌های بهمن، سهراب، خسرو و شهرام که درسال‌های دفاع مقدس اول من مجروح شدم، دوم خسرو شهید شد و سوم بهمن به شهادت رسید و از آن روزها فقط این خاطرات است که در ذهنم باقی مانده و نمی‌توانم فراموش کنم که چه دوران زیبا و فراموش نشدنی داشتیم.

انتهای پیام/‌ش10/ف4004

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

اخبار مرتبط

نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول