به گزارش خبرگزاری فارس از نکا، در ساعات اولیه صبح روز یکشنبه 31 شهریور ماه در حالی که بارقه امید در دلهامان جاگرفته بود تا هفته دفاع مقدس و جشن شکوفههای مدارس را با تقدسی دیگر شروع کنیم و جلوه بهاری نو در اندیشههایمان موج زند، خبر حادثه هولناکی قلبمان را مالامال از درد کرد و اندوهمان را به تلاطم واداشت " جابر رفت".
وقتی از یکی از همکاران از خبرگزاری ایرنا با من تماس گرفت که از جابر چه خبر دلم ریخت؛ آخه اون وقت صبح خبر از جابر گرفتن کمی بعید به نظر میرسید؛ گفتم چیزی شد گفت: فکر کنم جابر رفت. سکوت حاکم شد نتوانستم باور کنم گفتم شوخی میکنی شوخی جالبی نیست گفت نه بابا شوخی چیه از برادر خانمش شنیدم.
سست شدم خداحافظی کردم و به همکارام در خبرگزاری فارس زنگ زده همه در حال گریه بودن و اونوقت فهمیدم که دیگر جابری نیست تا هر روز بگوید: " منتظر اخبارتان هستیم فوری فوری".
آخرین پیام را روز شنبه گرفته بودم حوالی غروب بود برای خرید رفته بودم تا دیدم که پیام از آقای معافی است گفتم برم خونه خبر تولیدی زودتر بفرستم؛ اما آن شب اونقدر خسته بودم که نتوانستم خبر را ارسال کنم و آن خبر همچنان بعد از چند روز در دستانم مانده است و یارای تنظیم و ارسالش را ندارم.
آخرین خبر نکا را با تیتر " پاتوق توزیع مواد مخدر در نکا متلاشی شد" ساعت یک شب بر روز خروجی دیدم و در این فکر بودم که وای فردا آغاز هفته دفاع مقدس است و آقای معافی هنوز تا این وقت شب در حال ارسال اخبار ما است و استراحت نمیکند؛ غافل از اینکه از فردا تو برای همیشه استراحت میکنی و همچنان که عشق شهدا و خبرهای دفاع مقدس را داشتی در آغاز هفته دفاع مقدس تو هم با استشمام بوی شهدا، آسمانی شدی.
این روزها دیگر نه تنها دستانم توانی برای نگاشتن ندارد بلکه دلم هم به کار نمیرود، و دلم به عرفان و هستی است که هستی زندگی شان رفت؛ اما نه آنان هستی شان با خودشان است مادری دارند صبور و استوار که ادامه دهنده راستین جابر معافی است و برایشان همه چیز است.
جابر معافی سالها برای خبر مازندران خون دل خورد و امروز آرام از هیاهوی خبر بر آستان جانان تکیه داده است میدانم که نظارهگر ماست؛ میخواهم بنویسم تا دیگر جابر خبر مازندران دغدغه خبرهای ما را نداشته باشد.
امروز سه روز از رفتنت گذشت در پاییز برگریز با رفتنت دل گرفتهمان را گرفتهتر کردی، دوباره سلامت میکنم؛ سلامی بر مهر بینهایتت؛ میخواهم دوباره بخندم و شما با همان صدای گرمت بگویی " خبر فراموش نشود" و تب خبر داشته باشی...
جابر برادر مهربانم؛ پاییز آمد و بهار مدرسهها آغاز شد و خانه تو میهمانیست و خانه دل ما نیز به یاد تو میزبانی میکن.
کاش بودی تا میدیدی در نبودنت چقدر احساس بیپناهی میکنیم، ما فارسیها از تمام لحظههایی خبرهایمان با تو خاطره داریم و هنوز تلفن همراهمان پیامهای ارسال خبر تو را در خود جای داده است.
تو برای ما تنها مسئول خبرگزاری نبودی بلکه برادری دلسوز و مهربان بودی که هرگاه برایت درد و دل میکردیم، آراممان میکردی و با حرفهای دلنشینت ما را به ادامه راهمان دلگرم میکردی؛ این روزها نه تنها فارسیها بلکه خبر مازندران برای تو و نبودنت آه بلند سر میدهد و لحظهای نمیتواند نبودنت را باور کند.
تو به ما یاد دادی تا استوار باشیم و در سختیها، نشکنیم و ما هم هر چند امروز در فراق تو برادر عزیز دلشکستهایم و قامت خم کردهایم اما قول میدهیم که نشکنیم؛ پس آرام بخواب و استرس خبر نداشته باش.
نوشتن و قلم زدن درباره تو شاید کمی برای من هم غریب و سخت باشد چون درکی از این واژههای نبودنت ندارم؛ تو در آسمان برایمان دعا کن برای تمام کسانی که بغض پنهان نبودنت را خفه کردند تا نشکنند و استوار بمانند.
بخواب سرباز دلیر عرصه خبر؛ امروز آسوده بخواب و تب خبر مازندران را نداشته باش؛ همه همکاران فارسیات قول میدهند که خبرها نماند؛ بدان که خبرگزاری فارس مازندران که با نام تو زنده شد با نام و یاد تو جاودانه خواهد ماند و شاگردانت در ادامه راهت تلاش میکنند.
----------------------------------------------------
مریم نظری- خبرنگار خبرگزاری فارس در نکا
-----------------------------------------------------
انتهایپیام/86002/ع30/ض1002