به گزارش خبرگزاری فارس از آبادان، اینجا قیامت است، خون در دم و بازدمها خفه شده و تنها صدای بومب بومب نابهنجار ماشینهای سنگین و آهنی دل است که شنیده میشود.
اینجا در قلب دشمن هوایی تیره و گردآلود و در سینه دوستان آسمانی صاف و پاکآلود ترسیم شده است.
از سویی خورشید میتابد و ماه و ستارگان را معنا میبخشد و از سویی دیگر خورشید میسوزاند و بال فرشتگان را میخشکاند.
روزها و شبها آمیخته از بیداری و پاسداری بوده و ساعت و زمان در هم گره خورده؛ اینجا شهر خون و قیام خرمشهر همیشه جاودان است.
اینجا جایی است که خاطرات تلخ و نامأنوسی را به چشم دیده و از برادر دینی و مسلمان خود بارها به ستوه آمده و ... اما تا به امروز نه لب به شکوه و نه لب به گلایه نگشوده است.
شهر مقاومخیز خرمشهر که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در چهارم آبانماه 1359 به اشغال دشمن درآمده بود، پس از 578 روز (19 ماه)، بار دیگر توسط رزمندگان اسلام فتح شد و پرچم اسلام بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد.
این افتخار و آزادی با عملیاتی غرورآفرین و ثبت شده در تقویم تاریخ به وقوع پیوست؛ عملیات بیتالمقدس در دهم اردیبهشتماه سال 1361 انجام شد و در چهار مرحله نهایتاً در سوم خرداد 61 به آزادسازی خرمشهر انجامید و تلفات زیادی به دشمن بعثی وارد کرد.
و سوم خرداد، سومین روز از برج آسمانی که تا به امروز پردرخشان در هفتمین آسمانهای خاطره نیز نورافشانی میکند و یاد یاران را به زیباترین شکل و معنا پررنگتر از سالهای اسارت به نمایش میگذارد...
خبر آزادسازی خرمشهر به سرعت همه ملت مسلمان ایران را غرق شادی و سرور کرد و مردم ایران با حضور در مساجد نماز شکر به جای آورده و ندای الله اکبر سر دادند.
خبری که تا به امروز لبخندی از رضایت و خشنودی را در گوشه لبان ترک خورده هر خرمشهری منقش میکند.
نتایج نظامی به دست آمده از عملیات بیتالمقدس و به دنبال آن فتح خرمشهر آزادسازی 5 هزار کیلومتر مربع از خاک کشور اسلامی از جمله خرمشهر و تأمین 180 کیلومتر خط مرزی، 19 هزار اسیر و 16 هزار کشته از دشمن، انهدام 60 فروند هواپیما، سه فروند هلیکوپتر، 418 دستگاه تانک و نفربر، 30 قبضه توپ و 49 دستگاه خودرو بود که با وجود فراوانیشان در صحرای تنهایی و بیپناهی سلحشوران این مرز و دیار گم شدند.
در این عملیات حماسی یک فروند هلیکوپتر، 105 دستگاه تانک و نفربر و 56 دستگاه خودرو نیز غنایم به دست آمده توسط رزمندگان ما بودند که در مقابل خونهای به زمین ریخته شده حتی تک قطرهاش را نیز جبران نمیکرد... و غنیمت آن خون شهیدانی بود که شقایقوار در دشت اسارت و ایمان پرپر شدند و امروز نامشان بار دیگر گلگون میکند باغهای نداشته این شهر و دیار را.
خرمشهر دیروز اسیر بود؛ محبوس در قفسی که تنها گناهش را بیپناهیاش دانسته و حکم مرگش را بر این اساس صادر کردند؛ حکمی که او را گریبانگیر مرگی ابدی کرد.
امروز پس از گذشت سالها از اجرای حکم و جان سالم به در بردن شهر خونین ما از محاصرهای مرگبار، با وجود زخمهای مانده بر تن، تنها قداست خاک پاکش چشم و نظر همه را به خود جلب میکند؛ قداستی که به قدمهای پرنور و پربرکت امام هشتم منور شده و "با وضو وارد شوید" را بر آستانه مهماننوازیاش حک کرده است.
دیروز خرمشهر در اسارت دشمن بود و امروز در اسارت تن ... باید آن را رهانید و مردمش را از پیله بیپناهی و تنهاییشان دور کرد.
مردمی که منزوی شدهاند به سبب نبودهایی که امروز باید باشد و به لحاظ بودهایی که امروز نباید باشد. خرمشهر امروز نه خرم است و نه شبیه به شهر؛ تنها مکانی است برای یادآوری روزهای تلخ و شیرینی که نه تلخیشان مزاج را ناسازگار میکند و نه شیرینیاش کام را پرحلاوت!
باید و باید به این شهر و مردمش نگاهی چون روزهای پرافتخار مقاومت، اشغال و اسارت انداخت و همان بال و پر را به دستان گرانبهای آنان بخشید.
باز بوی سوم خرداد شنیده شد و یاد سیامین وصل ملکوتی خاطرهها اذهان را رنگارنگ از خاطرههای ریز و درشت کرد ... خاطرههای رمزآلود و رمزهای پرخاطره دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی که خونین شهر را از یوغ دشمن رهانید و شاید بار دیگر این بازگوییها بتواند گرهای بگشاید از گرههای کور بسته بر تن و بدن این شهر ... شاید.
یادداشت از مریم خبازی
انتهای پیام/ز10